درباره نامه ۱۱۰ فعال اصلاحطلب و توسعهگرا
جهانبخش جانجانی، عضو شورای مرکزی و رئیس کمیته حزب کارگزاران سازندگی ایران
ما در جامعهای قرار داشتیم که کموبیش در مسیر توسعه بود تا اینکه تحولاتی همچون وقایع سال ۸۴ و پس از آن ۱۴۰۰ رخنهای در مسیر توسعهیافتگی سیاسی ایجاد کرد و جامعه را از حصول به نتیجه فعالیتهای حزبی و سیاسی باز داشت. در عین حال بعد از انقلاب اسلامی امیدهایی برای توسعهیافتگی در کشور گشوده شد و انتظار میرفت که حضور احزاب و گروههای سیاسی این مسیر را فراتر کند اما متاسفانه شرایط مختلف ازجمله درگیریهای اوایل انقلاب، جنگ و نوع تفکرات ایدئولوژیکی که بر کشور حاکم شد، کشور را از مسیر توسعهیافتگی باز داشت. در نتیجه باعث شد که ما نتوانیم نقش احزاب سیاسی را دقیق بررسی کنیم و حتی خود احزاب و گروههای سیاسی هم نتوانستند آن طور که باید نقشآفرین باشند. درحالی که جامعه توسعهیافته یکی از ارکان آن تقویت احزاب و گروههای سیاسی است.
در ورای این فعالیتها باید حوزه عمومی قویای وجود داشته باشد که این حوزه عمومی متشکل از تقویت فرهنگ عمومی، نهادهای تقویتکننده فرهنگ عمومی است که در آن از کتاب، فیلم و سینما گرفته تا کافیشابها و قهوهها را شامل میشود تا مسیر گفتمانسازی را در جامعه تقویت کند اما به دلیل نگرش بسیار شدید ایدئولوژیک در ارکان دولت و بخشهای مختلف برخی نهادهای انتصابی، بخشی از اینها دچار اختلال شد.
ما در همه حوزهها تحریم و حرامسازی را رواج دادیم، بهنوعی که موسیقی که یکی از ارکان تقویتی حوزه عمومی است، دچار خلل شد و به همین ترتیب حوزههای مختلف در مسیر توسعهیافتگی نیز اختلال پیدا کرد. بنابراین نمیتوان ادعا کرد که در بازه زمانی ۴۵ ساله پس از انقلاب به تمام مسیرها و ساختارهای توسعه دست پیدا کردهایم.
همچنین سیاستهای غلط در حوزه سیاست خارجی و نگاه ایدئولوژیکی در منطقه باعث شد که دچار بحرانهای سیاسی اقتصادی و تحریمهایی شویم که این تحریمها زمینه را برای استفاده عناصر کاسب داخلی فراهم کرد و فضا را برای تحت فشار قرار دادن توسط نیروهای متخاصم خارجی فراهم کرد.
بنابراین با کمی دقت متوجه خواهیم شد، مسیری را در کشور غیر از اصلاحطلبی نمیتوانیم در پیش بگیریم. اگر جامعه مدنی قویای داشته باشیم طبیعتاً این جامعه قوی میتواند دولت را تحت فشار قرار دهد. اما بنا به ادله متفاوت نتوانستیم حتی یک جامعه مدنی قوی نیز داشته باشیم. هر گاه که از حاکمیت و قدرت فاصله گرفتیم هیچ تاثیر معناداری دریافت نکردیم.
ما از لحاظ حزبی در درون جبهه اصلاحات قرار داریم و طبیعی است که سیاستهایمان را منطبق بر جبهه اصلاحات بدانیم. برخلاف بعضی از جریانهای اصولگرا که خواستند از امضای نامه ۱۱۰ نفر از اصلاحطلبان و فعالان رسانهای به نفع خودشان بهرهبرداری کنند و برخی از افراد جریان اصلاحات که بدترین توهینها را به این بیانیهدهندگان روا داشتند، این بیانیه اتفاقاً نه شعبدهبازی تخیلی است و نه خارج از جریان اصلاحات است بلکه نقدی بر مسیر رشدیافتگی توسعهگرایی و اصلاحطلبی و مقابله با انحصارطلبی سیاسی است.
این بیانیه تاثیر خودش را هم در حاکمیت و هم در جریان اصلاحات گذاشته است. افرادی که بیانیه را امضا کردند هزینهدهندگان جریان اصلاحات هستند و هیچ چشمداشتی نیز به عطای حکومت ندارند. بنابراین با نگاهی به عقبه فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی میخواهند که مسیر توسعهیافتگی باز بماند و از انسداد سیاسی تام جلوگیری کنند.