کمال کمونه معمار سرشناس درگذشت
در خیابان نظامیگنجوی تهران، نبش یکی از کوچههای بنبست، در میان ساختوسازهای سرسامآور، هنوز ویلایی هست که شکل لطیف تندیسوارش از ظاهر سنگیاش پیشی میگیرد؛ «ویلای کمال کمونه». ویلای کمال کمونه را میتوان امتدادی از اندیشۀ ارگانیک در معماری ایران دانست. هفتۀ گذشته کمال کمونه، نام آشنای عرصۀ معماری و معمار بناهای مهمی چون کاخ مروارید، کالج دماوند (دانشگاه پیام نور) و بنیاد دفینه در ۹۰ سالگی درگذشت.
محمدحسن آلکمال کمونه معروف به کمال کمونه، متولد ۹ مرداد ۱۳۱۲ در محلۀ شهباز تهران از طریق راهنماییهای پسردایی خود (خسرو آزمون) که در آن زمان دانشجوی معماری دانشکده هنرهای زیبا بود با رشتۀ معماری آشنا شد و سال ۱۳۳۵ وارد دانشگاه تهران شد و تحصیل در رشتۀ معماری را آغاز کرد از اساتیدی چون سیحون، سلیمانیپور، صانعی و … بهره برد و سال ۱۳۴۲ فارغالتحصیل شد. در همان زمان تحصیل زمینههای آشنایی کمونه با مهندس نظام عامری از شاگردان فرانک لوید رایت (معمار مشهور آمریکایی) فراهم شد که شیفتگی او را به مکتب رایت به همراه داشت. این آشنایی منجر به تأسیس گروه مهندسین مشاور نظام عامری-کمونه – خسروی در سال ۱۳۴۲ شد. حاصل تلاش این گروه تا قبل از انقلاب مشاوره، طراحی و اجرای بیش از ۹۰ پروژه در زمینههای بهداشتی و بیمارستانی، تجاری، مسکونی، خدماتی و … در سراسر ایران بود. پس از آن گروه معماران کمونه در سال ۱۹۹۰ میلادی (۱۳۶۹ شمسی) توسط مهندس کمال کمونه تأسیس و فعالیت جدی خود را آغاز کرد. در واقع کمونه پس از بازگشت از آمریکا با تأسیس این گروه فعالیت حرفهای خود را که تا قبل از انقلاب به صورت همکاری با گروه مهندسین مشاور نظام عامری- کمونه – خسروی بوده و متوقف شده بود از سر گرفت. از ویژگیهای معماری این گروه میتوان توجه خاص به نور، آب، گیاه، مصالح طبیعی و بومی و… در قالب فرمهای ارگانیک برای رفاه آدمی را برشمرد. کمال کمونه در طرحهای خود به دنبال استفاده از آب و گیاه بود و این رویکرد ارگانیک در تمام طرحهای او دیده میشد. او در گفتوگویی گفته است: «معماری من بعد از انقلاب اسلامی دستخوش تغییرات زیادی شد و به نوعی میتوان گفت بعد از انقلاب بود که بنده به صورت مستقل به طراحی معماری پرداختم. به طور کلی در طرحهای خود به دنبال استفاده از آب و گیاه هستم و شاید بتوان گفت رویکرد ارگانیک تقریباً در تمامی کارهایم رعایت میشود». او دربارۀ معماری ارگانیک میگوید: «ما اصولاً معماری ارگانیک کار میکنیم، به دنبال راه و روش فرانک لوید رایت که آقای عامری شاگردش بود و با او کار میکرد. ارگانیک، یعنی براساس زمین، طرح شکل بگیرد. باید با زمین تعامل کرد. با او گپ زد و دید حالش چگونه است، چه مشکلی دارد؟ چه حسنی دارد؟ چه معجزاتی میتواند بکند؟ همۀ اینها با هم است. شما اگر بخواهید معماری کنید اول باید با زمین آشتی کنید، با زمین رفیق شوید. چون زمین است که به شما میگوید چه کار کن. دیدش کجاست؟ نورش کجاست؟ فرمش کجاست؟ پستی و بلندیاش چیست؟ براساس خود زمین، قناسی آن و تنگنایی که زمین داشته است و تنگناهایی ایجاد شده، طرح شکل گرفته است، حوصله کردن روی این تنگناها در معماری گشایش خوبی خواهد داشت. یعنی خطوط ما با خطوط زمینمان هماهنگی دارد. ارگانیک یعنی هماهنگی با محیط، زمین و با طبیعت».