محسن هاشمی در گفتوگو با سازندگی: باید روشها را بهسرعت اصلاح کرد
انتخابات ریاستجمهوری زودهنگام در ۸ تیرماه با مشارکت ۳۹.۹ برگزار شد. پزشکیان و جلیلی به ترتیب بیشترین رای را کسب کردند و به مرحله دوم راه یافتند. درصد مشارکت در این دوره از انتخابات نسبت به انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ کاهش ملموسی داشت. از ۴۸ درصد به ۴۰ درصد رسید و رکورد جدیدی از میزان مشارکت در تاریخ انتخابات ریاستجمهوری کشور رقم خورد. از ۶۱ میلیون نفری که حائز شرایط رای دادن بودند فقط ۲۴ میلیون نفر پای صندوق رای رفتند و هیچ یک از نامزدها نتوانستند حائز اکثریت آرا شوند. محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزارن سازندگی ایران در گفتوگو با سازندگی معتقد است، مشارکت واقعی با احتساب آرای باطله حدود ۳۵ درصد است و نظام باید برای این موضوع یک فکر اساسی کندو
به نظر شما عوارض مشارکت نزدیک به ۴۰ درصدی در انتخابات و تحریم ۶۰ درصدی آن چیست؟
نتایج انتخابات در دور اول نتایج شگفتانگیزی بود. همه انتخابات ریاستجمهوری که در گذشته داشتیم، انتخابات پرشوری بوده؛ بهخصوص انتخابات سال ۷۶، ۸۰، ۹۲ و ۹۶ انتخاباتی بود که مشارکت بالای ۷۰ درصد بوده که ۸۰، ۸۸، ۷۳ و۷۲ درصد بودند. میتوانیم بگوییم در انتخابات ریاستجمهوری پرشور به طور متوسط ۷۵ درصد مردم شرکت کردند. در این انتخابات ۳۹ درصد مشارکت به همراه چهار درصد هم باطله داشتیم که میشود گفت در واقع ۳۵ درصد مشارکت داشتیم؛ پس فاصله انتخابات فعلی که درصد است تا ۷۵ درصد، حدود ۴۰ درصد است و نشاندهنده این است که در فضای سیاسی ایران فقط اصلاحطلب و اصولگرا وجود ندارد و گروه دیگری اضافه شده که تاثیرگذار شدهاند. باید اسمشان را تحریمیها یا قهریها و برخیها هم براندازیها گذاشت. اولین پیام انتخابات به حاکمیت نظام است که مسیر بدی میرویم و مردم را از اصولگرا و اصلاحطلب جدا میکنیم و به سمت قهریها و تحریمیها اضافه میکنیم و اگر این روند بخواهد ادامه پیدا کند، روند سوالبرانگیزی است و برای نظام و جمهوری اسلامی خطر دارد که باید اساسی روی آن فکر شود و اتفاقاتی بیفتد.
به نظر شما چرا حدود ۶۰ درصد از مردم در انتخابات شرکت نکردند؟
قهریها و تحریمیها عمدتاً به سه دلیل در انتخابات شرکت نمیکنند. یکی از دلایلی که مطرح میکنند این است که میگویند، کسانی که کشور را اداره میکنند چه اپوزیسیون، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا همگی سر تا پا یک کرباسند و به همین دلیل اعتماد نمیکنند و به دنبال براندازی صرفند و آقای پزشکیان و آقای جلیلی را یکی میبینند و به دنبال این هستند که در انتخابات شرکت نکنند. دو گروه دیگر هستند که بعضی از آنها میگویند، رئیسجمهور از قبل تعیین شده و این یک بازی است و آخرش کسی که خودشان میخواهند را درمیآورند که به ضرسقاطع میگویم چنین نیست و همه انتخابات پرشوری که تاکنون برگزار شده، کسی که از صندوق درآمده نظر حاکمیت نبوده و حتی آقای احمدینژاد هم نبود و خیلیها به دنبال آقای قالیباف بودند.
سال ۸۸ هم همینطور بود؟
موضوع سال ۸۸ فرق میکرد و در میان بررسیهای جامعهشناسی همیشه یک کیس خاص را کنار میگذارند و ۸۸ هم همان کیس خاص بود.
نتیجه انتخابات دور اول نشان میدهد که چگونه میشود با ۴۰ درصد مشارکت رده اول را آقای پزشکیان میبرد، در صورتی که همه طرفداران نظام در انتخابات شرکت کردند و در همین مرحله اول مشخص است که مردم با حضورشان توانستند آقای پزشکیان را به نفر اول برسانند و این اثرگذاری خیلی جدی داشته است. کسانی که به این دلیل نیامدند باید بیایند و کمک کنند تا آقای پزشکیان در دور دوم برنده شود و رئیسجمهور شود.
