رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : قهر هنرمندان با صندوق

قهر هنرمندان با صندوق

انتخابات و نامزدها از ظرفیت بالای تبلیغاتی هنرمندان محروم‌ شده‌اند

رفتار هنرمندان در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری قابل پیش‌بینی و مورد انتظار بود. در هر دوره از انتخابات به‌خصوص پیش از دوره سیزدهم، هنرمندان نقش فعالی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایفا می‌کردند. تقریباً یک یا دو هفته پیش از رای‌گیری لیست‌های مختلف در حمایت از نامزدها منتشر می‌شد که نام گروهی از هنرمندان در این لیست‌ها به چشم می‌خورد.

اصلاً حمایت هنرمندان به‌خصوص چهره‌های شناخته ‌شده از یک نامزد امتیازی برای او به حساب می‌آمد. کارگردانان، نویسندگان، بازیگران و دیگر فعالان در رشته‌های مختلف هنری ازجمله سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، ادبیات و حتی هنرهای دستی به حمایت یک چهره انتخاباتی می‌پرداختند و نام خود را به طور شفاف و روشن در میان لیست‌ها قرار داده و به صراحت از نامزد خود حمایت می‌‌کردند. در دورانی که سیدمحمد خاتمی به ریاست‌جمهوری رسید، این حمایت‌ها در اوج خود بود و خانه سینما و موسیقی و تئاتر هم بی‌محابا وارد معرکه می‌شدند و با انتشار بیانیه‌هایی به حمایت از او پرداختند.

تعداد زیادی از هنرمندان هم در دوره اول ریاست‌جمهوری خاتمی و هم در دوره دوم، او را نامزد اصلح قلمداد کرده و به‌ صراحت به دفاع از او پرداختند. این حمایت‌ها تنها محدود به او نمی‌شد، در دوره‌های بعدی هم این حمایت‌ها از نامزدهایی که متمایل به جناح خاتمی بودند و به نحوی نزدیک به او به حساب می‌آمدند، تکرار شد. پس از دو دوره دولت اصلاحات، بیشتر هنرمندان از هاشمی‌رفسنجانی در مقابل محمود احمدی‌نژاد و پس از او از حسن روحانی حمایت می‌کردند.

در لیست‌های هنرمندان حامی این نامزدها، نام تعداد زیادی از هنرمندان به چشم می‌خورد و در جناح مقابل در بزنگاه انتخابات ریاست‌جمهوری گروه معدودی از آنها به حمایت از محمود احمدی‌نژاد یا محمدباقر قالیباف یا ابراهیم رئیسی پرداختند که بیشتر آنها از اعضای هیات اسلامی هنرمندان با تنی چند از چهره‌های شناخته شده بودند.

در سال ۱۳۹۶ بیش از ۲۰۰ هنرمند به شکل رسمی از حسن روحانی حمایت کردند که در آن میان اسامی افرادی، چون اصغر فرهادی، رخشان بنی‌اعتماد، کیانوش عیاری، فاطمه معتمدآریا، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، باران کوثری، جمشید مشایخی، ویشکا آسایش، حمید فرخ‌نژاد، هنگامه قاضیانی، پگاه آهنگرانی، نوید محمدزاده، سعید روستایی، رضا عطاران، سروش صحت، مرحوم حسین زمان، محسن تنابنده و … به چشم می‌خورد.

ابوالقاسم طالبی، نادر طالب‌زاده، علیرضا قزوه، انسیه شاه‌حسینی، جمال شورجه و محسن علی‌اکبری ازجمله هنرمندانی بودند که حمایت خود را از مرحوم ابراهیم رئیسی اعلام کردند. از محمدباقر قالیباف هم محمود رضوی (تهیه‌کننده سینما) اعلام حمایت کرد.
تمام هنرمندان تمام‌قد بر سر مواضع و انتخاب خود ایستادند و در شبکه‌های اجتماعی هم از هرگونه حمایت و تبلیغی دریغ نکردند و اتفاقاً یکی از دلایل گرم شدن فضای انتخاباتی آن سال بودند و در نهایت مشارکت بیش از ۷۳ درصد هم رقم خورد.

