رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : غول زیبا خوابید

غول زیبا خوابید

“آلن دلون”، بازیگر مطرح سینمای جهان در ۸۸سالگی درگذشت

گلاویژ نادری؛ گروه سینما 

 

«آلن دلون»، اسطوره بازیگری سینمای فرانسه ۲۰ سال پیش در مصاحبه‌ای با مجله‌ای در پاریس گفته بود که «می‌خواهم در رختخواب و درحالی که خانواده‌ام در اطرافم باشند از دنیا بروم». او در ۸۸ سالگی آن طور که فرزندانش اعلام کردند در شرایطی مشابه با آنچه آرزو داشت، درگذشته است. در بیانیه سه فرزند او درباره درگذشت پدرشان آمده است: آلن فابین، انوشکا، آنتونی همچنین (سگ او) لوبو، غم و اندوه فراوانی را دارند که رفتن پدرشان را اعلام کنند. او با آرامش در خانه‌اش در منطقه دوچی درحالی که سه فرزندش و خانواده‌اش در کنارش بودند از دنیا رفت. اما آرزوی ظاهراً ساده این مرد ۸۸ ساله بیمار که پس از سکته‌های متعدد با پرده نهایی زندگی روبه‌رو شده بود و با جنجال‌هایی که فرزندانش بر سر ارثیه ۲۶۸ میلیون دلاری او در این سال‌های اخیر به پا کرده بودند به نظر آنقدرها هم ساده و دست‌یافتنی نبود.
در فرهنگ عامه فرانسه، او یکی از غول‌های سینمای جهان است و زیبایی معمایی چهره‌اش و بازی‌های هیپنوتیسم‌کننده‌اش فراموش ‌نشدنی مانده است. همین ویژگی‌ها موجب تجاری شدن تصویر وی نیز شده است و هنوز «دیور» از تصویر او در تبلیغات ادکلن استفاده می‌کند و یکی از مارک‌های سیگار کامبوج، سال‌هاست با نام او به فروش می‌رسد. دلون در سال ۲۰۱۹ وقتی نخل افتخاری کن را پذیرفت، درحالی که اشک می‌ریخت، با نگاهی به دوران حرفه‌ای خود گفت: «وقتی کارم را شروع کردم، می‌دانستم سخت‌ترین کار دوام آوردن است و ۶۲ سال دوام آوردم. اکنون می‌دانم سخت‌ترین کار رفتن است چون می‌دانم این کار را خواهم کرد».
آلن دلون شاید یکی از معدود بازیگرانی باشد که بیشترین آرزوهایش در سینما برآورده شده باشد. با سرشناس‌ترین کارگردانان سینما همکاری کرد، نقش‌‌های اصلی به او سپرده می‌شد، بازیگران زن برای نقش‌آفرینی کنارش به هر کاری دست می‌زدند، با یکی از زیباتر‌ین و مشهورترین بازیگران هم‌دوره خود، یعنی رومی ‌اشنایدر ازدواج کرد و پس از طلاق با او با ناتالی کانوواس، مدل و هنرپیشه زیبا ازدواج کرد و از او صاحب فرزند پسری شد و ازدواج سومش هم با یک مانکن هلندی صورت گرفت که دو فرزند دیگر برایش آورد. در طول فعالیت در سینما برای اولین بار دستمزدش را به درصدی از فروش فیلم تبدیل کرد که از آن در فرانسه به ‌عنوان قرارداد دلون نام می‌برند و این ناشی از هوش سرشارش بود که توانست رقم بالاتری از بازی در فیلم‌ها به دست آورد. در دهه۷۰ علاوه بر بازی در فیلم، دومین شرکت تولید فیلم خود را تاسیس کرد و به جمع‌آوری ثروت پرداخت. او در آن دوره یکی از ثروتمندان جهان بود و فیلم‌هایی با لوگوی AD تهیه می‌کرد. دلون سپس یک شرکت هواپیمایی راه‌اندازی کرد و بخشی از ثروت خود را در زمینه مورد علاقه خود، یعنی جمع‌آوری آثار هنری و پرورش اسب‌های مسابقه، سرمایه‌گذاری کرد. گنجینه شخصی او کم‌نظیر و صاحب عتیقه‌هایی بود که بسیاری از آنها در موزه‌ها به نمایش گذاشته شده‌اند. او به خاطر نگهداری از این اشیا عتیقه در سال ۱۹۸۰ به سوئیس نقل مکان کرد تا بر عملکرد شرکتی که محصولاتش را به نامش به فروش می‌رساند، نظارت بهتری داشته باشد. دلون مجموعه هنری خصوصی خود را که بین ۴ تا ۵ میلیون یورو ارزش‌گذاری شده بود و شامل آثار کلاسیک هنرمندانی چون «دلاکروا» و «ورونزی» است یک سال پیش به فروش گذاشت. «دلون» در سال ۲۰۰۷ نیز مجموعه بزرگی از نقاشی‌های معاصرش را فروخت و گفت که از ایده فروش پس از مرگ متنفر است. او همچنین در سال ۲۰۱۶ بخش‌های دیگری از متعلقات خود شامل مجموعه‌های ساعت و سلاح‌ را در سال ۲۰۱۶ به فروش رساند.