اما گروه سوم؟
بعضیها میگویند فرضاً کسی که میخواهیم از صندوق درمیآید، ولی اجازه فعالیت به او نمیدهند و اثرگذاری ندارد. جواب این گروه این است که نباید صفر و صدی فکر کنید و نمیشود گفت کسی که رئیسجمهور میشود صفر درصد اثرگذاری دارد یا باید حتماً صددرصد اثرگذاری داشته باشد و هیچ فردی نمیتواند این کار را بکند. به هر حال نظام ساختاری دارد و فرد باید بتواند هوشمندانه در این ساختار نظام حداکثر اثرگذاری را برای توقعات مردم انجام بدهد و اگر بتواند حدود ۶۰ یا ۷۰ درصد عمل کند بسیار مثبت و یک حرکت رو به جلو است و باید در مرحله بعدی یک حرکت دیگر کرد و اثرگذاریاش را بیشتر کرد. پیامم به کسانی که در انتخابات شرکت نکردند و قهر کردند این است که در انتخابات شرکت کنند و اجازه ندهند کسانی ریاستجمهوری را به عهده بگیرند که خودشان جزو سنگاندازان عدم موفقیت دولتهای گذشته بودند. اگر سنگانداز، خودش مسئولیت را به عهده بگیرد همه چیز سنگ میشود و مشکلات جامعه زیاد میشود. برای اینکه مشکلات جامعه زیاد نشود و فشار به مردم کمتر شود و روزنهای ایجاد شود تا بتوانیم از طریق آقای پزشکیان یکسری حرکتهای اصلاحی ایجاد کنیم مردم باید در دور دوم انتخابات شرکت کنند.
آقای پزشکیان میگویند، در مقابل فیلترینگ و سختگیریهای خشن در مقابل بیحجابی میایستم، اما برخی از مردم معتقدند که تصمیمگیری درباره این موضوعات بر عهده رئیسجمهور نیست، نظر شما در این باره چیست؟
در مورد فیلترینگ و حجاب مردم حق دارند و نمیتوانند باور کنند؛ چون نمونههای مشخصی وجود داشته و رؤسایجمهوری که از مردم رای گرفتند نتوانستند در مقابل حرکت شورای امنیت مقاومت کنند و آنها کار خود را کردند. به نظر میرسد که باید از ایشان خواست و قول گرفت و بعد هم مطالبه کرد تا قولی که داده را عملی کند. فکر میکنم نظام هم میخواهد مساله فیلترینگ را حل کند؛ چون شرایط افتضاح شده است. از یک طرف فیلتر کنند و از طرف دیگر این قدر فیلترشکن در اختیار مردم بگذارند که از بچه ۱۰ ساله گرفته تا پیرمرد ۹۰ ساله فیلترشکن در اختیار دارند و انگار که فیلتر نکردند و خودشان هم فهمیدند و فکر میکنم آقای پزشکیان به راحتی میتواند این مساله را حل کند. در مورد حجاب به نظر میرسد مقامات ارشد کشور فهمیدند که با لایحه حجاب و طرح نور نمیتوانند کاری بکنند. یکسری حرکتهای پراکنده شکل میگیرد و فوری عقبنشینی میکنند و انگار که از بالا دستور میگیرند جمعش کنند؛ مثلاً طرحی میبرند و میگویند اگر اینطوری عمل کنیم حل میشود و اجازه میدهند بخشی از طرحشان را اجرا کنند و در میدان میروند و میبینند جواب نمیدهد و عقبنشینی بدی میکنند. میبنید که لایحه حجاب تصویب نشد و در شورای نگهبان مانده و آخر هم به مجمع میفرستند و همانطوری میماند.
سیستم از یک طرف میداند حرکتی که میکنند جواب نمیدهد و از طرف دیگر، نمیخواهد طرفدارانشان ناراحت شوند؛ چون اگر این کارها را نکنند طرفدارانشان ریزش میکند. ادای برخورد را در میآورند و در ۱۰ جا ورود میکنند و در جایی که مشکل پیش میآید فیلم میگیرند، سروصدا میشود و بعد هم عقبنشینی میکنند و خودشان جو درست میکنند که عقبنشینی کنند. برای طرح نور و مساله حجاب جامعه به صورت منطقی به یک هماهنگی و توافق میرسد؛ چون جامعه زنان ایرانی هم ولنگوباز نیستند. الان برای هر دو طرف حیثیتی شده و بالاخره در نقطهای به توافق میرسند و جامعه به آرامش میرسد. چون آقای پزشکیان اعتماد سیستم را جلب کرده و اهل تند حرف زدن نیست، شاید بتواند قانع کند که از اینجور کارها در دولتاش انجام نشود و امیدوارم بتواند این دو موضوع را حل کند.