خبرگزاری‌های طیف چپ و راست در آن دوره که تقسیم‌بندی مشخص‌تری از حالا داشتند، عطش زیادی برای انتشار لیست‌ هنرمندان حامی نامزدهای خود داشتند. حتی برخی از آنها با ارتباط برقرار کردند با هنرمندان نظر آنها را از نامزدی خاص جویا می‌شدند و نام‌شان را در لیست‌‌های حامی آن نامزد می‌آوردند. درصد کمی از این لیست‌ها تغییراتی داشتند، چراکه برخی از هنرمندان، پیش از انتخابات حمایت خود را پس می‌گرفتند و به آوردن نام خود در این لیست‌‌های مشخص معترض می‌شدند که البته تعداد چنین افرادی به اندازه انگشتان دو دست هم نمی‌رسید. اما مهم این بود که لیست‌هایی از نام هنرمندان در حمایت‌ از نامزدهای ریاست‌جمهوری منتشر می‌شد که بسیاری از آنها هیچ ابایی از مطرح شدن نام خود به‌عنوان حامی یکی از نامزدها نداشتند و حتی به این کار افتخار می‌کردند. در آن دوران هنوز خبری از اینستاگرام و شبکه‌‌های اجتماعی به شکل امروز نبود. رسانه‌های رسمی و خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها نقش اصلی را در اطلاع‌رسانی بر عهده داشتند و این فهرست‌ها و اسامی در این رسانه‌ها جا می‌گرفتند. این اعلام حمایت‌های تنها محدود به درج اسامی در لیست‌ها نبود.

هنرمندانی که به پای صندوق‌های رای می‌رفتند، توسط عکاسان خبرگزاری‌ها و جراید حضورشان ثبت شده و این تصاویر در این رسانه‌ها منتشر و دست‌به‌دست می‌شد.
همه اینها علاوه بر این بود که تعدادی از هنرمندان هم برای ساخت فیلم‌های تبلیغاتی به رایزنی با ستادهای انتخاباتی می‌پرداختند. ساخت مستند امتیاز و ارزش زیادی برای تعدادی از فیلمسازان داشت و آنها از تایید صلاحیت شدن نامزدها با رفت‌و‌آمد به ستاد آنها برای ساخت مستندهای تبلیغاتی اعلام آمادگی می‌‌کردند.

سیف‌الله داد، رخشان بنی‌اعتماد، رسول صدرعاملی، احمدرضا درویش، مجید مجیدی، کمال تبریزی، بهروز افخمی، جمال شورجه، رسول ملاقلی‌پور، مهدی فخیم‌زاده، جواد شمقدری، مرحوم علی معلم، بهروز شعیبی، مجید برزگر، محمدحسین لطیفی و… تنها تعدادی از فیلمسازان هستند که برای نامزدها مستندسازی کردند. نام این افراد پیش از اینکه مستندها ساخته شوند، اعلام می‌شد و اصلاً یکی از دلایل کنجکاوی و اشتیاق تماشاگران برای دیدن این مستندها نام فیلمسازی بود که کارگردانی آن را بر عهده داشت و ستادهای انتخاباتی بخشی از تبلیغات خود را بر نام این کارگردانان مصروف می‌کردند.

