در خبرها آمده است که خانم فرزانه قرهحسنلو در اعتراض به کاستیهایی در رسیدگی به امور درمانیاش دست به اعتصاب غذا زده است. من از جزئیات رسیدگی یا عدم رسیدگی به بیماری ایشان اطلاعی ندارم و سخنم فراتر از موضوع و درباره اصل زندان اوست. دکتر حمید قرهحسنلو ساکن کرج ولی خودش محکوم به ۱۵ سال حبس در یزد و همسرش محکوم به ۵ سال حبس در زندان وکیلآباد مشهد است.
جناب آقای اژهای، ریاست محترم قوه قضائیه در بدو تصدی قوه گفتید، میخواهید صداهای دیگر را بشنوید و دیدارهایی ترتیب دادید و دفترتان تماسها گرفتند و نظرات مکتوب را مطالبه کردند. برخی بدگمان بودند و برخی خوشبین و البته زمان بهترین داور است. امروز قطعهای از زمان است. به عنوان مشاور حقوقی وکلا و خانواده که بر جزئیات پرونده دکتر حمید قرهحسنلو و همسرش فرزانه قرهحسنلو اشراف دارد و صرفاً و صرفاً نگاه حقوقی دارد، باور دارم اگر خودتان شخصاً پرونده را با نگاهی بیطرفانه بخوانید و نه فقط گزارش ضابطین که دفاعیات متهمان و وکلا را هم ملاحظه کنید، تردید نخواهید کرد که این حکم مصداق ماده ۴۷۷ است.
شهادتنامه بیش از ۶۰۰ پزشک داخل کشور در نامهای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه که دارای نکات درخور توجهی بود نیز ابداً مورد توجه و اعتنا قرار نگرفت و این برخلاف وعدههای نخستین بود. ولی حتی اگر هم سخن نگارنده را نادرست بدانید و بر رای صادره اصرار باشد باز هم این دو مشمول چند عفو صادره میتوانستند باشند اما دریغ شد. پدر و مادری که فرزندان نوجوان و جوان دارند هر دو در زندان، آن هم در دو نقطه دوردست کشور در تبعید تحمل زندان میکنند که رنجی مضاعف است. اینان افرادی محجوباند و صدایشان به جایی نرسیده تا اینکه مجبور به اعتصاب شدهاند. هر صدایی را باید زودتر بشنویم که فردا دیر است. «شنیدن صداها» را از حالت شخصی، پیامها و ارتباطهای روزهای نخست درآورید و نهادی فعال را در قوه بنا کنید که به راستی تظلمها را بشنود و منتقل کند تا این نهاد باقیاتالصاحاتتان شود. تبدیل شدن این تدبیر به نهاد و مرجع رسیدگی مداوم، راهی برای ایجاد اعتماد و کمکی است به دستگاه قضا و خود قضات برای تحقق هدف عدالت.
صدای چکاچکهای انتخاباتی مانع شنیدن صداها و تاخیر در آن نشود.