جبهه پایداری در اقلیت محض قرار گرفته است و “قالیباف” و “پزشکیان” با همدلی و هماهنگی توانستند مسیر درستی را انتخاب کنند
به قلم؛ محمد عطریانفر؛ عضو شورای مرکزی و معاون سیاسی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
سیاست همدلانه و وفاقی که دکتر پزشکیان در جریان تبلیغات انتخاباتی و مقدمات تاسیس کابینه تعقیب میکرد با هوشمندی و فراستی که داشت به ثمر نشست. اگرچه رئیسجمهور در ابتدای راه با سیاستهای محدودشونده در برابر گزینههای اولویتدار رئیسجمهور، بهخصوص از ناحیه مراکز استعلامی روبهرو شد و چهرههای مقام اول و مطلوب نظر ایشان بهعنوان اعضای دولت معرفی نشدند، اما به هر حال در لایه دوم چهرههایی انتخاب شدند که رویکرد اصلاحی قابل قبولی داشتند و با روند مدنظر آقای پزشکیان –کابینهای ملی و غیرجناحی، غیرگروهی و فارغ از تعلقات و منافع شخصی نهادهای سیاسی پیرامون – سازگار بود.
وفاق ملی به مفهوم تقسیم غنائم نیست. وفاق مفهومش این است که گفتمان ملی و همسو بر تمامی اجزای دولت برای تحقق منافع ملی حاکم باشد. گفتمان ملی، یعنی هر کسی دعوت به همکاری شده و امروز بهعنوان عضوی از کابینه ماموریتی به عهده دارد، به جای اینکه در مقام تامین منافع جناحی گروههای سیاسی در ایران باشد، عمدتاً ذهن و فکرش معطوف به تامین منافع مردم باشد. طبعاً کسانی که منافع مردم را در گرایش فراگیر شهروندی تامین میکنند عملاً در یک فرآیند وفاق ملی مدیریت میکنند و این رویکرد میشود کردار همگانی برای استقرار کابینه وفاق ملی. این وفاق، مفهومش تقسیم غنائم نیست. وفاق ملی، یعنی وحدت نظر و اشتراک فکر درخصوص انجام تکالیف ملی توسط کارگزاران مختلفی که احیاناً بهواسطه وابستگی فکری ممکن است به جناحهای مختلف سیاسی هم تعلق داشته باشند.
از آنسو، جریان معتدل اصولگرا در مجلس با محوریت قالیباف تلاش ارزنده و خوبی داشتند. پیشبینی اولیه این بود که شاید مجلس، بهخصوص فراکسیون تندروی آنها نسبت به چهرههای شاخص این کابینه موضع منفی بگیرند و با تبلیغاتشان بتوانند تعدادی از چهرههای کلیدی کابینه را بیندازند، اما خوشبختانه این واقعه تلخ رخ نداد. در تحلیلی کلی، میزان رای اعضای کابینه بر این نکته دلالت دارد که نیروهای جبهه پایداری در اقلیت محض قرار دارند و تبلیغات آنها علیه دولت آقای پزشکیان در مجلس شورای اسلامی کارساز واقع نشد.
از نتیجه آرا در ابعاد فردی و جمعی کابینه میفهمیم که آقای قالیباف همراهی خوبی نشان داده است. نهتنها رئیس مجلس، بلکه چهرههای موثر در کنار ایشان که نیروهای کلیدی در جریان اصولگرای معتدل مجلس هستند، با دولت همراهی کردند و آرایشان را بر پایه رفتاری کاملاً حرفهای و منطقی تقدیم اعضای کابینه کردند و موضعگیری جناحی که بدون دلیل و صرفاً با هدف ایراد ضربه سیاسی بر پیکر دولت در شرف تاسیس باشد را مطرح نکردند و وزیری را نینداختند. نتیجه آنکه جریان اصولگرای معتدل به تکلیف ملی و حرفهای خود عمل کرد.
تقریباً بخش اعظمی از گزینههایی که بهعنوان وزیر رای آوردند براساس رویکرد معتدلانه شخص رئیسجمهور و سیاست اتخاذی کارگروههای کمیتهها و شورای راهبری انتخاب شدهاند. اینکه تصور کنیم افراد معرفی شده از طرف آقای پزشکیان ناشی از تقسیم نیروها و سهمدهی بین جریانات سیاسی بوده است تصور درستی نیست.
البته برخی وزرا در همه کابینهها کسانی هستند که رهبری نسبت به شخصیت، موضعگیری و دیدگاههای سیاسی آن افراد، دغدغه دارند. برخی انتصابات در دولت بهگونهای است که رهبری در تایید آنها نقش کلیدی دارند، چون بر پایه ماموریتهایی که قانون اساسی بر عهده رهبری گذاشته است، آن وزرای کلیدی کسانی هستند که باید در مقام تحقق مسئولیتهایی که رهبری به عهده دارد، بهعنوان کارگزار آن نظریات در دولت نقشآفرینی کنند. ازجمله وزیر خارجه و وزیر اطلاعات و وزیر کشور و وزیر دفاع نسبت به وزارتخانههای فرهنگی و علمی هم رهبری همواره تذکرات خیرخواهانهای دارند که معمولاً به رئیسجمهور متذکر میشوند و رؤسایجمهور هم به رهنمودهای رهبری توجه دارند و بهگونهای دست به انتخاب میزنند که همدلی و رای موافق رهبری را در حمایت از تصمیم خود دارند.
آنچه که آقای پزشکیان انجام داده و بیان کرده همین روند پیشین است، با این تفاوت که گوشهای از این واقعیت جاری را تنها به خاطر سرسختیهای بیمورد جبهه پایداری را عیان کرده است. واقعیتی که منطق قابل دفاعی دارد و البته در این رابطه نمیتوان ایرادی گرفت. بهانههای جبهه پایداری و دوستانشان برای این بوده که مطامع افراطی و رادیکال خودشان را بهگونهای اعمال کنند و نهاد پارلمان و تدابیر معقول آن را تحت تاثیر قرار دهند که خوشبختانه مجلس تحت تاثیر نگاههای افراطی این حضرات قرار نگرفت.