گلاویژ نادری،دبیر گروه سینما و تلویزیون
چهلودومین جشنواره فیلم فجر با بهت و حیرت به پایان رسید. این دوره اگرچه حساسیتهای سال قبل را نداشت اما اختتامیهاش، رفتار مدیران سینمایی در این مراسم و برگزیدگانش تکلیف خیلی چیزها را مشخص کرد. افرادی که سیمرغ را به خانه بردند، انگار از قبل از انتخاب خود مطمئن بودند و مراسم طوری برگزار شد که انگار از قبل همه چیز مشخص بوده و تماشاگران تنها شاهد اجرای سناریویی هستند که از قبل نوشته شده و تنها ۱۰ روز برای اجرای آن زمان تعیین شده است. مراسمی که بیش از ۳ ساعت به طول انجامید با اجرای محمدرضا شهیدیفر که یک تنه توانست این مراسم را به یکی از کسلکنندهترین اختتامیههای فیلم فجر تبدیل کند. مونولوگهای بیمزهاش که مراسم را بیش از اندازه کشدار کرد، اصرار بر دست دادن و روبوسی با برگزیدگان که معلوم نیست چرا باید یک مجری در مراسم رسمی چنین رفتاری از خود نشان دهد و شوخیهای بیمزه و صحبت با نامزدها و برگزیدگان کارکردی جز طولانیتر کردن اختتامیه نداشت. او حتی از اجرای یک غافلگیری ساده در اهدای جایزه بهترین فیلمبرداری هم عاجز بود و وقتی محمود کلاری را برای اهدای جایزه به فرزندش کوهیار برای فیلم «تابستان همان سال» فراخواند، آنقدر این کار را کند و کشدار انجام داد که همه حاضران فهمیدند چه اتفاقی رخ خواهد داد. شهیدیفر به تنهایی جان مراسم را گرفت و آنقدر بر این کار اصرار داشت که با گذشت بیش از دو ساعت باز هم به حاضران در سالن تاکید میکرد که دو ساعت دیگر از برنامه مانده است و باید با انرژی برگزیدگان را تشویق کنند!؟ آن هم مراسمی که تنها اهدای جوایز بخش بینالمللش بیش از دو ساعت به طول انجامید بعد نوبت به اهدای جوایز بخش اصلی رسید.
اصلاً معلوم نیست هر ساله چه اصراری در مدیران جشنواره برای انتخاب این مجری وجود دارد؛ البته که مجتبی امینی، دبیر این دوره دلیل خوبی برای انتخاب شهیدیفر داشت که بارها هم به آن اشاره کرد. این مجری در اختتامیه سال گذشته که بسیاری از برگزیدگان حضور نداشتند، اعلام کرد که سال آینده همه میآیند و امینی آنقدر از گفتن این جمله مشعوف شد که برایش همین چند کلمه برای انتخاب دوباره شهیدیفر کافی بود. اما دبیر این دوره به این توجه نکرد یا اینکه به روی خود نیاورد که بسیاری از نامزدهای شاخص و چهرههای سینمایی هم به اختتامیه این دوره نیامده بودند و چهرههایی مانند احمد نجفی و هوشنگ توکلی تنها چهرههایی بودند که در ردیف اول کنار مدیران دولتی جا گرفته و دبیر جشنواره میتوانست به حضور آنها در مراسم اختتامیه جشنوارهاش ببالد.
اما امینی که در برنامه سینمایی «هفت» روبهروی کارگردان برتر جشنواره در شب پایانی نشست که این بار احتمالاً استخارهاش برای حضور در این برنامه خوب آمده بود، اذعان کرد که در تمامی جلسات جمعبندی داوران حضور داشته درحالی که بحثهای سخت و داغی میان حاضران در این جلسه صورت میگرفته است. در بسیاری از سالها رسم بر این بود که دبیران جشنواره دخالتی در انتخاب برگزیدگان نداشتند و داوران بدون هیچ دخالتی کار خود را انجام میدادند. اما اینکه امینی در جلسات جمعبندی حضور داشته و بر این کار تاکید دارد، میتواند نشانه خیلی چیزها باشد. مثل اینکه داوران تحت تاثیر و احتمالاً توصیههای او دست به انتخاب میزدند و شاید الزاماتی را باید در نظر میداشتند که دبیر بر آنها اصرار داشته است. حتی اگر قائل به رای دبیر در این دوره از جشنواره هم باشیم و بخواهیم حضور او را در این جلسات توجیه کنیم در این صورت تعداد تصمیمگیرندگان درباره برگزیدگان به عدد زوجی میرسد که عملاً کار رایگیری را دچار خلل خواهد کرد. پس احتمالاً امینی حق رای نداشته و نقش نظارتی و توصیهای را ایفا میکرده است.