می‌بینید به نظر می‌رسد این بازیگر فرانسوی همه آنچه را می‌خواست از سینما و شهرت به دست آورده بود. از او به‌ عنوان بازیگر جوان فرشته‌ صورت یاغی نام می‌بردند و در فرانسه هیچ بازیگر مردی نتوانست از حیث زیبایی و فریبنندگی ظاهری و البته نقش‌هایی که او بر عهده می‌گرفت به پایش برسد. بسیاری از فیلم‌ها با بازی «آلن دلون» تبدیل به کلاسیک‌های سینما شدند و وی در طول دوران حرفه‌ای خود با کارگردانان نامداری چون «آنتونیونی»، «ویسکونتی»، «ملویل» و «گدار» همکاری کرد و در کنار بازیگران بزرگی چون «ژان گابن»، «عمر شریف»، «لینو ونتورا»، «کلودیو کاردیناله»، «مونیکا ویتی» و … مقابل دوربین رفت. همکاری او با ژان پی‌یر ملویل چشمگیرترین فیلم دوران حرفه‌ای دلون را ساخت: شاهکار نئونوآری به نام «سامورایی» که در آن نگاه «فرشته‌وار» بازیگر تضاد قدرتمندی با نقش ایجاد کرد و یک قاتل منفرد و روش‌مند خلق شد. دلون و ملویل دو فیلم دیگر «دایره سرخ» و «یک پلیس» را با هم کار کردند که هر دو به طور مشخص حال‌وهوایی مهیج داشتند. دلون نخستین بار در سال ۱۹۶۱ با فیلم «لذت زندگی» قدم به جشنواره کن گذاشت سپس با فیلم‌های «خسوف» (۱۹۶۲)، «یوزپلنگ» (۱۹۶۳) و «آقای کلین» (۱۹۷۶) حضور در جشنواره کن را تجربه کرد و در سال ۲۰۱۹ جایزه نخل افتخاری کن را دریافت کرد.
در سال ۱۹۹۸ در فیلم نیمه‌شانس در کنار ژان-پل بلموندو بازی کرد سپس اعلام بازنشستگی کرد و گفت: «من در بیشتر فیلم‌هایی که بازی کرده‌ام یا دزد بوده‌ام یا پلیس اما جالب این است که فرقی نمی‌کرده، چه ‌کاره بوده‌ام؛ در همه فیلم‌ها تنها بوده‌ام. نمی‌دانم اما فکر می‌کنم، کارگردان‌ها و حتی تماشاگران همیشه دوست دارند، من را تنها ببینند».
راست هم می‌گفت، زیبایی‌ چهره‌اش و سکنات و میمیک صورتش از او بازیگر یگانه‌ای ساخته بود که شبیه هیچ بازیگر دیگری نبود. همه تلاش می‌کردند خود را نزدیک یا شبیه او کنند. مدل موها و پوشش‌اش الگوی بسیاری از مردان جوان هم‌دوره‌اش بود. اما دلون تا پیش از ورود به سینما، کودکی و نوجوانی سختی را پشت سر گذاشته بود. آنقدر که تبدیل به یکی از نوجوانان یاغی شد و آنقدر رفتارهای خشن از خود بروز می‌داد که همین‌ها برای ایفای نقش مردان تبهکار و یاغی به کمکش آمدند. پدر و مادرش در ۴ سالگی از هم جدا شدند و او به خانه ناپدری رفت که مقابل یک زندان بود و دوستانش در دوران کودکی فرزندان زندانبانان بودند. اما پس از مدتی بر اثر حادثه‌ای خانواده دومش را از دست داد و مادرش سرپرستی او را بر عهده گرفت، درحالی که همسرش قصاب بود. آلن دلون مجبور به کار در قصابی شد، درحالی که از این کار دلخوشی نداشت و به ناچار خانه را برای خدمت در ارتش ترک کرد اما این جوان یاغی در ارتش هم تربیت نشد و به خاطر دزدیدن یک جیب، کارش به دادگاه نظامی کشیده شد. پس از خروج از ارتش در کافه‌های پاریس به کار مشغول شد و چون جایی برای زندگی نداشت‌ میان روسپی‌ها و تبهکاران آن دوره زندگی و رشد می‌کرد. احتمالاً بسیاری از کاراکترهای منفی که در سینما به بهترین شکل بازی می‌کرد، محصول تجربیاتش در همین دوره بود تا اینکه به همراه یکی از دوستانش در همین کافه‌ها که عاشق سینما بود برای اولین بار به جشنواره کن پا گذاشت و در همان‌ جا بود که با یکی از از آن بازیگران آن زمان، یعنی ژان کلود بریالی آشنا و او زمینه‌ساز ورودش به سینما شد.
