درباره ترانزیت ۵میلیارددلاری
در روزهای اخیر، وزیر محترم راه و شهرسازی از هدفگذاری ۵ میلیارددلاری برای درآمد ترانزیتی کشور سخن گفتهاند. این دست وعدهها، اگرچه در سطح رسانهای جذاب به نظر میرسند، اما برای فعالان میدانی ترانزیت و حملونقل بینالمللی، بیشتر یادآور دهها وعده مشابه در سه دهه گذشته هستند که متاسفانه هیچگاه به مرحله تحقق نرسیدهاند. مساله اینجاست که ترانزیت، سازوکاری چندوجهی و مبتنی بر زیرساخت، قانون، دیپلماسی و مدیریت است. بدون اصلاح ساختاری، تحقق این اهداف نهتنها دشوار، بلکه غیرممکن است. به طور خلاصه، موانع عمدهای که سالهاست گریبان ترانزیت کشور را گرفتهاند، به شرح زیر است:
ناوگان فرسوده و ناکارآمد
۱. میانگین عمر ناوگان جادهای کشور بیش از ۲۰ سال است. در اغلب کشورهای منطقه، این عدد زیر ۱۰ سال است. طرحهای نوسازی متعدد در سالهای اخیر یا به سرانجام نرسیدهاند، یا خروجی ملموسی نداشتهاند. علت اصلی، تصمیمگیریهای بدون پشتوانه کارشناسی و نفوذ مافیای خودرو است که مانع رقابتی شدن و بهروزرسانی ناوگان شدهاند.
قوانین و مقررات بازدارنده
۲. مقررات حوزه ترانزیت نهتنها قدیمیاند، بلکه با نیازهای روز بینالمللی و منطقهای فاصله زیادی دارند. فرآیندهای اداری، کاغذبازی، تضادهای قانونی بین نهادها و نبود تسهیلات گمرکی، ایران را از یک کشور «ترانزیتی» به یک مسیر پرهزینه و پرریسک تبدیل کرده است.
نبود مدیریت و فرماندهی واحد
۳. ترانزیت در ایران فاقد ساختار فرماندهی مشخص است. بیش از ۲۰ نهاد و دستگاه مختلف در فرآیند ترانزیت دخالت دارند؛ از گمرک، مرزبانی، استاندارد، بهداشت، سازمان پایانهها و… که هر یک میتوانند به تنهایی مانعی جدی برای عبور یک کامیون باشند. بدون ایجاد ساختار یکپارچه و هماهنگ، ترانزیت کشور نمیتواند با رقبا رقابت کند.
تحریمها و خلأ سیستم مالی بینالمللی
۴. نبود زیرساختهای بانکی بینالمللی و حضور شرکتهای کشتیرانی معتبر، هزینه ترانزیت را در ایران بهشدت بالا برده است. این موضوع باعث شده مسیر ایران از دید بسیاری از صاحبان کالا، به صرفه و امن نباشد.
بیثباتی و تنشهای منطقهای
۵. تحولات سیاسی و امنیتی و نبود اعتماد به پایداری قوانین و مسیرهای تجاری، باعث شده است تجار کشورهای همسایه، مسیرهای جایگزینی همچون ترکیه، آذربایجان و پاکستان را به ایران ترجیح دهند.
ضعف دیپلماسی اقتصادی و لجستیکی
۶. نمایندگیهای ایران در کشورهای مختلف، بهویژه همسایگان شرقی و آسیای میانه، درک روشنی از ضرورت توسعه ترانزیت و تجارت ندارند. متاسفانه در بسیاری موارد، این نمایندگیها نهتنها کمکی به تسهیل تجارت نمیکنند، بلکه حتی در صدور سادهترین مجوزهای ویزا و تردد نیز با کندی و بیتفاوتی عمل میکنند.
ترکمنستان؛ نمونهای از بحران حل نشده
۷. کشوری که وزیر محترم به آن اشاره کردهاند، یعنی ترکمنستان، سالهاست در مسیر ترانزیت ایران مانعتراشی میکند. از عدم صدور ویزا تا ایجاد محدودیتهای مرزی، این کشور به یکی از گلوگاههای اصلی ترانزیت ایران تبدیل شده است. اگر وزارت راه و نهادهای دیپلماتیک تنها همین یک مساله را بتوانند حل کنند، شاید بتوان گامی عملی در مسیر اهداف ادعاشده تلقی کرد.
سخن پایانی
در سه دهه فعالیت در حوزه حملونقل بینالمللی، بارها شاهد وعدههایی مشابه بودهام که در اتاقهای دربسته، بدون مشورت با بخش خصوصی واقعی صادر شدهاند. متاسفانه این تصمیمات اغلب پشت درهای بسته و با بیتوجهی کامل به اقتضائات عملیاتی اتخاذ شدهاند. تا زمانی که ساختارهای فنی، مدیریتی، حقوقی و بینالمللی ترانزیت کشور اصلاح نشود، رسیدن به اعداد بزرگی چون «۵ میلیارد دلار» نهتنها دشوار، بلکه بیشتر شبیه آرزوهای غیرواقعبینانه خواهد بود.