رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > اقتصاد : شیر، بی شیر

شیر، بی شیر

قیمت اقلام غذایی و خصوصاً مواد لبنی به صورت روزانه افزایش می‌یابد و سفره مردم روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شود. “سازندگی” به بررسی این بحران پرداخته است

سال ۱۴۰۴ تا اینجا که برای بسیاری از خانواده‌های کم‌درآمد به سالی سنگین و تلخ تبدیل شده است. پدیده جدید، قیمت شیر و پنیر و تخم‌مرغ است که روزانه افزایش می‌یابد. قیمت‌ها آنقدر سریع بالا می‌رود که حس می‌کنی اقتصاد کشور بر نوار تردمیل افتاده؛ بی‌وقفه، بی‌امان و بدون آنکه فرصتی برای نفس‌کشیدن باقی بماند. گویی یا مسئولان مربوطه خواب هستند که متوجه این افزایش قیمت‌ها نیستند یا محصولات لبنی خود را رایگان به‌دست می‌آورند و برایشان مهم نیست که مردم چه بر سرشان آمده است. اولین و مهم‌ترین پرسش مردم این است که آیا مسئولان می‌دانند چه اتفاقی در شرف وقوع است؟ سال ۱۴۰۴ سالی است که در آن بهای ضروری‌ترین مواد غذایی، هر هفته و هر ماه، روزبه‌روز بالاتر رفت تا سفره‌های کوچک‌شده‌ بسیاری از خانوارها را کوچک‌تر کند. مردم دیگر تعجب نمی‌کنند که قیمت‌ها هر بار با عددی تازه فروخته شود.

مرغ که زمانی قوت‌غالب خانواده‌ها بود، امروز برای بسیاری دور از دسترس شده است. تخم‌مرغ که روزگاری پناه خانواده‌های کم‌درآمد بود، حالا با افزایش چندباره قیمت، به شانه‌ای ۲۵۰ هزار تومان رسیده است. گوشت قرمز نیز مدت‌هاست از سفره فرودستان پر کشیده است. لبنیات که به‌عنوان یکی از ضروری‌ترین کالاهای تغذیه‌ای معرفی می‌شد، امروز در کمتر خانه‌ای پیدا می‌شود. پنیر روزبه‌روز گران می‌شود و قیمت شیر خوراکی افزایش بی‌رویه‌ای داشته و دارد، تا جایی‌که بسیاری از خرید آن صرف‌نظر می‌کنند. برنج، ستون اصلی سفره بسیاری از خانواده‌ها، با افزایش قیمت‌های پیاپی، حالا فقط در کیسه‌های کوچک و گاه حتی وعده‌ای خرید می‌شود. تأثیر تورم فقط در قیمت‌ها خلاصه نمی‌شود؛ بلکه به شکل ملموس در سبک زندگی، سلامت و حتی روحیه مردم نشسته است. فقط کافی‌ست از یک مغازه سه، چهار قلم مواد لبنی خریداری کنید، قیمت آن از یک میلیون تومان فراتر می‌رود. مادران بسیاری هستند که با نگرانی به سبد خرید خود نگاه می‌کنند و می‌دانند موادغذایی کمتری به خانه می‌رسد. پدرانی که با حقوق ثابت و هزینه‌های رو به‌رشد، بیشتر به حساب‌وکتاب شبانه پناه می‌برند تا شاید بتوانند میان اجاره، خوراک و هزینه‌های مدرسه کودکان، تعادلی برقرار کنند. کودکان بیشتری با کمبود لبنیات، پروتئین و میوه مواجهند و این کمبودها آرام‌آرام در رشد آنها اثر می‌گذارد. سالمندان نیز که نیاز بیشتری به تغذیه مناسب دارند، در این شرایط سخت‌تر از گذشته روزگار می‌گذرانند. فروشندگان محلی می‌گویند مشتریان دیگر مانند گذشته خرید نمی‌کنند. بسیاری از خانواده‌ها به‌جای خرید ماهانه، روزانه و آن‌هم به‌اندازه نیاز همان روز خرید می‌کنند، چون از افزایش دوباره قیمت فردا مطمئن نیستند. فرودستان که از سال‌ها پیش درگیر تورم بودند، اکنون در وضعیتی قرار گرفته‌اند که انتخاب‌هایشان محدودتر از همیشه شده است. بسیاری از خانواده‌ها به سمت غذاهای ارزان اما کم‌ارزش‌تر سوق یافته‌اند. غذاهایی که شکم را سیر می‌کند اما بدن را نه. این جایگزینی خطرناک، تأثیرات درازمدتی بر سلامت نسل آینده خواهد گذاشت. در کنار همه اینها، احساس ناامنی اقتصادی باعث شده مردم کمتر ریسک کنند، کمتر خرید کنند و حتی کمتر امید داشته باشند. برای بسیاری از خانواده‌ها، سال ۱۴۰۴، سال فرسودگی است؛ سالی که سفره‌ها نه‌تنها کوچک‌تر، بلکه بی‌رنگ‌تر شده‌ و دغدغه تأمین یک وعده غذای سالم به اصلی‌ترین نگرانی میلیون‌ها نفر تبدیل شده است.

