صابر کاظمی درگذشت
گروه اجتماعی: بامداد دیروز جامعه ورزش ایران با خبری تلخ روبهرو شد؛ صابر کاظمی، ستاره ۲۶ ساله والیبال کشور که نزدیک به ۲۰ روز در کما بود، در نهایت درگذشت. کاظمی که بهتازگی به تیم الریان قطر پیوسته بود ۲۵ مهرماه پس از تمرین تیم و هنگام ریکاوری در استخر محل اقامتش در دوحه دچار حادثهای مرموز شد. او هنوز وارد آب نشده بود که ناگهان فریاد زد «بدجوری برق منو گرفت» و نقش بر زمین شد. قلبش از کار ایستاد اما همتیمیها و کادر پزشکی با انجام عملیات احیا موفق شدند پس از حدود ۱۰ دقیقه، ضربان قلبش را بازگردانند. پزشکان قطری ابتدا احتمال برقگرفتگی را مطرح کردند اما بررسی فنی استخر هیچ نقص الکتریکی را نشان نداد. عجیبتر آنکه دوربینهای مداربسته در همان لحظه حادثه از کار افتاده بودند. برخی روایتها از اصابت سر او به لبه استخر و تأخیر ۲۰ دقیقهای در امدادرسانی حکایت داشتند اما هیچکدام از این گمانهها بهصورت رسمی تأیید نشد. گزارش نهایی پزشکان نشان داد که پارگی یکی از شریانهای مغز و خونریزی داخلی، عامل اصلی بیهوشی و ایست قلبی او بوده است. به این ترتیب، حادثه نه به برقگرفتگی بلکه به عارضه مغزی ناگهانی نسبت داده شد. صابر کاظمی پس از حادثه به کمای عمیق فرو رفت و حدود سه هفته میان مرگ و زندگی جنگید. پزشکان قطری همان روزهای نخست مرگ مغزی او را اعلام کرده بودند و حتی تصمیم داشتند، ظرف دو روز دستگاههای حیات را قطع کنند. اما خانوادهاش با حمایت فدراسیون والیبال ایران مخالفت کردند و خواستار انتقال او به کشور شدند. در اقدامی کمسابقه و با هماهنگی مقامات دو کشور، صابر در تاریخ ۵ آبان با آمبولانس هوایی و تجهیزات ویژه به تهران منتقل شد و در بیمارستان پیامبران بستری گردید. تیمی از متخصصان برجسته مغز و اعصاب، قلب و کلیه معاینات دقیقی انجام دادند. پروفسور مجید سمیعی نیز پرونده پزشکی او را بررسی و اعلام کرد که آسیب مغزی به حدی شدید است که هیچ درمانی مؤثر نخواهد بود. هرچند به کمک دارو و دستگاه، قلب صابر میتپید اما عملاً هیچ فعالیت مغزیای نداشت. طی روزهای بعد، وضعیت اندامهای حیاتی وخیمتر شد و حتی دیالیز هم مانع از نارسایی کلیهها نشد. پزشکان گزارش دادند که از ساعت ۱۱ شب چهارشنبه، فشار خون و نبض او به شدت کاهش یافت و حوالی ۵ صبح، ایست قلبی رخ داد. با وجود عملیات احیای قلبی در ساعت ۶:۱۰ صبح، صابر دیگر بازنگشت. ضربان قلبی که هفتهها با امید و تجهیزات زنده مانده بود برای همیشه ایستاد و انتظار میلیونها ایرانی برای معجزه پایان یافت. خبر درگذشت صابر کاظمی، موجی از اندوه و واکنشهای گسترده در جامعه ورزش ایران و حتی جهان برانگیخت. همبازیهایش، مربیان، ورزشکاران رشتههای دیگر و هواداران با چشمانی اشکبار، یاد او را گرامی داشتند. فدراسیون جهانی والیبال با انتشار تصویری از او نوشت: «آرام بخواب، صابر.» چهرههایی چون سعید معروف، میلاد عبادیپور، مرتضی پورعلیگنجی و مهدی طارمی در شبکههای اجتماعی پیامهای تسلیت منتشر کردند و از او به عنوان بازیکنی آرام، بیادعا و محبوب یاد کردند که لبخندش هرگز از یاد نخواهد رفت.
ستارهای با افتخارات بزرگ
صابر کاظمی سوم دی ۱۳۷۷ در روستای قانقرمه از توابع آققلا در استان گلستان به دنیا آمد. او از دل والیبال گنبدکاووس برخاست؛ شهری که به مهد ستارگان ترکمن صحرا مشهور است. قد ۲۰۷ سانتیمتری، دست چپ قدرتمند و پرشهای بلند، او را به یکی از برترین پشت خطزنهای والیبال آسیا تبدیل کرد. در ۱۹ سالگی نخستین بار پیراهن تیم ملی بزرگسالان را بر تن کرد و در لیگ ملتهای والیبال درخشید. کاظمی در المپیک ۲۰۲۰ توکیو، عضوی از تیم ملی ایران بود و در مسابقات قهرمانی آسیا در سال ۱۴۰۰ با بازیهای درخشان خود، تیم ایران را به قهرمانی رساند. او عنوان بهترین بازیکن و باارزشترین بازیکن آن رقابتها را نیز کسب کرد. قهرمانی با فولاد سیرجان در جام باشگاههای آسیا، کسب عنوان بهترین پشت خطزن در چند تورنمنت بینالمللی و مدال طلا در بازیهای آسیایی از دیگر افتخارات اوست. در لیگ برتر ایران برای تیمهایی چون شمس تهران، خاتم اردکان، شهرداری ارومیه و فولاد سیرجان بازی کرد و بعدها لژیونر شد. تجربه حضور در لیگهای ترکیه، کویت و اندونزی را داشت و در تابستان امسال با باشگاه الریان قطر قرارداد بست. قرار بود این قرارداد، سکوی پرتاب تازهای در دوران حرفهایاش باشد اما سرنوشت برای او مسیر دیگری رقم زد.
چالشها و حواشی
مسیر حرفهای صابر کاظمی همیشه هموار نبود. در سال گذشته، غیبت او از اردوی تیم ملی جنجال آفرید و فدراسیون والیبال، حکم محرومیت دوسالهاش را صادر کرد. این تصمیم با وساطت پیشکسوتان و پشیمانی بازیکن لغو شد اما روحیهاش آسیب دید. خود او بارها گفته بود که عشق به تیم ملی را فراموش نکرده و امیدوار است دوباره برای ایران بازی کند. مصدومیتهای پیاپی در ناحیه کتف و زانو نیز عملکردش را مدتی تحت تأثیر قرار داد اما همیشه با اراده به زمین بازمیگشت. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که تصمیمات مدیریتی عجولانه و بیمهریها، او را تحت فشار گذاشت و سبب شد برای ادامه مسیر به لیگهای عربی برود. شاید اگر مسیرش درستتر هدایت میشد امروز در لیگهای بزرگ اروپایی بازی میکرد. اما حادثه دوحه، پایانی شد که هیچکس تصورش را نداشت و اکنون پرسشهای زیادی را بیپاسخ گذاشته است.