اما اختتامیه امسال علاوه بر همه شگفتیهای منحصر به فردش واجد اتفاقاتی بود که به سختی میتوان توجیهی برای آنها داشت. محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی پس از اینکه با دو دختربچهاش روی صحنه آمد و پرفرمنسی معنیدار را با بوسیدن چادر و حجاب آنها اجرا کرد، دچار اشتباه فاحشی در خواندن دعای تحویل سال شد که از همان زمان برگزاری مراسم اختتامیه، فضای مجازی را سیراب کرد و این اتفاق بیش از دیگر حاشیههای مراسم به چشم آمد. نکته جالب در این اشتباه فاحش این بود که دعای تحویل سال یادگرفتنی نیست و آنقدر در لحظات تحویل سال تکرار میشود که حتی اقلیتهای مذهبی هم آن را از حفظاند و معلوم نیست، خزاعی چطور در خواندن این دعا دچار چندین خطا شد. مهمتر از همه اینها اینکه خزاعی که تنها مواردی را برای خود یادداشت کرده بود، برخلاف آن اشتباهات، سخنرانی مطولی از خود ارائه داد که باعث خستگی و اعتراض حضار شد اما به آنها اعلام کرد که قصد ندارد در پاسخ به این اعتراضات سخنان خود را کوتاه کند!
اما همانطور که اعلام نامزدها مایه بهت و تعجب بسیاری شد، برگزیدگان بیش از نامزدها تعجب تماشاگران فیلمها را برانگیخت. مجتبی امینی سابقه تهیهکنندگی سریالی مانند «گاندو» و «ترور» را دارد که قسمت آخر «ترور» همزمان با آغاز جشنواره روی آنتن رفت و از قضا کارگردان آن هم خیرالله تقیانیپور بود که «فیلم رقه» را در جشنواره داشت و دو سیمرغ هم در اختتامیه به این فیلم تعلق گرفت. هرچند او اصرار دارد خود را سینمایی بداند، نامش هیچگاه از «گاندو» و دوقطبیسازی دولت- ملت جدا نخواهد شد اما اختتامیه جشنواره چهلودوم به خوبی نشان داد که او همچنان همان تهیهکننده «گاندو» است و مشی و نظرش در سینما تفاوتی با سریالسازیاش ندارد. سریالی که با هزینه بالا و پروپاگاندای رسانهای شکل گرفت. سازندگانش ادعا میکنند تماشاگران فراوانی داشتند و حالا هم امینی میگوید، شور و اشتیاق حاکم بر جشنواره این دوره آنقدر بود که آن را میتوان به «۱۰ دوره» قبل تشبیه کرد. او درحالی از ۸۰ سانس فوقالعاده و استقبال بسیار مردم از فیلمهای این دوره گفته و تاکید میکند، جشنواره ۴۲ به یادگار میماند که معلوم نیست چرا هیچ تصویر و ویدئویی از استقبال بسیار تماشاگران از فیلمهای جشنواره حتی در همین برنامه «هفت» پخش نشد؟ تکلیف فیلمهایی مانند «تمساح خونی» و «صبحانه با زرافه» که معلوم است و از حالا میتوان فیلم جواد عزتی را از رکوردشکنان فروش سال آینده دانست اما کاش زمانی که «صبح اعدام» و «مجنون» هم اکران میشود، امینی بتواند به فروش و استقبال از آنها مانند این روزها ببالد. اگر به اعتقاد مدیران سینمایی اهالی رسانه معیار خوبی برای شناسایی فیلمهای شاخص و محبوب نیستند، جمعیت حاضر در اختتامیه باید محک خوبی برای مدیران باشد و واکنشهای آنها نسبت به اسامی و فیلمهای حاضر در جشنواره، نشانه خوبی از اقبال مردم به فیلمهای جشنواره، چهرههای شناخته شده و مورد تایید مردم در هیاتهای انتخاب و داوری است.
اگر رضایت مردم معیار مدیران سینمایی است و آنها بیش از آنکه به گروه و دستهای خاص و رضایت آنها بپردازند به عامه مردم فکر میکنند، سکوت حاکم بر سالن و عدم تشویق بهروز افخمی نشانه خوبی از رضایت همین مردم نسبت به اهدای جایزه به این فیلمساز است. نامزدی «صبح اعدام» در ۸ رشته از همان ابتدا شبههبرانگیز بود که اذعان ارسطو خوشرزم، بازیگر این فیلم برای نامزدی و دریافت سیمرغ در جشنواره و اینکه هیچ یک از بازیگران شناخته شده سینما نمیتوانستند مانند او بازی کنند در نشست پرسش و پاسخ فیلم و در انتها دریافت سیمرغ توسط او درحالی که هیات داوران با تقدیر از پورصمیمی این جایزه را به او اهدا کردند هم به همه این شبهات افزود. گویا امینی از ابتدا دل خوشی از «پرویز خان» نداشته و بسیاری بر این عقیدهاند که پورصمیمی قربانی بازی در «برادران لیلا» شد. افخمی هم که هیچ وقت کت به تن نمیکرد با کتی کرمرنگ به اختتامیه آمد که برگزیده شدنش انگار نقطه پایانی بر سناریو جشنواره امسال بود. او در برنامهاش هم به شوخی گفت در پایان معلوم شد، کت تن چه کسی است و همین شوخی افخمی به درستی نشان داد که برای بعضی انگار از همان ابتدا معلوم بوده که چه کسی در نهایت کت به تن خواهد کرد. امینی در آخرین شب جشنوارهاش مقابل افخمی نشست با هم گفتند و خندیدند. اما نکته مهم این بود که مجری برنامه مدام تکرار میکرد که انشاالله سال آینده هم در خدمتت هستیم. همین نشان میدهد که انگار سناریویی تازه شکل گرفته که تنها عدهای خاص از آن باخبرند و کسی چه میداند شاید برندگانش هم از همین حالا مشخص شده باشد.