هریس و ترامپ چه برنامههایی برای ایران دارند؟
کنارهگیری جو بایدن از نامزدی حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که قرار است ۵ نوامبر برگزار شود، موضوعی است که هسته مرکزی آن را شخص بایدن تشکیل میدهد اما بدونشک حواشی و پیامدهایی در سطح ملی و حزبی بر جای خواهد گذاشت. اولین پیامد آن این است که افکار عمومی ایالاتمتحده به این فکر میافتند که چرا رئیسجمهور آنها با وجود شرایط وخیم جسمانی و روانی که تمام دنیا آن را بارها از طریق رسانهها و شبکههای تلویزیونی مشاهده کردهاند، تا به اینجای کار اصرار بر ادامه حضور در کسوت نامزدی حزب دموکرات داشته است؟ دومین پیامد این است که نخبگان و کسانی که بهنوعی لایههای مختلف سیاسی و اجتماعی جامعه آمریکا را عمیقتر درک میکنند یا در سمتهای دولتی و خصوصی در قالب یک مقام ارشد مشغول کار هستند به این موضوع فکر میکنند که آیا کامالا هریس در اتمسفر سیاسی فعلی ایالاتمتحده میتواند بر رقیب پرهیاهوی دموکراتها، یعنی دونالد ترامپ پیروز شود یا خیر؟ اینکه هریس بهعنوان نامزد نهایی حزب دموکرات از سوی این جریان به آمریکاییها معرفی خواهد شد یا خیر موضوعی است که به احتمال زیاد پاسخش «مثبت» است اما باید باز هم منتظر ماند و دید که آیا رهبران حزب دموکرات همانگونه که بایدن از نامزدی معاون ۵۹ سالهاش حمایت کرده، او را گزینه نهایی معرفی میکنند و اینکه قرار است چه کسی بهعنوان گزینه معاون اولی وی معرفی شود؟!
این سوالها دقیقاً همان پیامدهایی است که پس از کنارهگیری بایدن به وجود آمده و حالا پاسخهای متفاوتی در این بین وجود دارد. عدهای اعتقاد دارند که هریس برخلاف بایدن و حتی ترامپ از کاریزمای عمومی برخوردار نیست و حتی بسیاری در این راستا اعتقاد دارند که او حتی در میان رهبران و افراد شاخص حزب دموکرات هم چندان محبوب نیست. بهعنوان مثال، زمانی که بایدن از رقابتهای انتخاباتی کنارهگیری کرد، هیلاری و بیل کلینتون حمایت خود از هریس را اعلام و تاکید کردند که برای آنها افتخاری است که مانند بایدن به جمع حامیان هریس بپیوندند. همچنین نانسی پلوسی، رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا که از لحاظ سنی هم حدود سه سال از بایدن پیرتر محسوب میشود و همیشه مورد انتقاد ترامپ و جمهوریخواهان بوده، از هریس حمایت کرد اما در مقابل تا به امروز هیچ حمایتی از سوی باراک اوباما یا همسر وی (میشل) از هریس دیده نشده است. شاید برخیها اعتقاد داشته باشند که در نهایت بسیاری از دموکراتها به خاطر تقویت و یکپارچگی حزبشان در نهایت بهنفع هریس اقدام خواهند کرد اما اینکه اختلافاتی در این راستا بر سر نامزدی وی وجود دارد، بدونتردید قابل کتمان و نادیده گرفتن نیست. آنچه در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد این است که صفحه شطرنج انتخابات نوامبر به ما اینگونه میفهماند که در نهایت ما به احتمال زیادی باید شاهد رقابت ترامپ و هریس باشیم؛ مگر آنکه دموکراتها در لحظه آخر به این نتیجه برسند که باید شخص دیگری را جایگزین هریس کنند.
