چرا “ایرانخودرو” و “سایپا” در “نمایشگاه خودرو” شرکت نکردند؟
حالا دیگر کار ایرانخودرو و سایپا به جایی رسیده که جرأت نمیکنند در نمایشگاه خودرو شرکت کنند. با آغاز ششمین نمایشگاه خودرو تهران در شهر آفتاب، غیبت معنادار دو خودروساز بزرگ کشور، ایرانخودرو و سایپا، بار دیگر بحران مدیریتی و مالی عمیق این شرکتها را آشکار کرد. این دو خودروساز که همیشه مدعی پیشرفت و توسعه بودند، حالا حتی جرأت حضور در یک نمایشگاه را ندارند. این درحالی است که هر دو شرکت، محصولات جدیدی برای معرفی داشتند، اما افزایش زیان انباشته، تولید ناقص و بدهیهای سنگین به قطعهسازان، آنها را به انزوا کشانده است.
سایپا، با خودروهای جدیدی مانند آریا، پروژه P90 و چانگانهای مونتاژی، فرصت مناسبی برای نمایش قدرت خود داشت، اما مشکلات مدیریتی و بحران مالی، این شرکت را از میدان به در کرد. از سوی دیگر، ایرانخودرو با محصولاتی مانند ریرا و پژو ۴۰۸X توانایی حضور در نمایشگاه را داشت، اما تغییرات مدیریتی و آشفتگی داخلی، آن را از رقابت کنار زد.
اما این فقط مشکل خودروسازان نیست؛مشکل اساسی نظام مدیریت دولتی و پاسخگو نبودن این خودروسازان است، نظامی که همواره از مواجه با مردم در هراس است، انتخاب مدیران در این صنعت با حتی در این دولت بیانگر همان حاکمیت روابط خویشاوندی و امتداد ناکارآمدیهاست، مانند آنچه در اقمار سایپا به وضوح اتفاق افتاده است، سیاستهای دولت نیز به این وضعیت دامن زده است. وعدههای انتخاباتی درباره حمایت از صنعت خودرو، در حد حرف باقیمانده و در عمل، اتفاقی جز افزایش تعرفه ۱۰۰درصدی خودروهای وارداتی و کاهش تخصیص ارز برای واردات رخ نداده است. نتیجه این سیاستهای متناقض، چیزی جز افزایش قیمت، کاهش رقابت و سقوط صنعت خودرو نبوده است.
وزارت صمت که قرار بود متولی حل مشکلات این صنعت باشد، عملاً خود را کنار کشیده و نظارهگر این سقوط شده است. از یکسو، دولت در شعارهای انتخاباتی خود بر تحول در صنعت خودرو تاکید میکرد، اما در عمل، شرایط به مراتب وخیمتر از قبل شده است.
غیبت ایرانخودرو و سایپا در نمایشگاه، نشانهای آشکار از بحران درونی این شرکتها و ناتوانی آنها در رقابت با خودروسازان مونتاژی است. آنها که تا دیروز ادعاهای بزرگ داشتند، امروز حتی با ظهور کوچکترین آثار واردات حتی جرأت حضور در نمایشگاه داخلی را ندارند. آیا وقت آن نرسیده که دولت بهجای شعار، اقدامی عملی برای نجات این صنعت انجام دهد؟ یا همچنان باید نظارهگر فروپاشی خودروسازی کشور باشیم؟ دولت باید بپذیرد که خودروسازی دولتی و عدم پاسخگویی با انتظارات مردم تطبیق ندارد، دوران بفروش در رو تمام شده است. با آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان این امید در دلها زنده شده که صنعت خودرو از دام انحصار و تصمیمهای غلط خارج شود اما برای محقق شدن این آرزو چه ابزارهایی لازم است؟ صنعتی که در پنج دهه گذشته همواره جولانگاه سیاستبازیها و شعارها بوده و بنا بود موتور محرک اقتصاد کشور باشد، چرا خود به محلی برای تخریب اقتصاد ملی بدل شده و علاوه بر سرمایههای نقدی، سرمایه اجتماعی دولتها را به باد داده است؟ چرا تمامی وزرای بعد از انقلاب، بهخصوص پنج دولت اخیر با ژست منتقد وارد شدند و با وضعیتی اسفناکتر این صنعت را به وزیر بعدی تحویل دادند؟ چرا میلیاردها دلار سرمایهگذاری دولتی، هزاران میلیارد تومان تسهیلات بانکی ارزانقیمت، بیش از ۴۰ سال ممنوعیت ممتد و موقت واردات در کنار تعرفههای سنگین واردات در دورههای کوتاه آزادی آن به بهبود صنعت خودرو و حتی رسیدن به وضعیت سالهای قبل از انقلاب منجر نشده است؟ پاسخ به این پرسشها فراتر از صنعت خودرو است و باید آن را در کیفیت حکمرانی اقتصادی کشور جستوجو کرد. درحال حاضر، تحریمهای اقتصادی، قیمتگذاری دستوری، دخالت و نفوذ دولت و انحصار و نفوذ گسترده ذینفعان، بیماریهای اصلی خودروسازی ایران بهشمار میروند که هر کدام بهنوبه خود عوارضی سنگین را به دنبال داشته و دارند. چشمانداز صنعت خودرو در ایران به عوامل مختلفی ازجمله تحولات سیاسی و اقتصادی، سیاستهای دولت و عملکرد شرکتهای خودروسازی بستگی دارد. با این حال، برخی از کارشناسان معتقدند با رفع تحریمها، بهبود شرایط اقتصادی و تدوین سیاستهای درست، میتوان شاهد رونق دوباره این صنعت و افزایش عرضه خودرو در بازار بود.