نگاهی به سریال شغال ساخته بهرنگ توفیقی
ایــن روزها آثار نمایش خانگی در ضعیف تریــن حالت خود قرار دارد و پلتفرمها دیگر به جــای رقابت کردن با یکدیگر درجا می زنند. در این مدت مخاطب با دو سریال ضعیف که بسیار شبیه فیلمفارسی و سریالهای ترکی است، روبه روست که یکی از آنها به نام «شغال» از ۱۰مرداد به جای سریال«تاسیان» از فیلیمو پخش می شــود.
«بهرنگ توفیقی» در مقام کارگردان و «زامیاد ســعدوندیان» به عنوان نویسنده با هم همکاری کردند تا سریالی ضعیف را روانه شــبکه خانگی کنند.
این در حالی اســت که «توفیقی» با ســریال جنجالی «آقازاده» توانســته بود، مخاطبانی را جذب ساخته خود کند اما با کارگردانی ســریال «شغال» مجموعه ای از روایتهای کلیشه ای و ســطحی را به نمایش گذاشته است. داســتان پیرامون خانواده «کاویان» می گذرد که درگیر ماجراهای مختلفی می شوند. «فرهاد» با بازی «مهدی سلطانی» و «سیمین » با بازی «شبنم مقدمی» که هر کدام از ازدواج قبلی خود پسرهای بزرگی دارند روبه روی هم قرار می گیرند. این سوژه ای تکراری است که سال@ها در آثار نمایشــی دیده می شود. «سعدوندیان» پیش از این نویسنده سریال ضعیف «گردن زنی» بود که سال گذشته از «فیلم نت» پخش می شد و حالا با فیلمنامه ای کم رمق، موضوعی چون تجاوز، خیانت و انتقام را سرلوحه داستانش قرار داده است. تجاوز به یک دختر پیشخدمت از سوی پسری که برادر خوانده اش، می خواهد با او عروسی کند، از نکاتی است که در این سریال روی آن تکیه می شــود. این بخش کاملا کپی برداری شده از ســریال ترکی «گناه فاطما گل چه بود؟» است اما متاسفانه برای مخاطب، تجاوز در این مجموعه دراماتیزه نمی شود. در کل تجاوز در سریال کارکردی ندارد و تنها برای پیشبرد داستان شکل گرفته است. در قسمت اول و دوم از آنجا که قربانی به دنبال شکایت کردن از معترض بود و به کلانتری و پزشکی قانونی رجوع کرده بود به نوعی دری به سوی فرهنگ سازی در این زمینه باز شده بود تا قربانیان سکوت نکنند اما ناگهان در یک چرخش ناگهانی، دختر شکایت خود را پس می گیرد. با این اتفاق، تعرض که از مسائل مهم جامعه و تلخ ترین و تاثیرگذارترین لحظات سریال است و باید فیلمساز با نکته سنجی به آن بپردازد در نهایت با ساده سازی، داستان یادآور انبوهی فیلمفارسیهای پیش از انقلاب شــده و به شعور مخاطب توهین می کند. گویا نه خانی آمده و نه خانی رفته اســت. این در حالی است که خود قربانی هر زمان متجاوز را می بیند یا اسمش را می شنود به او حالت ترس ( پنیک) به دست می دهد!
بازی پوکر(قمار) اســتعمال موادمخدر و مصــرف الکل و ارجاعات به موسیقی رپ به همراه خشونت از دیگر موتیفهای سریال است که به تازگی در سریالهای نمایش خانگی باب شده است. در واقع می توان گفت، چنین اعمال مذمومی تبدیل به موضوعات اصلی شــده و «توفیقی» هم برای آن که از قافله عقب نماند در «شــغال» به صورت اغراق آمیزی به آنها پرداخته اســت. در واقع می توان گفت این کلیشه ها، منطق داستان را زیر سوال برده و از ســوی دیگر خرده پیرنگهایی که در هر قســمت به آن اضافه می شود، در سریال شــکلی غیرواقع گرایانه به خود می گیرد. کارگردان که در پایلوت ســعی کرده بود به هر قلابی برای جذب بیننده، چنگ بزند در قسمت دوم درجا زد و هر آنچه چاشــنی به ســریال اضافه کرده، باعث شــد «شغال» بیشتر به لبه پرتگاه نزدیک تر شــود. ابتدا مخاطب فکر می کند «شغال» از سریالهای دغدغه مند است اما به سرعت متوجه می شود، قصد کارگردان فقط چیدمانی از موتیف های تکراری است که از ابتدا سست و بی رمق روی هم انباشته شده است. اینکه کارگردانها در ذات باید خلاقیت داشته باشند، گویا در میان ســازندگانی که آثار نمایشــی بــرای پلتفرمها عرضه می کنند، بی معناست. از سوی دیگر شخصیت پردازی در این سریال، تبدیل به پاشنه آشیل شده است. تماشاگر نمی تواند با هیچ کدام از کاراکترها همذات پنداری کند در صورتی که «شبنم مقدمی» و «مهدی سلطانی» از بازیگران توانایی هســتند که اکتهای مناســب و به جایی دارند اما «توفیقی» نه تنها از این دو نفر نتواســته، بازیهای قابل قبولی بگیرد بلکه شخصیت پردازی این دو به گونه ای پیش می رود که شــیمی آنها هم با هم متناسب نیست. بازیگران جوان تر چون «کامبیز دیرباز،» «امیرحسن فتحی،» «سجاد بابایی» و «نورا محقق» در شــکل تیپ فرو رفته اند و عمــق ندارند. هیچ کدام کنترلی روی زبان بدن خود ندارند. فن بیان و ریتم جملهها مشــکل دار است، دیالوگ ها رباتیــک وار ادا می شــود و رفتارهای اغراق شــده و ناباورانــه از آنها دیده می شود. «کامبیز دیرباز» در نقش «آزاد» شخصیتی غیر دوست داشتنی دارد در صورتی که برای یک مثلث عشــقی و در نهایت گرفتن انتقام، مخاطب نیاز دارد با هنرمند همذات پنداری کند اما با ویژگیهای لمپنی و با استفاده از دیالوگهای معروف فیلمهای «سوته دلان» و «گوزنها» مخاطب امروز بیشــتر از سریال دافعه پیدا می کند. دوران فیلمفارسی گذشته اما سازنده از «دیرباز» می خواهد در شــکل و شمایل قهرمانان آن فیلم ها فرو برود که در این زمینه ناکام می ماند. او بیشتر به یک ضد قهرمان در سریال تبدیل شده است.
«شــغال» سریالی است که به دلیل تم غالب یعنی تجاوز، پتانسیل آن را داشت که به لایههای درونی و عمق روان شناختی این مساله پرداخته شود اما کارگردان، این وجه از سریال را هم تبدیلی به ویترینی از موضوعات سطحی دلخواه خود کرده که بیش از هر چیز در دام شعارزدگی افتاده است.
اینکه گفته می شود، ورود ســریال «شغال» به شبکه نمایش خانگی را می توان به عنوان نقطه عطفی در رشد و بلوغ این صنعت داخلی قلمدا د کرد، مضحک و شوخی محسوب می شود. «شغال» به دلیل روایتهای تکراری فقط یک سریال سرگرم کننده و نازل محسوب می شود که می توان به آن لقب فصل دوم «گردن زنی» داد و نویسنده اگر بخواهد همین مسیر را پیش بگیرد مانند بسیاری از سریالهای نمایش خانگی به زودی فراموش می شود.