اما حالا دو دوره است که دیگر هیچ خبری از این حمایت‌ها و پیگیری‌‌ها نیست. با وجود شبکه‌های اجتماعی گسترده،‌ هنرمندان حاضر نشدند در این دوره‌ها به حمایت از نامزد خاصی بپردازند. در واقع پس از پایان ریاست‌جمهوری حسن روحانی هنرمندان روی خوش به انتخابات ریاست‌جمهوری و دیگر رای‌گیری‌ها نشان نمی‌دهند و ترجیح می‌دهند، رای‌شان را یا برای خود نگاه دارند یا اینکه اصلاً رای ندهند. آنها دیگر نه مردم را تشویق به شرکت در انتخابات می‌کنند و نه اشتیاقی برای کارگردانی مستندها یا اصلاً حضور در ستادها دارند. حتی اگر رفت‌وآمدی هم به ستادها داشته باشند و در خفا و پنهانی است و ترجیح می‌دهند کسی از آن باخبر نشوند. به همین خاطر است که نامزدها ظرفیت بالای تبلیغاتی را از دست دادند. چراکه چهره‌ها و هنرمندان بیش از اهالی سیاست و حتی دانشگاهیان قدرت تاثیرگذاری بر مردم دارند و می‌توانند بسیاری را به رای دادن تشویق و با حمایت از یک نامزد باعث افزایش رای‌های او شوند.

آنها به‌خصوص در این دوره سرخورده‌تر از همیشه بودند. بسیاری از آنها طعم بازجویی، زندان و حکم‌های قضایی را چشیده‌اند، آن هم نه به خاطر ارتکاب جرم،‌ بلکه برای اظهار‌نظرهایی که در فضای مجازی داشتند. در دوره قبل که رفتارشان نشان داد، نامزد مطلوب خود را در میان تایید صلاحیت‌شده‌ها نمی‌بینند و در این دوره آنقدر چشم‌شان ترسیده و مورد بازخواست قرار گرفته‌اند که حاضر نشدند، پا به میدان بگذارند و حتی دوستداران خود را به حضور در انتخابات تشویق کنند. برخی از آنها مانند فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس در همایش انتخاباتی اهالی فرهنگ و هنر با حضور مسعود پزشکیان به‌صراحت اعلام کرد که نماینده هیچ هنرمندی نیست.

واقعیت این است که در این سال‌های اخیر هنرمندان به واسطه احکامی که برایشان از سوی نهادهای قضایی و انتظامی رقم خورده، آنقدر زخم‌خورده یا سرخورده شده‌اند که عطای هر نوع فعالیت سیاسی را به لوایش بخشیدند و دیگر حاضر نیستند، پا در این میدان بگذارند. آنچه که از شنیده‌ها برمی‌آید، تعدادی از آنان در انتخابات هم مشارکت کردند اما از ترس واکنش مردم و تبعات بعدی این فعالیت خود را به طور پنهانی انجام دادند. مستندهای تبلیغاتی هم که بیشتر توسط مستندسازان ساخته شد و کمتر چهره شناخته‌شده‌ای دست به ساخت این فیلم‌ها زد.
همه اینها نتیجه برخوردهایی است که در این چند ساله اخیر با هنرمندان صورت گرفته و آنها را از فعالیت انتخاباتی مطرود و پشیمان کرده و فرصت و ظرفیت بالای تبلیغاتی را از نامزدها گرفته است. تصور کنید، اگر تنها نیمی از اسامی که سال ۱۳۹۲ به حمایت از حسن روحانی پرداختند از یکی از نامزدهای این دوره حمایت می‌کردند، درصد مشارکت مردم چقدر با حالا تفاوت می‌کرد و کمپین تبلیغاتی این نامزد چقدر موفق می‌بود؟ اینها پرسش‌هایی است، پاسخ‌هایش روشن و صریح است اما فعلاً و در وضعیت موجود نمی‌توان چاره‌ای برای بیرون‌رفت از این شرایط پیدا کرد.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

پوتینیسم

مارک گالئوتی در بیایید از پوتین بگوییم به دنبال اسطورهزدایی از ولادیمیر…

29 ژوئن 2024

بی‌میلی کارگردانان

در تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری، برنامه‌ها و شیوه‌های مختلفی برای معرفی پیشینه و…

13 ژوئن 2024

یک گل تا پیروزی

قادر دولت‌زاده، خبرنگار  در سال 2001 میلادی، تیم فوتبال ساموآی آمریکا با…

12 ژوئن 2024

دیدگاهتان را بنویسید