نگاه انتقادی سیدیحیی یثربی به فلسفۀ سهروردی
۸ مرداد، روز بزرگداشت شیخ اشراق، فیلسوف شهیر ایرانی و احیاگر حکمت خسروانی است. شهابالدین یحیی سهروردی واضع و بنیانگذار حکمت اشراق و از بنیانگذاران نگرش فلسفی به عرفان است. سیدیحیی یثربی، پژوهشگر فلسفه و عرفان اسلامی که مقدمهاش بر «حکمتالاشراق سهروردی» بارها به چاپ رسیده و داستان زندگی سهروردی را در کتابی با عنوان «قلندر و قلعه» نگاشته در گفتوگو با ایبنا معتقد است باید امروز نگرش نویی در فلسفه بناگذاشت و میگوید: «اگر تفکر عقلانی بدون دخالت دین باشد، فلسفه میشود که سکولار است و مستقل اما اگر با دخالت دین باشد، کلام است مثل آثار خواجه نصیرالدین طوسی یا شیخمفید. بنابراین اشراق مکتب خاصی نیست، همان تصوف و ریاضت است و از نظر من، امری جدی محسوب نمیشود.»
علاقه سهروردی به ایران باستان
یثربی دربارۀ اینکه سهروردی چگونه حکمت خود را به ایران باستان پیوند زده بود؟ میگوید: «ایرانیان باستان هنوز به تفکر فلسفی نرسیده بودند و آن را جدی نمیگرفتند. همهچیز منحصر به باورهای دینی و عرفانی بود. سهروردی به ایران باستان علاقه داشت و دلیل علاقهاش هم، ایرانی بودن او بود. در غرب ایران، سپاهیان مسلمان مجبور به صلح شدند. در این صلح اسیری برده نشد. سهروردی اهل غرب کشور نبود اما عدهای به دلیل مخالفت با دولت اسلامی به منطقه سهرورد تبعید شدند. این تبعیدیها در سهرورد دائماً در فکر ایران و استقلال آن بودند. سهروردی مسلمان بود اما آن آثار کهن ایرانی در اندیشۀ او با همان عظمت و احترام مورد توجه بود. من در مقدمۀ «حکمتالاشراق» سهروردی به این موارد اشاره کردهام.
سهروردی برخی پادشاهان ایرانی را پیغمبر میدانست و صاحب نور حقیقت و کرامت. اصولاً هانری کربن بود که سهروری و آثار او را در انجمن فلسفه و حکمت برجسته کرد. هدف کربن آن بود که با بزرگ کردن سهروردی، تکیهگاهی برای سلطنت ایجاد کند چون سهروردی معتقد بود کیومرث، پیغمبر و نخستین انسانی بود که خدا آفریده است. سهروردی بر این باور بود آن کسی باید پادشاه باشد که در عرفان سهم بزرگ و مقام والایی دارد. جوان بود و بسیار سفر میکرد به همین خاطر نباید زیاد مطالبش را مثل ابنسینا جدی گرفت. من حدود ۲۰ سال سهروردی را تدریس کردهام. «حکمتالاشراق» همان فلسفه ابنسیناست با اندکی اختلاف.
سهروردی عارف صوفی هم بود مثل بسیاری از صوفیان دیگر. او مخالف تقلید بود و نصحیت میکرد که علم با مالدوستی جمع نمیشود. سهروردی راه ویژهای ندارد. همان مسیر ابنسیناست که سهروردی اصطلاحات آن را تغییر داده است. مثلاً ابنسینا میگوید «واجب و ممکن»، سهروردی میگوید «غنی و فقیر».
یثربی دربارۀ اهمیت پرداختن به حکمت اشراق سهروردی از منظر منطقی و فلسفی در دنیای کنونی میگوید: «به نظر من اگر کسی دنبال حکمت اشراق باشد، میتواند ریاضت بکشد. اگر هم بحث فلسفه باشد، میتواند همان فلسفۀ ابنسینا را بخواند که این روزها لازم است در آن تجدیدنظر کنیم و فلسفه امروزمان را داشته باشیم. دیگر چهار عنصر آب، آتش، باد و خاک عنصر نیستند، امروز عناصر عالم تغییر کردهاند. ما پیشتر از موضوعی چون کهکشان و ذرات خبر نداشتیم و قوانین حرکتمان نارسا بود اما امروز علم این موضوعات را روشن کرده و باید به دانش زمان خودمان توجه داشته باشیم. اما اگر بخواهیم بهصورت ذوقی به این موضوعات بپردازیم باید به سراغ عرفان برویم.»
او دربارۀ اینکه آیا میتوان از تفکر سهروردی، اندیشۀ سیاسی استخراج کرد هم میگوید: «سهروردی فاقد اندیشۀ سیاسی است. به باور او، هر کس که در عرفان جایگاه دارد و سرآمد است، تنها اوست که حق حکومت دارد. به خاطر همین عقایدش هم محاکمه شد چون ادعا میکردند، منظور خودش بوده و دنبال حکومت است.»
پژوهش در کشور ما نمایشی است
یثربی در ادامه دربارۀ ضرورت پژوهش نظاممند و انتقادی میگوید: «امروز پژوهش مشکل بزرگ ماست چون راه آن را بلد نیستیم و با وجود بودجههای اختصاص یافته، نه وزارتخانه و نه حوزه آن را مدیریت میکنند. در این میان، هیچ کار علمی هم انجام نشده که تحولی در فکر و فرهنگ جامعه ما ایجاد کند. تنها با الفاظ و مفاهیم بازی کردهایم، میگویند «علیت در نظر ابنسینا و غزالی». این دو مورد پیشتر تحقیق شده و نیازی به کار جدید ندارد. سال بعد، پایاننامه مینویسند با همین الفاظ با قدری تفاوت. من فکر میکنم، پژوهش جدی در فضایی امکانپذیر است که چند گام را برداشته باشد. باید انتقاد کنند و نقد را محترم بشمارند. آن وقت نقد به ما نشان بدهد که مثلاً در بحث علیت مشکل داریم و باید به حل آن بپردازیم. بنابراین باید اول باید نقد را تحمل کنیم و توسعه دهیم که متأسفانه این کار را نمیکنیم. نقد، مشکلات را برای ما پیدا میکند. وقتی مشکل را پیدا کردیم، بعد آن را به پژوهش بسپاریم. ما الان، نقد نداریم و فاقد مسأله هستیم، بعد پژوهش میکنیم. متأسفانه، پژوهش در کشور ما نمایشی است برای گرفتن بودجه. کتابسازی میکنند. پژوهش واجبترین نیاز جامعه است، علم با پژوهش به پیش میرود. غرب فهمیده که ارسطو نقص دارد، نقص را رفع کرده و فیزیک جدید نیوتن را ایجاد کرده است. نیوتن هم بررسی و نقد شده است. امروز هم این تحولات ادامه دارد. ولی ما همچنان بر روی ارسطو و ملاصدرا توقف کردهایم. من از نقد نهتنها خیر ندیدهام بلکه ضرر هم کردهام. اجازه دهند فضای نقد ایجاد گردد، بعد که مشکلات شناسایی شد با یاری پژوهشگران آنها را حل نماییم.»