ریشه فشارهای تورمی اخیر چیست؟
مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی، ساختاری و سیاستی در این روند نقش ایفا کرده‌اند. مهم‌ترین دلیل، رشد هزینه‌های تولید است؛ به‌ویژه افزایش قیمت نهاده‌هایی مانند خوراک دام و طیور، انرژی، حمل‌ونقل و بسته‌بندی که به‌طور مستقیم قیمت تمام‌شده کالاهای پروتئینی و لبنی را بالا برده است. از سوی دیگر، نوسان نرخ ارز اثر چشمگیری بر کالاهایی دارد که بخشی از مواد اولیه آنها وارداتی است. افزایش قیمت دلار که دیروز حدود ۱۲۷ هزار تومان بود، تأثیر چشمگیری بر تمامی اقلام خوراکی گذاشته است. بنابراین هر افزایشی در قیمت دلار، بلافاصله خود را در زنجیره تولید مواد غذایی نشان می‌دهد. از سوی دیگر تداوم کسری بودجه دولت و تأمین مالی آن از مسیرهای تورم‌زا، به رشد پایه پولی و نقدینگی منجر شده که در نهایت تورم عمومی را تشدید می‌کند و این تورم بیش از همه در کالاهای اساسی نمود پیدا می‌کند. سیاست‌های قیمت‌گذاری دستوری نیز از دیگر دلایل مهم است. این سیاست‌ها معمولاً به کاهش انگیزه تولیدکنندگان، ایجاد کمبودهای مقطعی و عرضه نامنظم منجر می‌شود و در نهایت قیمت کالا در بازار آزاد بالاتر از حد طبیعی قرار می‌گیرد. کاهش قدرت خرید خانوارها به‌خاطر تورم نیز ازجمله دلایل اصلی این تورم عنوان شده است. علاوه بر این، خشکسالی و تغییرات اقلیمی در سال‌های اخیر باعث کاهش تولید برخی محصولات کشاورزی و افزایش هزینه تولید دام و طیور شده که این مسئله هم قیمت برنج، هم قیمت علوفه و هم قیمت پروتئین را تحت‌تأثیر قرار داده است. در کنار این عوامل، بی‌ثباتی اقتصادی و انتظارات تورمی نیز نقش مهمی ایفا می‌کنند؛ وقتی خانوارها و تولیدکنندگان انتظار افزایش بیشتر قیمت‌ها را داشته باشند، تمایل به انبار کردن کالا یا افزایش قیمت پیش‌دستانه شکل می‌گیرد و این روند تورم را تشدید می‌کند. مجموع این عوامل موجب شده اقلام اصلی سفره خانوار در ماه‌های گذشته با افزایش شدید قیمت مواجه شوند و فشار اقتصادی قابل‌توجهی بر خانواده‌ها وارد آید.

اثر بلندمدت تورم موادغذایی چیست؟
افزایش تورم مواد غذایی عوارض بلندمدت گسترده‌ای بر اقتصاد، سلامت و ساختار اجتماعی جوامع برجای می‌گذارد. مهم‌ترین اثر آن کاهش قدرت خرید خانوارهاست؛ خانواده‌ها مجبور می‌شوند از کیفیت و کمیت غذای خود بکاهند یا به‌جای مواد مغذی، سراغ غذاهای ارزان و کم‌ارزش‌تر بروند. این تغییر الگوی مصرف، به‌ویژه در میان کودکان و سالمندان، می‌تواند منجر به سوءتغذیه، ضعف جسمانی، کاهش رشد، مشکلات استخوانی و افت سیستم ایمنی بدن شود. افزایش تورم موادغذایی همچنین فشار روانی و استرس اقتصادی را در خانوارها تشدید می‌کند و سطح اضطراب، نارضایتی و ناامیدی را افزایش می‌دهد که خود اثرات منفی بر سلامت روانی و روابط اجتماعی دارد. از منظر اقتصادی، تورم بلندمدت موادغذایی می‌تواند به تغییر رفتار بازار منجر شود؛ تولیدکنندگان ممکن است برای حفظ سود، کیفیت محصولات را کاهش دهند یا تولید را محدود کنند، در حالی‌که مصرف‌کنندگان به خرید کمتر و انبار کردن کالاهای اساسی روی می‌آورند، مسئله‌ای که کمبود و ناپایداری بازار را تشدید می‌کند. فشار اقتصادی ناشی از تورم موادغذایی همچنین می‌تواند موجب تشدید نابرابری شود، چرا که دهک‌های کم‌درآمد بیشترین سهم درآمد خود را صرف خوراک می‌کنند و هر افزایش قیمتی، اثر نامتناسبی بر آنها دارد و فاصله اقتصادی میان طبقات مختلف را بیشتر می‌کند. این روند بلندمدت می‌تواند بهره‌وری نیروی کار را کاهش دهد، چرا که افراد با ضعف تغذیه‌ای کمتر توانایی کار و تحصیل دارند و در نهایت رشد اقتصادی را محدود می‌کند. تورم موادغذایی همچنین باعث افزایش مهاجرت داخلی و فشار بر شهرها و خدمات عمومی می‌شود، زیرا مردم به‌دنبال دسترسی بهتر به غذا یا قیمت‌های کمتر به مناطق دیگر مهاجرت می‌کنند. در مجموع، تورم طولانی‌مدت موادغذایی نه تنها سفره خانوارها را کوچک و فقیرتر می‌کند، بلکه اثرات عمیق و پایدار بر سلامت، نابرابری اجتماعی و رشد اقتصادی جامعه به‌جا می‌گذارد.

sazandegi

پست های مرتبط

دیدار در هرات

ملاقات رئیس‌کل بانک‌ مرکزی با صرافان هراتی چه نتیجه‌ای داشته است؟ تحریم‌ها…

۱۸ آذر ۱۴۰۴

بخش طفیلی

چرا بخش خصوصی هر روز کوچک‌تر می‌شود؟ در ماه‌ها و سال‌های اخیر،…

۱۷ آذر ۱۴۰۴

وقت شجاعت است

۱۸۵ اقتصاددان و استاد دانشگاه از رئیس‌جمهور درخواست کردند: ▫️بودجه نهادهای غیرموثر…

۱۵ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید