“رائد فریدزاده”، رئیس جدید سازمان سینمایی با چالشهای بزرگی روبهرو است
رائد فریدزاده از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان رئیس سازمان سینمایی معرفی شد. روزنامه سازندگی پیش از این در مطلبی به حضور او در چنین جایگاهی پرداخته بود و حالا با قطعی شدن حضورش در سازمان سینمایی بیشازپیش مشخص شد که او با چالشهای بسیاری روبهرو است که باید بتواند آنها را از مقابل خود بردارد وگرنه حتی به اندازه محمد خزاعی هم در این سمت تاثیرگذار نخواهد بود.
به گزارش سینما روزان، انتخاب رائد فریدزاده، انتخاب اصلی نبوده چون پس از مطرح شدن گزینههای متعدد و رد چندین گزینه به دلایل مختلف- و البته عدم تمایل محمد خزاعی به ادامه همکاری- درنهایت شانس به رائد فریدزاده رو کرد که رئیس سینما شود. رائد فریدزاده، آقازاده محمدجواد فریدزاده و نوه یک روحانی- به نام فریدالاسلام- است. محمدجواد فریدزاده پدر رائد در ابتدای انقلاب ازجمله نیروهای موسوم به چپ بود که بعد از دوم خرداد به اصلاحطلب مشهور شدند. محمدجواد فریدزاده در دهه ۶۰ و هنگام وزارت ارشاد محمد خاتمی از معاونان او بود و بعد از دوم خرداد و راه افتادن بحث گفتوگوی تمدنها، ریاست مرکز گفتوگوی تمدنها را برعهده گرفت و به دنبال آن مدتی سفیر ایران در واتیکان بود. رائد فریدزاده، برادرزاده مهدی فریدزاده ازجمله مدیران سینمایی بعد از انقلاب است. مهدی فریدزاده که در دوران محمد هاشمی در تلویزیون فعالیت میکرد، در دوران وزارت علی لاریجانی مدتی کوتاه معاون سینمایی شد. بعد از پایان وزارت ارشاد محمد خاتمی و حضور علی لاریجانی در ارشاد، تحت فشارهای وارده از سوی سینماگران منتقد به سیاستهای گلخانهای فخرالدین انوار (معاونت سینمایی) و محمد بهشتی(فارابی) هر دو نفر حذف شده و مهدی فریدزاده و محمدحسین حقیقی جایگزین شدند. بعد از اینکه مصطفی میرسلیم، وزیر ارشاد شد و در فاصلهای کوتاه تا دوم خرداد ۷۶ فشارهای جریان راست علیه سیاستهای سینمایی وقت باعث شد، مهدی فریدزاده که دوران مدیریتش فقط به حدود یک سال رسیده بود، استعفا داده و به ایالاتمتحده برود.
احتمالا سببها و نسبتهای فامیلی یا نزدیکی او به مدیران سابق ارشاد و بنیاد فارابی در انتخاب فریدزاده برای این سمت بیتاثیر نبوده است. هرچند او تا همین اواخر به عنوان مدیر امور بینالملل بنیاد سینمایی فارابی فعالیت میکرد اما این سمت مانند جزیرهای جدا افتاده در سینما و بنیاد فارابی است که مشکلات و چالشهای آن با کلیت سینما تفاوتهای بسیار دارد.
تقویت بنیه فکری، توجه به اقتصاد سینما، توجه به فرم و محتوا در آثار سینمایی، توجه به رنگوبوی ایرانی در فیلمهای سینما، افزایش فناوری، تعامل با هنرمندان و توجه به حضور در مجامع بینالملل، نکاتی است که وزیر ارشاد به فریدزاده گوشزد کرده که از همینها مشخص است، او بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بر ارتقای محتوای آثار سینمای و ایرانی بودن آنها تاکید دارد.
اما در واقع مشکلات سینما همه اینها نیست. درحال حاضر بزرگترین چالشی که رئیس سازمان سینمایی با آن روبهرو است، هنرمندان ممنوعالکار، محدود شدن سینمای اجتماعی و سایه سنگین سینمای کمدی بر سینمای ایران است. فریدزاده باید توانایی چانهزنی با نهادهای دیگر برای رفع ممنوعالکاری هنرمندان را داشته باشد، بتواند ساخت فیلمنامههای اجتماعی با نگاه منتقدانه را در سینمای ایران از سر گیرد و فشار ممیزی و سانسور را از روی این فیلمنامهها بردارد تا توازنی میان تولید فیلمهای کمدی و دیگر ژانرهای سینمایی به وجود آید.
انجام همینها آنقدر با چالشهای جدی و بزرگی روبهرو است که اگر این مدیر تازهوارد تنها بخشی از آنها را حل کند، نشان میدهد که میتواند تا اندازهای از عهده این مسئولیت برآید. درحال حاضر برخی از هنرمندان با موانعی برای حضور دوباره روبهرو هستند و برخی دیگر حاضر به حضور در عرصههای مختلف نیستند. فریدزاده هم باید موانع را از مقابل دسته اول بردارد و هم بقیه را راضی به حضور دوباره کند. از سوی دیگر، اگر او بتواند موانع را برای صدور مجوز ساخت به فیلمهای اجتماعی منتقدانه بردارد، پای برخی از هنرمندان به سینما باز خواهد شد و این دو چالش به یکدیگر مرتبطند.
فریدزاده راه سخت و دشواری روبهروی خود دارد. اگر بتواند درست عمل کند که فبها در غیر این صورت میتواند مشکلات تازهای برای وزارت ارشاد و البته رئیسجمهور به وجود بیاورد که حلوفصل آنها به این راحتیها نخواهد بود.