چهره و فیزیک‌اش باعث شد که به راحتی به سینمای فرانسه راه پیدا کند بدون اینکه دوره‌ای بگذراند و آموزشی ببیند. با این حال او در سینما به ‌‌عنوان یکی از برجسته‌ترین بازیگران اروپا در طول دهه‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ شناخته می‌شد. سبک، ظاهر و نقش‌هایش او را به یک نماد بین‌المللی تبدیل کرد و محبوبیت ماندگاری را برای او به ارمغان آورد. این ستاره فرانسوی در نزدیک به ۹۰ فیلم از سینمای فرانسه یا آثار بین‌المللی و نیز کارهای تلویزیونی متعدد ظاهر شد. دلون بازی در سینما را اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی آغاز کرد و در دهه ۱۹۶۰ به ‌نوعی سمبل فرهنگی و نشانه مد بدل شد، مقام و موقعیتی که در مقیاس جهانی تا نزدیک به اواخر دهه ۱۹۷۰ حفظ کرد.
اما آلن دلون در ایران علاوه بر چهره زیبایش با صدای خسرو خسروشاهی شناخته شده بود. تصاویر و خاطره دلون با صدای این دوبلور در اذهان ایرانیان ماندگار شده و افرادی که فیلم‌‌های دلون را دیده‌اند، او را با صدای دیگری تصور نمی‌کنند. خسروشاهی در بیش از ۴۰ فیلم سینمایی با بازی آلن دلون گویندگی کرد و طی این سال‌ها صدایش در نقش این هنرمند مطرح فرانسوی به‌ گونه‌ای جا افتاده که حتی این بازیگر هم از گویندگی خسروشاهی به جای صدایش اظهار رضایت کرده بود. گویا دلون یک پرده از فیلم «سامورایی» را دیده و از دوبله صدایش ابراز شگفتی می‌کند. این بازیگر شاخص فرانسوی دهه ۵۰ به ایران سفر کرد و در آن سفر با بسیاری از بازیگران ایرانی ازجمله بهروز وثوقی آشنایی و رفاقت پیدا کرد؛ رفاقتی که تا سال‌ها بعد هم ادامه داشت.
آلن دلون یکی از سرشناس‌ترین و محبوب‌ترین بازیگران سینما در دنیا بود. هر آنچه از ثروت و شهرت طلب می‌کرد،‌ در اختیارش بود. در سینما به آنچه می‌خواست، ‌دست پیدا کرد و زمانی که موعدش رسید، خود را بازنشسته کرد. در ویلای مشهورش سکونت داشت در کنار کلکسیون ذی‌قیمت از آثار هنری و اسب‌هایی که نظیرش به سختی پیدا می‌شد. با همه اینها، یکی از فرزندانش در دوره‌ای اعلام کرد که دلون تصمیم به مرگ خودخواسته گرفته است. هرچند این خبر مدتی بعد تکذیب شد اما فرزندانش مدام بر سر همین ارث و میراثی که از پدر به جا می‌ماند، در زمان حیات او با هم درگیر شدند و این دعوا و درگیری‌ها به رسانه‌‌ها کشیده شد و زندگی این بازیگر سرشناس را تحت‌الشعاع خود قرار داد.
با اینکه دلون به هر آنچه می‌خواست در زندگی و سینما رسیده بود اما شاید مرگش آن‌طور که خود می‌خواست نبود و با آخرین آرزوی او فاصله داشت. او آن‌طور که می‌خواست زندگی کرده بود اما پیری و فرسودگی بسیاری از چیزهایی که برای‌شان جنگیده بود را از او پس گرفت و ناچار شد از هر آنچه دوست داشت و حتی زندگی‌اش هم دست بکشد و این شاید سخت‌ترین کار برای بازیگری باشد که به هر آنچه می‌خواست، رسیده بود. آلن دلون راست می‌گفت، وقتی برای آخرین بار به جمع اهالی هنر در جشنواره کن پا گذاشت، درحالی که اشک می‌ریخت، رو به ‌همه آنهایی که شاید هنوز بر او غبطه می‌خوردند گفت، سخت‌ترین کار رفتن است، حتی از دوام‌ آوردن هم سخت‌تر.

sazandegi

پست های مرتبط

رستم در تهران

گفت‌وگوی سازندگی با “حسین پارسایی”، کارگردان نمایش “نبرد رستم و سهراب” ⭕️رستم…

۲۱ شهریور ۱۴۰۳

آنهایی که بازنگشتند

چالش مخاطب در صداوسیما   مدیر شبکه نسیم، ضمن اعلام برنامه‌های جدید…

۱۹ شهریور ۱۴۰۳

وقت خداحافظی نیست

درخواست از “فرامرز قریبیان”   هنرمندانی که به مراسم بزرگداشت فرامرز قریبیان…

۱۷ شهریور ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید