درباره “منصور ستاری”
تیمسار منصور ستاریخواص، فرمانده نیروی هوایی ارتش ایران یک نابغه نظامی در جریان جنگ ایران و عراق بود و بعد از آن هم فراتر از یک فرمانده عمل کرد و به عنوان یک «نخبه علمی» در عرصه نظامی، تصویر تازهای در صنعت هوایی کشور ساخت. دستی در هنر داشت و از او نقاشی و مجسمههایی هم به جا مانده است. مردی که علاوه بر ساخت هواپیما و ماکت جنگندهها در مسیر کار حرفهایاش، در زندگی شخصی هم خودکفا بود، نجاری میکرد و حتی نردههای خانهاش را هم خودش میساخت. او بین سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۳ فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشت اما ۱۵ دی سال ۱۳۷۳ به همراه ۱۱ نفر دیگر سوار بر یک فروند لاکهید ال-۱۳۲۹ جت استار ۲ در سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسید. سازندگی به همین مناسبت به زندگی و اقدامات منحصربهفرد او در دوران حیاتش پرداخته است.
کودکی و دوران جنگ
مرداد ۱۳۲۷ در روستای ولیآباد از توابع شهرستان ورامین به دنیا آمده بود، پدرش، حاجحسن، شاعر بود و احتمالاً روحیه خلاق و هنرمندانهاش بیتاثیر از این روحیه پدر نبوده است. از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ در دبیرستان پویینک در ۷ کیلومتری روستای ولیآباد تحصیل میکرد و در سرمای سخت زمستان که سطح جاده از گلولای چسبنده پوشیده میشد با پای پیاده مسیر رسیدن به مدرسه را طی میکرد. دیپلم متوسطه را که گرفت، وارد دانشکده افسری شد، درجه ستواندومی دریافت کرد و به نیروی هوایی ارتش پیوست. دورههای کنترل شکاری را که گذراند به آمریکا اعزام شد و پس از بازگشت به ایران در ۱۳۵۱ به ایستگاه رادار بابلسر منتقل شد اما این تمام ماجرا نبود؛ روح جستوجوگر، او را بر آن داشت در کنکور شرکت کند تا در رشته برق و الکترونیک به تحصیل ادامه دهد، اگرچه بعدتر با انقلاب و شروع جنگ، مجبور به رها کردن درس شد. در عملیاتهای جنگی زیادی شرکت کرد و در زمینههای مختلف ازجمله کنترل هواپیماهای جنگنده استعداد خود را بروز داد. امیرسرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده برخی ویژگیهای این نابغه نظامی را اینطور توصیف میکند: «مبتکر تاکتیکهای پیشرفته پدافندی و فردی بود که زیرساختهای اساسی و به یادماندنی ازجمله یک دانشگاه هوایی را از خود به جای گذاشت. علاوه بر تاسیس دانشگاه هوایی، این شهید والامقام در طول دوران حیات خویش، اقدامات بسیار موثری دیگری را هم انجام داد که ازجمله میتوان به تاسیس دانشگاه هوافضا، تاسیس دانشکده پرستاری و مرکز پاتولوژی نیروی هوایی و ایجاد شبکه دیدهبانی اشاره کرد». ابتکارات او در اجرای طرحهای جنگی تا اندازهای بود که در سال ۱۳۶۲ به عنوان معاون عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی انتخاب شد و سه سال بعد هم با درجه سرهنگی به عنوان فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران حکم گرفت.
نوآوریهای فرمانده
در دوران جنگ که عراق از سوی غربیها تجهیز شده بود و رادارها و سایتهای پدافندی ما را مورد هدف قرار میداد، منصور ستاری با ایجاد شبکهای منسجم و هماهنگ از رادارها که صدها رادار کوچک و بزرگ را شامل میشد، راه دفاع هوایی کشور را باز نگه داشت. امیرسرتیپ براتعلی غلامی از فرماندهان نیروی هوایی ارتش کشور در دوران جنگ تحمیلی از تاثیر او در نجات سامانه پدافندی آن زمان میگوید: «در عملیات بزرگی مانند فتحالمبین و بیتالمقدس، استفاده از سامانه پدافند هوایی هاگ برای نخستین بار و به ابتکار شهید ستاری به صورت مستقل عملیاتی شد؛ با استفاده از رادار متصل به سامانه، کاری شد که شبکهای درهم تنیده و متشکل از چندین رادار، تصویری گسترده از آسمان کشور ارائه دهد. سایت راداری هاگ به واسطه توانمندی و ویژگیهای خوبی که در شناسایی دشمن داشت، یک تجهیز بسیار مهم و راهبردی بهشمار میرفت، ضمن آنکه تامین و جایگزینی این سامانه برای کشورمان بسیار دشوار بود. دشمن هم همین سامانه را هدف حملاتش قرار داده بود اما شهید ستاری کاری کرد که از منهدم شدن پیاپی سامانههای پدافندی هاگ به واسطه اصابت موشکهای دشمن به رادار این سامانه، جلوگیری شد». او معماری آیندهنگر سیستم پدافند هوایی کشور بود که با راهاندازی تاسیسات و امکانات جدید تعمیر و نگهداری و نیز اجرای پروژههایی مانند پروژه اوج و نیز راهاندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش (پتا) توان نگهداری نیرو را تقویت و به چندین برابر قدرت قبلی ارتقا داد، آن هم در شرایطی که پایههای صنعتیاش چندان قوی نبود. حفاظت هوایی از نفتکشهای ایرانی و تاسیسات نفتی کشور که به «جنگ نفتکشها» معروف بود از دیگر اقدامات مهم او بود. نوآوریهای شهید ستاری در دوران جنگ و تحریم ایران، کاسبان تحریم را برآشفت و درصدد پروندهسازی علیه او در دادستانی، ارتش و حتی مجلس شورای اسلامی برآمدند. او اما در اواخر زندگی خود از تلاش دست برنداشت و خوردویی را طراحی و یک نمونه از آن را به صورت دستساز تولید کرد، اگرچه این خودرو که «شمس» نام داشت هیچگاه به تولید انبوه نرسید. «هواپیمای جنگی آذرخش» هم که از دیگر طرحهای او بود بعد از شهادتش به بهرهبرداری رسید.
سقوط پرابهام
در پانزدهمین روز دی ماه سال ۱۳۷۳ تیمسار«منصور ستاری» برای شرکت در مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان دوره خلبانی به پایگاه هوایی شهید بابایی اصفهان رفته بود اما هواپیمای حامل او در مسیر بازگشت دچار سانحه شد. سیدمهدی دزفولی، مستندساز که فیلم «معما»ی او معروف است در این باره مینویسد: هواپیمای آنها بلافاصله پس از بلند شدن از فرودگاه اصفهان با بروز مشکل نامشخص مواجه میشود و در آخرین تماس با برج مراقبت اعلام میکنند که درحال بازگشت به سمت فرودگاهاند. ناگهان تماس آنها قطع میشود و در فاصله ۶۴ کیلومتری فرودگاه در جاده نایین- یزد سقوط میکند و تمام سرنشینان آن شهید میشوند. برخی منابع و شایعات خبر از لغو شدن ماموریت پروازی آنها در آخرین لحظات قبل از پرواز به تهران میدهند که هرگز این خبر به آنها نمیرسد. اتفاقات روز سقوط هواپیما با ابهامات بسیاری همراه میشود که هیچگاه هم ابهامزدایی نمیشود.