درباره برجام هم همین تفکر مشابه وجود دارد…
درحال حاضر ایران به پختگی رسیده است؛ چون مذاکرات پشت پرده زیاد انجام میدهند و فقط رودررو انجام نمیدهند و مذاکره مستقیم با رئیسجمهور آمریکا نمیکنند. ترامپ آن موقع مثل کاری که با کرهشمالی کرد و رئیسجمهور کرهشمالی را در جایی کشاند و مذاکره کرد و نتیجهای هم نگرفت، ولی پزش را داد. ترامپ میخواهد به آمریکاییها بگوید دیدید ایرانیها را پای میز مذاکره آوردم و با اینکه احتمالاً نتیجه نمیگیرد پز مذاکرهاش را میداد و میخواست دوباره رئیسجمهور شود که رای نیاورد. او به دنبال رای آوردن خودش بود و میخواست از ایران استفاده کند و بگوید ایرانیها را پای میز مذاکره آوردم و دوباره به من رای بدهید. آن موقع اجازه چنین حرکتی داده نشد و اگر ما هم بازی میکردیم اجازه نمیدادیم دلار یک باره اینقدر بالا برود. مثل یک بازی میتوان حرکتهایی انجام داد تا در نقطهای برخی از منافع تامین شود. زمان آقای روحانی سنگاندازها نگذاشتند ایشان برود. این بار تجربه هست و رئیسجمهور جدید باید برجام، حل مسائل FATF، انتقال پول و سوییفت را جزو اولویتهایش بگذارد و با تیم اقتصادی که میچیند، میتواند اینها را حل کند و باید همه به او کمک کنیم و از او بخواهیم اینها را حل کند تا او هم با بالاییها حرف بزند و بگوید باید اینها را حل کنم و جزو قولهایم است.
براندازها میگویند اگر آقای جلیلی بر سرکار بیاید زمانی که در آمریکا ترامپ رئیسجمهور میشود، با تحت فشار قرار گرفتن بیش از اندازه مردم، درنهایت نظام از هم میپاشد، نظر شما
درباره این ایده چیست؟
اینکه براندازها میگویند، اگر آقای جلیلی بر سر کار بیاید و ترامپ هم بیاید جمهوری اسلامی و نظام در منگنه قرار میگیرند و اعتراضات داخلی منجر به نابودی جمهوری اسلامی میشود، خیال است و فقط فشار بر مردم بالا میرود. اتفاقی که در غزه افتاد نتیجهاش این بود که درگیری ها خیلی شدید شد و ۵۰ هزار نفر شهید شدند و آبروی اسرائیل هم رفت. وقتی افراطیها در شرایطی قرار میگیرند فشار بر مردم زیاد میشود و شاید بشود با مذاکرات و اتفاقاتی فشار را از روی مردم برداشت. صحبت آیتالله هاشمی هم این بود که همیشه میگفت، میتوانیم نظراتمان را معتدلانه مطرح کنیم و پیش ببریم و رویش پافشاری کنیم و کوتاه نیاییم، ولی طوری عمل کنیم که فشار بر مردم منتقل نشود و خودمان فشار را تحمل کنیم؛ مثلاً با توجیه، توضیح، رفتوآمد و کمی بیآبرویی و کمی با آبرویی و بعد طوری عمل کنیم که فشار به مردم منتقل نشود که مردم نتوانند تحمل کنند. بهترین کاری که یک دولت میتواند بکند این است که طوری عمل کند که فشار از روی مردم برداشته شود. کسانی که رای ندادند میگویند ما یک پیام خیلی جدی دادیم و ما هستیم که میتوانیم رئیسجمهور را تعیین کنیم و نیامدیم و انتخابات را بیرونق کردیم و حالا هم میآییم و نمیگذاریم آقای جلیلی رئیسجمهور شود. اگر حداقل ۱۰ تا ۱۵ درصد از قهریها به وسط بیایند آقای پزشکیان برنده میشود و امیدواریم بیایند.
نظر شما درباره مناظره دوشنبهشب بین آقای مسعود پزشکیان و سعید جلیلی چیست؟
به نظرم مناظره اول دور دوم، آرام، پرمحتوا و برای مردم هم آگاهیبخش بود و فهمیدند هر دو نامزد نسبت به مسائل کشور چگونه فکر میکنند و آقای پزشکیان در این مناظره به نظرم پیروز واقع شد و در نهایت توانست در ۲ ساعتواندی که فرصت داشت یک مقایسه خوبی بین تفکرات، ایدهها و نحوه عمل خودش با رقیبش آقای جلیلی برای مردم داشته باشد و میشود گفت، به یک صورتی هم سعی کرد صدای ۶۰ درصدی که در انتخابات شرکت نکرده بودند هم باشد و بهعنوان رئیسجمهور کل مردم ایران عملاً ظاهر شد. البته در این زمینه که آقای پزشکیان یا جلیلی بتوانند کسانی که هنوز رای ندادند را قانع کنند؛ تلاش شایانی نشد که امیدوار هستم با مناظره دیشب این اتفاق بیفتد، نامزدها دلایل مناسبی را مطرح کنند تا افرادی که رای ندادند در انتخابات شرکت کنند و حداقل بخش مهمی از آنان قانع شوند.