رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > جامعه : مرگ ارزان

مرگ ارزان

درگذشت دو خبرنگار در یک روز

روز جمعه، خبر تلخ حادثه پیست آزادی همه را شوکه کرد. در جریان دور اول مسابقه سرعت ایران، خودروی مسابقه‌ای با سرعتی سرسام‌آور از مسیر منحرف شد و به گروهی از خبرنگاران و عکاسان برخورد کرد. یکی از کسانی که در نقطه‌ای خطرناک پشت یک نیوجرسی (نردهٔ بتنی حفاظتی) ایستاده بود تا بهترین قاب‌ها را شکار کند، حمیدرضا درجاتی، عکاس پرتلاش آژانس عکس تهران بود. خودرو به نیوجرسی برخورد کرد و شدت ضربه چنان بود که درجاتی با نیرویی سهمگین پرتاب شد. دنده‌هایش شکست، پاهایش خرد و او دچار خونریزی داخلی شد. امدادگران او را بلافاصله به بیمارستان تریتا رساندند اما تلاش بی‌وقفهٔ پزشکان ثمر نداد و چند ساعت بعد حمیدرضا درگذشت. حمیدرضا درجاتی را همه به تلاش بی‌وقفه‌اش در صحنه‌ کار عکاسی خبری می‌شناختیم. او عکاسی سرسخت و متعهد بود که لحظات جذابی را با دوربینش شکار می‌کرد. در قاب عکس‌های او، حقیقت پنهان رویدادها بی‌پرده به نمایش درمی‌آمد؛ آن‌قدر که خبرها بدون نگاه او ناقص به نظر می‌رسیدند. تصویرهایش از شادی‌ها و غم‌های بزرگ و کوچک در دل شهر و ورزش، گواه عشق و تعهد او به حرفه‌اش بودند. حالا که زندگی او ناگهان در سکوت فرو نشست، فقدانش غمی تکرارناشدنی برای خانواده، دوستان و کل جامعه رسانه است. من،‌ فائزه مومنی؛ به‌ عنوان یکی از همکاران او که در برنامه‌های شهری بارها و بارها او را دیدم، هنگام شنیدن خبر تلخ، مبهوت و در بهت فرو رفتم. او مردی آرام و صبور بود که هرگز از ثبت حقیقت، حتی در خطرناک‌ترین لحظات، چشم‌پوشی نمی‌کرد. تصور نمی‌کردم روزی دوربین او تصویرِ خودش را در قاب غم ثبت کند. خبرنگاران و عکاسان معمولاً در میانه‌ خطر می‌ایستند تا روایت لحظه‌ها را به مخاطب برسانند؛ اما امروز، فراتر از تلخی مرگ یکی از بلندآوازه‌ترین‌مان باید دربارهٔ نادیده‌ گرفتن تدابیر ایمنی نیز بیندیشیم. واقعیت این است که دوباره بحث ایمنی در برگزاری مسابقات ورزشی به صدر اخبار بازگشته است. آیا باز هم باید وقوع حادثه‌ای خونبار، تلنگری باشد تا متولیان به یاد بیاورند که عکاس و خبرنگار نیز مصون از خطر نیستند؟ ما خوب می‌دانیم، مخاطرات کارمان همیشه با ماست اما سزاوار نیست هنگام رویارویی با خطر قابل پیش‌بینی، هیچ تدبیری نداشته باشیم. راننده‌ها و خودروهای مسابقه با کمربندها و محافظ‌های پیشرفته زیر نظرند اما عکاسان کنار پیست معمولاً بی‌هیچ حفاظی مشغول کارند. پرسش اینجاست که صدای شکستن استخوان‌های همکار و اشک‌های خانواده‌های داغدار او تا کی باید متولیان را به خود آورد؟ این یادداشت را نه فقط از سر اندوه فقدان همکار گرانقدر می‌نویسم بلکه به عنوان صدای اعتراض نسبت به آنچه در خلوت مهجور ایمنی می‌گذرد. تصویر حمیدرضا در قاب ذهن ما زنده است؛ مردی که با هر کلیک دوربینش، حقیقت را ثبت می‌کرد و حالا با غیابش یادمان می‌آورد که حفظ جانمان باید اولویت باشد. به یاد او تعهد کنیم که دیگر هیچ خبرنگار یا عکاسی این‌قدر بی‌محافظ پشت نرده‌های نیوجرسی نایستد و به این سادگی، خطر را نادیده نگیرد.

برچسب ها :

sazandegi

پست های مرتبط

زنان بی‌دفاع تر از همیشه

درباره تصویب قانون ۱۴ سکه برای مهریه در مجلس به‌قلم؛ مریم باقی؛…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

مجلس با کاهش سقف کیفری مهریه از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه موافقت کرد

▫️مصوبه مجلس با وجود اهداف مثبت برای کاهش تعداد زندانیان با واکنش…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

اینترنت گران شد

تقسیم کار و بازی هماهنگ اپراتورها و وزارت ارتباطات برای افزایش قیمت…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید