رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > جامعه : محله دوملیتی

محله دوملیتی

فائزه مومنی، گروه اجتماعی

‌«‌هر مسئول شهری که به این محله می‌آید فقط وعده می‌دهد و هیچ کدام از مشکلاتمان حل نمی‌شود».‌ این را اهالی محله جوادیه در منطقه ۱۶ تهران می‌گویند. تقریباً جوادیه تمام مشکلاتی که سایر محلات محروم و پرآسیب تهران دارند، را با شدت کمتر یا بیشتر دارد. از حضور پرقدرت معتادان متجاهر تا بافت فرسوده، موش‌هایی اندازه گربه همچنین معضل اتباع خارجی.‌‌
مسیر محله‌گردی از خیابان نوری آغاز و تا دشت آزادگان ادامه پیدا می‌کند. کسبه حاشیه خیابان، اولین چیزی که به ‌عنوان معضل محله می‌گویند، دود فراوان قطار است که هنگام رد شدن لکه سیاهی روی آسمان می‌اندازد. «‌۴۰ سال است که کاسب و ساکن محله‌ام،‌ قلبم را عمل باز کردم و قطعاً یکی از دلایلش همین دود قطار است».‌ قهوه‌خانه دارد،‌ در مغازه‌ کوچکش کشیدن سیگار ممنوع است حتی برای مشتریان چندین و چند ساله. از مغازه بیرون می‌آید و پل عابر پیاده‌ای را نشان می‌دهد که محله جوادیه را به محله راه‌‌آهن متصل می‌کند. «‌‌شب‌ها روشنایی ندارد و معتادانی که از شوش و راه‌آهن رانده شده‌اند‌ به روی پل هوایی ساکن می‌شوند و سیخ و سنگ را علم می‌کنند،‌ گاهی اوقات می‌ترسم شب‌ها مغازه را ترک کنم».‌ همکارش از وضعیت نظافت گلایه می‌کند و موش‌هایی که به زیادی بزرگ شده‌اند. «‌‌سعی می‌کنیم پسماند غذا را اصلاً بیرون نگذاریم،‌ موش‌هایی که اندازه گربه شده‌اند،‌ اگر غذای بیشتری بخورند‌ احتمالاً به اندازه گوسفند می‌شوند».‌ در حاشیه خیایان دشت آزادگان،‌ قصابی‌های زیادی هستند که گوسفند را شبانه یا هنگام عصر سلاخی می‌کنند،‌ خون لاشه‌ها و پشم و پیل‌شان همراه با بوی تهوع‌آور و حضور پرشمار مگس‌ها،‌ شرایط یک پیاده‌روی ۳ متری را مشمئزکننده کرده است و قطعاً همین اوضاع یکی از دلایل پروار شدن موش‌های محله هم هست، محله‌ای که میدان بهمن،‌ یعنی میدان موسوم به کشتارگاه را در خود جای داده است. نظافت محله چنگی به دل نمی‌زند و سطل‌های آشغال بو می‌دهند،‌ آن هم وقتی هوا آنچنان گرم نشده است.‌ از کوچه‌وپس‌کوچه‌های محله به سمت خیابان اصلی جوادیه یا همان ۲۰ متری سرازیر می‌شویم. آسفالت ترک‌خورده و ناهموار کوچه‌ها،‌ افراد زیادی را راهی بیمارستان کرده است،‌ از پیرمردها و پیرزنانی که جلوی پای‌شان یک گودال یا برجستگی بزرگی بوده و در نهایت طول کوچه را سکندری خورده‌اند و تا بچه‌ها و مادرانی با پای پیاده و با کالسکه. در برخی کوچه‌ها هم رد ادرار و البته بوی نامطبوع شرایط را تراژیک‌تر می‌کند. معتمدین محل می‌گویند، کمبود سرویس بهداشتی اگر در سایر محلات یک مشکل است،‌ اینجا تبدیل به یک فاجعه شده است.

ماجرای دو سینمای متروکه
سینما شیرین و توسکا،‌ سینماهایی متروکه با سردرهایی که حال‌وهوای دهه ۴۰ و ۵۰ را زنده می‌کند اما امروز محل استقرار شبانه معتادان است و جولانگاه حیوانات موذی.‌
«‌ سینما توسکا و سینما شیرین که سال‌ها فیلم‌های زیادی را به همراه برادرهای بزرگ‌تر از خودم در آنها تماشا کرده بودم… البته به شخصه سینما توسکا را بیشتر دوست داشتم چون امکانات بهتری داشت». ‌پیرمرد کفاش می‌گوید: «‌‌بوفه‌ فعال و یک ساندویچی در داخل محوطه‌ سینما توسکا وجود داشت که خیلی وقت‌ها بعد از سینما با برادرانم به آنجا می‌رفتیم. کیفیت سینما، صدا و صندلی‌هایش کمی بهتر از سینما شیرین بود».
حدود ۲۲ سال پیش سینما توسکا – آن طور که به اهالی جوادیه گفته شده بود- جهت بازسازی به بخش خصوصی واگذار شد.‌ مدتی بعد اعلام کردند که بخش خصوصی از بازسازی صرف‌نظر کرده و نهادهای دولتی مسئول بازسازی این سینما هستند. در آن زمان تنها سینمای جوادیه، سینما شیرین بود. بعد از یکی دو سال بی‌خبری و عدم کوچک‌ترین تغییر در ظاهر و باطن سینما توسکا، سینما شیرین هم بسته شد.
املاک رها و فرسوده شده مثل این دو سینما در محله زیاد است. ۵ بانک هم در این محله به دلیل نداشتن گردش مالی تعطیل شده‌اند و ساختمان‌هایشان بلااستفاده باقی‌مانده است. اهالی شورایاری می‌گویند حداقل ۶۲ درصد بافت محله فرسوده است. به چشم هم همین مقدار و شاید بیشتر می‌آید. ازجمله ساختمان‌های فرسوده جوادیه، سه مدرسه دبستان و راهنمایی دخترانه و پسرانه است. یکی‌شان عمرش به سال ۱۳۳۳ باز می‌گردد و دوتای دیگر از سال ۱۳۴۰ تاکنون سرپا هستند،‌ البته با داربست‌های فلزی که هر سال بعد از ریزش قسمتی از سقف‌ها نصب می‌شوند.‌
ترافیک در جوادیه هم همانند سایر محلات تهران نفس‌‎گیر است،‌ آن هم وقتی که بساط مغازه‌ها تا اواسط خیابان‌ها گسترده می‌شود و گاریچی‌ها و وانت‌بارهای میوه هم اضافه می‌شوند. «‌‌سال‌هاست معضل این خیابان‌ وانت‌بارها هستند،‌ اگر اعتراض هم کنیم، قمه‌کشی کوچک‌ترین کارشان است. البته وانت داشتن و فروش میوه صورت کار است و کارهای دیگری هم زیر پوشش پرتقال، نارنگی‌ و هندوانه انجام می‌شود».‌ این را یکی از کسبه که مغازه لوازم‌التحریری دارد می‌گوید.

