دست بالای پوتین در جنگ اوکراین
به قلم؛ عبدالرضا فرجیراد؛ استاد ژئوپلیتیک

جنگ اوکراین وارد مرحلهای شده که دیگر نمیتوان آن را تنها یک منازعه نظامی دانست؛ این جنگ اکنون صحنهای از تضاد منافع قدرتهای بزرگ، فرسودگی غرب و بازگشت جسورانه روسیه به نقشآفرینی تهاجمی است. واقعیت آن است که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه امروز در میدان دیپلماسی و معادلات سیاسی جنگ، «دست بالا» را دارد. برای واکاوی بیشتر موضوع باید از ایالات متحده آغاز کرد؛ جایی که پس از چند سال حمایت بیمحابا از اوکراین، اکنون ارادهای برای ادامه این مسیر دیده نمیشود. دولت آمریکا نه خواهان طولانی شدن جنگ است و نه مایل به تزریق کمکهای مالی و تسلیحاتی بیپایان. در این میان، دونالد ترامپ که طرح ۲۸ مادهای خود را برای پایان جنگ آماده کرده و هفتهها بهطور محرمانه با پوتین گفتوگو داشته، بیش از آنکه دغدغه تمامیت ارضی اوکراین را داشته باشد بهدنبال «ساختن دستاوردی سیاسی» برای خود است؛ حتی اگر هزینه آن بر دوش کییف بیفتد. این واقعیت بهتنهایی وزن اوکراین را در مذاکرات کاهش میدهد. اروپا نیز امروز در موضع ضعف قرار دارد. شکافهای آشکار با آمریکا، فشار اقتصادی ناشی از جنگ و بحران انرژی، توان تصمیمگیری مستقل را از بروکسل گرفته است. با وجود فشار کمیسیون اروپا برای بهرهگیری از داراییهای بلوکه شده روسیه بهعنوان پشتوانه یک وام بلندمدت به اوکراین، مجموعهای از اختلافات داخلی در اتحادیه، دغدغههای حقوقی، هشدار برخی کشورها درباره پیامدهای اقتصادی و اعتراض آشکار مسکو، این ابتکار را به یکی از پیچیدهترین چالشهای مالی و سیاسی اروپا از زمان آغاز جنگ اوکراین تبدیل کرده است. در میدان نبرد نیز وضعیت بهتر از میز مذاکرات نیست. امروز حدود ۸۰ درصد از منطقه دونباس که تنها ۲۰ درصد کل خاک اوکراین را تشکیل میدهد در کنترل روسیه است. تصرف اخیر شهر استراتژیک پروکوفسک، که نقش مهمی در ارتباط خطوط لجستیکی نیروهای اوکراینی داشت، نشان داد روسیه نهتنها قدرت دفاعی بلکه توان پیشروی و تعیینتکلیف نهایی جنگ را نیز دارد. اگر روند فعلی ادامه یابد، روسیه میتواند ظرف ۶ ماه باقیمانده منطقه دونباس را نیز بهطور کامل به کنترل خود درآورد. این یعنی هرگونه تأخیر در پذیرش توافق، هزینهای سنگینتر برای اوکراین خواهد داشت. در مقابل، ولودیمیر زلنسکی تقریباً هیچ برگ برندهای در اختیار ندارد. رسواییهای اخیر درباره فساد گسترده در دستگاه ریاستجمهوری و کابینه او و برخی گزارشها درباره احتمال دخالت شخص زلنسکی در بخشهایی از این تخلفات، جایگاه او را بیش از پیش تضعیف کرده است. غرب دیگر همان اعتماد سابق را به او ندارد و در چنین شرایطی طبیعی است که تواناییاش برای گرفتن «تخفیف» از روسها بسیار محدود باشد. اما حتی اگر توافقی برای آتشبس حاصل شود، این بهمعنای پایان بحران اوکراین نخواهد بود. پوتین بهخوبی میداند که پیروز جنگ خواهد بود و در موقعیتی قرار دارد که میتواند بر ترکیب قدرت در کییف تأثیر بگذارد. به احتمال زیاد اگر آتشبس امضا شود، روسیه تلاش خواهد کرد، دولتی در اوکراین روی کار بیاید که نهتنها با مسکو خصومت نداشته باشد بلکه در مسیر همکاری با روسیه قرار گیرد. کرملین بههیچوجه نمیپذیرد که دولتی مانند دولت فعلی- که بارها آن را «نازی» خوانده- همچنان بر سر کار بماند. شاید کنار رفتن زلنسکی در فرآیند مذاکرات یا در دوره پس از توافق، بخشی از همین طراحی باشد. در نهایت، واقعیتی که نمیتوان انکار کرد این است که اختلاف آمریکا و اروپا در موضوع اوکراین، ناتو و معماری امنیتی آینده اروپا به نقطهای رسیده که روسیه از آن بیشترین بهره را میبرد. پوتین امروز نهتنها در جبهه نظامی بلکه در جبهه دیپلماسی نیز دست بالا را دارد. سفرهای دیپلماتیک، رفتوآمد مقامات و مذاکرات پشت پرده، همه این پیام را به مسکو میدهد که زمان، بیش از هر کس به سود روسیه حرکت میکند. بهنظر میرسد اگر صلحی هم رقم بخورد، اوکراین با از دست دادن بخش مهمی از خاک خود به آن تن خواهد داد. اما حتی این صلح، پایان بحران نخواهد بود؛ زیرا جنگ شاید خاموش شود اما منازعه ریشهدار میان روسیه و اوکراین برای سالهای آینده همچنان در جغرافیای سیاست اروپا، سایه خواهد انداخت.

