محدودیت شبکههای اجتماعی و اینترنت، رفتاری علیه امنیت و موجودیت ایران است
به قلم؛ عمادالدین باقی؛ جامعهشناس و پژوهشگر حقوقبشر
قبلاً بارها از منظر حقوق بشری و حقوقی به بحث گردش آزاد اطلاعات، قانون دسترسی آزادانه به اطلاعات و فیلترینگ پرداختهام اما واقعیت این است که اساساً این مساله در ایران، حقوقی نیست بلکه یک مساله کاملاً سیاسی است.
از این جهت که دکتر پزشکیان پای وعدهاش ایستاده و گام اول را برای رفع فیلتر بعضی از سکوهایی که به جزئی از زندگی مردم تبدیل شدهاند برداشته، ستودنی است ولی از جهت دیگر جای شرم و تأسف دارد که در عصر دیجیتال و دنیای حیرتانگیز ارتباطات که دو برابر جمعیت، گوشیهای هوشمند در دست مردم است و هر گوشی خودش دسترسی به صدها رسانه، پلتفرم و رادیو تلویزیون را در خود دارد، مساله یک جامعه بشود رفع فیلترینگ!
فیلتریست در این زمانه یا نادان است یا خائن و شق سومی در کار نیست. نفس وجود مسالهای به نام فیلترینگ، نمادی از عقب افتادگی و بیچارگی است. تنها و مهمترین دلیل عاملان و مدافعان فیلترینگ هم جنبه امنیتی آن است. تازهترین نمونهاش نامه سرگشاده یکی از گروههای سیاسی به رئیس جمهور است که بجز حرفهای تکراری همیشگی درباره مذاکره و برجام که بطلانش در عمل و با هزینههای جبرانناپذیر اثبات شده، میگوید: «دشمنان درصدد تأثیر بر فکر شما هستند و میخواهند کمر مقاومت را بشکنند؛ اصرار بر آزادی سکوهای خارجی بابت همین است».
این در حالی است که فیلترگذاری در همه سالهای گذشته، مطلقاً مانع دسترسی به هیچیک از پلتفرمها نبوده و فقط هزینه شهروندان را افزایش داده و البته برای عدهای هم ثروت باد آورده فیلترفروشی داشته است.
از قدیم، ضربالمثلی بود که «آزموده را آزمودن خطاست» ولی ظاهرا بعضی معتقدند، آزموده را تا وقتی که دفن شدیم، میآزماییم.
فیلتریستها لحظهای فکر نمیکنند که از میان ۱۹۵ کشور دنیا چرا فقط این مشکل برای ما وجود دارد؟ مگر کشورهای دیگر دشمن ندارند؟
انها نمیفهمند که روشهای پیچیدهتری هم وجود دارند. از دل تفکر و روش ضعف و انفعال آنها تا ابد یک پلتفرمهای جهانی هم بیرون نخواهد آمد. اگر همین تفکر در کشورهای دیگر حاکم بود، فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام، واتسآپ، تیک تاک و غیره به وجود نمیآمد که امروز حتی به رسانههای سنتی و رادیو تلویزیونها هم خط میدهند. پلتفرم جهانی پیشکش، در این سالها حتی نتوانستهاند با صرف هزینههای نجومی، یک پلتفرم موفق داخلی راه بیندازند که قادر به رقابت با سکوهای خارجی باشد.
اقلیتی در ایران، به هزینه مردمی که موافق نسخههای ضد توسعه و ضد آزادی و کرامت شهروندان نیستند، اراده خود را تحمیل میکنند.
اکثریت در انتخاباتی شکننده به یک گفتمان رای دادهاند، از سر راه کنار بروید و در برابر ۸۰ درصد ملت قرار نگیرید. اقلیت حق ندارد برای اکثریت تعیین تکلیف کند. مشکل برخی این است که به خاطر حامیپروری و حفظ یک اقلیت کوچک و تمامیتخواه، یک اکثریت بزرگ را با خود دشمن میکند. به تصور اینکه این گروه اقلیت، پای کشور ایستادهاند به آنها باج میدهند اما از تجربه ناپلئون بناپارت گرفته تا عثمانی و پهلوی و لیبی، عراق، سوریه نشان میدهد که در مواقع خطر، اثری از عزیز دردانهها و ریزهخواران قدرت نخواهد بود. این ملت به معنای واقعی و کامل است که میتواند امنیت، استقلال و تمامیت ارضی را تضمین کند.