نیازها و الزامها
آنچه درخصوص دو نفر باید مورد نظر قرار بگیرد این است که هریس و ترامپ چه مدل از سیاست خارجی را در نظر دارند و با پیروزی هر کدام از آنها قرار است شاهد چه وقایعی باشیم؟
بدونشک مدل دیپلماسی این دو با یکدیگر در تضاد خواهد بود و در این راستا ما آثار و پیامدهای هر تفکر (جمهوریخواه و دموکرات) را به چشم دیدهایم؛ چراکه ترامپ از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ مستأجر پرسروصدای کاخ سفید بود و هریس هم در طول چهار سال گذشته در جریان تمام مسائل مربوط به سیاست خارجی آمریکا قرار داشته است. با این وجود نخستین پروندهای که برای ما مهم خواهد بود، نوع نگاه این دو به پرونده ایران است. برخی از تحلیلگران در داخل و خارج از ایالاتمتحده اعتقاد دارند که هریس و ترامپ دیدگاههای متفاوتی درباره ایران به خصوص برجام دارند. بهعنوان مثال محمد انس چالی، تحلیلگر خبرگزاری آناتولی در مقاله اخیر خود که ۲۲ جولای منتشر شده به این موضوع اشاره میکند که هریس در ۲۰۱۵ از برجام که هدف آن محدود کردن برنامه هستهای تهران بود، حمایت کرده اما ترامپ در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از این توافق خارج شد و با اعمال یکسری از تحریمهای شدید علیه ایران، راهبرد فشار حداکثری را علیه ایران اتخاذ کرد. او همچنین به ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران در تاریخ سوم ژانویه ۲۰۲۰ (۱۳ دی ۱۳۹۸) اشاره میکند که به دستور ترامپ و در فرودگاه بغداد انجام شد و معتقد است که او تندترین رفتارش را با تهران در همین موضوع به جهان نشان داد که البته در پس آن جلب حمایت چند برابری اسرائیل بود. این در حالی است که ترامپ در اکثر کمپینهای انتخاباتیاش به این موضوع اشاره کرده که راهبرد سیاسی و اقتصادی او در قبال تهران باعث شد تا ایران از حیث مالی ورشکسته شود و پولی برای حمایت از بازوهای منطقهای خود نداشته باشد. ترامپ حتی در این خصوص بارها و بارها بایدن و تیم سیاست خارجی او را به دلیل اعطای معافیت به ایران برای فروش نفت سرزنش کرده بود اما باید متوجه بود که این سخنان وی هم مجدداً رنگوبوی حمایت از اسرائیل بهخصوص نتانیاهو دارد.
ترامپ بارها و بارها در کمپینهای انتخاباتیاش در مورد جنگ غزه که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون ادامه دارد، صحبت کرده و هر دفعه هم به این موضوع اشاره داشته که حمایت ایران از حماس و حزبالله باعث به وجود آمدن این بحران شده و این در حالی است که مقامات ارشد ایران اعلام کردهاند که «توفانالاقصی» یک عملیات کاملاً فلسطینی به حساب میآید. در این فضا برخی از تحلیلگران محافظهکار آمریکایی همچنین کسانی که در بدنه نهادهای امنیتی و سیاسی این کشور حضور داشتهاند، نگاهی تندوتیزتری به مقول ایران دارند. بهعنوان مثال مت اسپتالنیک و سایمون لوئیس که در حوزه سیاست داخلی و امنیت ملی آمریکا در خبرگزاری رویترز قلم میزنند در تحلیل خود که ۲۲ جولای منتشر شده به این نکته اشاره دارند که «میتوان انتظار داشت کامالا هریس در برابر دشمن سرسخت منطقهای اسرائیل، یعنی ایران، قاطعانه رفتار کند». در گزارش این دو، مصاحبهای با جاناتان پانیکوف، معاون سابق و افسر اطلاعات اعلام کرده که تهدید برنامه هستهای ایران میتواند یک چالش بزرگ اولیه برای دولت هریس باشد و این در حالی است که طی چهار سال گذشته و در دولت بایدن، او چندان عزمی از خود برای احیای برجام نشان نداد. پانیکوف که اکنون در اندیشکده شورای آتلانتیک در واشنگتن مشغول است، اعتقاد دارد که بعید به نظر میرسد هریس بدون نشانههای جدی مبنی بر آمادگی ایران برای ارائه امتیاز، دست به اقدام بزرگی بزند.
اینکه هریس و بایدن درخصوص جنگ اوکراین و مدل تعامل با ناتو چگونه رفتار خواهند کرد، موضوعی است که پاسخ آن تا حد زیادی مشخص است؛ چراکه اگر هریس پیروز انتخابات نوامبر شود بدونشک همان سیاست بایدن را پیش خواهد گرفت اما ترامپ براساس اظهاراتش به دنبال خاتمه جنگ در اوکراین است و در این راستا سعی میکند تا بتواند در مرکز این پرونده بایستد و حکم یک معاملهگر را بازی کند؛ به این معنا که امتیازاتی از طرف این مخاصمه مسلحانه اخذ کند و آن را به سرانجام برساند. این در حالی است که ترامپ در برخورد با ناتو کارنامه مشخصی دارد. نکته نهایی آن است که در مورد ایران باید توجه شود، مساله برجام به دلیل گره خوردن با پرونده هستهای یک شاکی اصلی به نام «اسرائیل» دارد که هریس و ترامپ بهعنوان نمایندگان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه «الزاماً» باید از آن بهعنوان اصلیترین حامی تلآویو طرفداری کنند. در مورد تحریمها ممکن است که هریس با دید بازتری نسبت به چین در قبال ایران اقدام کند و حتی معافیتهایی را برای تهران در نظر بگیرد اما ترامپ بدونشک چین را در این راستا تحت فشار قرار خواهد داد و شاید او باز هم خود را اهل معامله نشان دهد. حال باید دید که راهبرد هر یک از این دو چه خواهد بود: معامله یا مخاصمه!