چالش اتباع
در کنار نبود سرانه فضای سبز،‌ فرهنگی و حتی ورزشی،‌ آزاردهنده‌ترین معضل در این محله حضور پرشمار اتباع خارجی است. آنهایی که جمعیت قالب محله شده‌اند و فرهنگ متفاوت‌شان با ساکنان قدیمی، مساله‌ساز شده است. از هم‌زیستی‌های ۱۵ نفره در یک خانه تا دعواهای دسته‌جمعی با اهالی. روی شیشه یکی از مغازه‌ها نوشته شده «صف افغان‌ها، صف ایرانی‌ها»؛ توجه‌ام جلب شد. ایرانی‌ها تعدادشان کم است حدود ۵ نفر اما افغانی‌ها زیادند، شمردم؛ ۲۰ نفر بودند. صدای بگو‌مگوی بین آنها و ساکنان ایرانی محله هرازگاهی بلند می‌شد، می‌گویند هر نفرشان حداقل ۲۰ نان می‌گیرد که مابقی را معطل می‌کنند. یکی‌شان به نانوا اعتراض می‌کند که «به ازای هر نان چند هزار تومان از آنها بیشتر می‌گیری که اول نان آنها را بدهی!» اوضاع متشنج است، نه در ظاهر اما زیر پوست این محله یک تقابل جدی در حال شکل گرفتن است.
املاکی محله رشد شدید جمعیتی اتباع افغان را در محله تایید می‌کند. می‌گوید اگر بیعانه یک خانه ۲۰۰ میلیون تومان باشد، مستاجر افغان پیشنهاد ۵۰۰ میلیون تومان به مالک می‌دهد و اجاره دو برابر یک ایرانی هم پرداخت می‌کند. مالکان هم برای پول بیشتر خانه‌شان را به افاغنه اجاره می‌دهند حتی اگر بدانند ساکنان خانه حداقل ۱۵ نفر هستند. میانگین رشد قیمت خانه در یک محله با حضور اتباع بالا رفته است؛ «‌وضع‌شان خوب است»؛ این را روحانی مسجد محل می‌گوید.
او ادامه می‌دهد، «‌توانایی جسمی بالایی دارند و به صورت گروهی کار می‌کنند، هر کاری! حتی اگر نفری یک میلیون تومان هم برای اجاره خانه بپردازند، اجاره سه برابری یک ایرانی را به صاحب‌خانه می‌دهند». اما درگیری‌شان با ساکنان ایرانی آپارتمان‌ها زیاد است؛ ‌به دلیل حضور مردان جوان پرتعداد و رفت‌وآمدهای زیاد.
«جرأت اعتراض نداریم، می‌ترسم چیزی بگویم، وقتی همسرم نیست و در خانه تنها هستم به خانه حمله کنند، تعدادشان زیاد است، حداقل ۲۰ جفت کفش همیشه جلوی در خانه‌شان گذاشته‌اند». زنی که با کیسه میوه وارد املاکی شده، اضافه می‌کند: «اغلب بی‌سروصدا هستند اما گاهی اوقات دعوا می‌کنند اما در کل جلوی ما ایرانی‌ها هوای هم را دارند حتی اگر یکی‌شان بچه من را کتک زده باشد، باز هم به صورت گروهی از او حمایت می‌کنند».
اینجا جوادیه است؛ محله‌ای با قدمتی ۷۰ ساله که آن را جواد فردانش بنیان نهاد. حالا اما جز همان اسم و تاریخچه پرافتخارش،‌ اثر دیگری از این محله تاریخی میان انبوه معضلات باقی نمانده است. این روزها اهالی قدیمی جوادیه به محلات دیگری رفته‌اند و محله برای دیگرانی مانده که بیشترشان ساکنان یک کشور هم نیستند.

sazandegi

پست های مرتبط

اختراع دوباره چرخ!

رئیس‌جمهور مجددا بر طرح بی‌سرانجام انتقال پایتخت تاکید کرد و خبر داد:…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

آهو کنار خانواده

آخرین وضعیت دختر علوم تحقیقات گروه اجتماعی:‌ دیروز اصغر جهانگیر،‌ سخنگوی قوه…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

تداوم خشونت

خشونت علیه زنان، بدون عقوبت گذاشته می‌شود تا همچنان شاهد مرگ و…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید