درباره “جلالالدین فارسی”
نیره خادمی
گروه تاریخ
جلالالدین فارسی، کاندیدای اول حزب جمهوری اسلامی در نخستین انتخابات ریاستجمهوری و جدیترین رقیب بنیصدر؛ کسی بود که به واسطه اصلیت غیرایرانیاش از انتخابات کنار گذاشته شد و در کمتر از دو دهه پس از آن اتفاقات در جریان شکار کبک مرتکب قتل شد. او که ظاهراً ابتدا به قصاص محکوم شده بود ۲۸ مرداد سال ۷۲ حکمش تغییر یافت و به پرداخت دیه محکوم شد.
از سفرهای پیدرپی تا عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی
جلالالدین فارسی سال ۱۳۱۲ به دنیا آمده بود؛ دبیر مدرسه کمال و از شاگردان محمدتقی شریعتی که در سال ۱۳۳۹ مخفیانه به عراق رفت و از آنجا به لبنان و سپس سوریه رفت. مخفیانه به ایران برگشت اما دستگیر شد و به زندان رفت. از زندان که بیرون آمد با نهضت آزادی و مؤتلفه اسلامی همکاری کرد. اما او که در ایران هم سابقه پیشنهاد مبارزه مسلحانه را به نهضت آزادی داده بود در پایان دهه ۴۰ دوباره مخفیانه به لبنان رفت تا در تریبت کادر مسلح و آموزش جنگهای چریکی به آنها کمک کند. بارها دستگیر شد و به زندان رفت اما پس از انقلاب بهمن ۵۷ به ایران بازگشت. او به سرعت در تشکیلات انقلاب به عنوان عضو شورای مرکزی جمهوری اسلامی جا گرفت و به عنوان نماینده استان خراسان به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد تا در کنار ۷۱ نفر دیگر پیشنویس قانون اساسی را بررسی و نهایی کنند؛ مجلسی که ۲۸ مرداد سال ۵۸ با ۷۵ نماینده تشکیل شد و ریاست آن را حسینعلی منتظری بر عهده داشت. انقلاب که بنیانگذاری شده بود و دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان خیلی زودتر از آنچه تصور میشد در اعتراض به اشغال سفارت آمریکا توسط گروههای تندرو، استعفا داد و شورای انقلاب، برگزاری نخستین دوره ریاستجمهوری را در دستور کار قرار داد. دی ماه سال ۱۳۵۹ کاندیداها معرفی شدند و جلالالدین فارسی به عنوان جدیترین گزینه حزب جمهوری اسلامی در رقابت با ابوالحسن بنیصدر اعلام حضور کرد اما او که پدرش سالها قبل از هرات به ایران آمده بود و در واقع اصلیت ایرانی نداشت عملاً نمیتوانست پا به عرصه انتخابات بگذارد چون در قانون اساسی یکی از شرایط نامزدی انتخابات ریاستجمهوری این است که کاندیدا «ایرانیالاصل» باشد. البته در دفاع از حضور فارسی در انتخابات گفته میشد که پدرش زمانی که هرات جزئی از ایران بوده به آنجا مهاجرت کرده و بعد به ایران بازگشته است. در هر حال این حرفها نتیجه نداشت و او از رقابت در انتخابات ریاستجمهوری بازماند ولی در دور دوم مجلس شورای اسلامی، نماینده شد و بعد هم با حکم بنیانگذار انقلاب اسلامی به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی اولیه درآمد.
تغییر مسیر زندگی و فرار از اعدام
مسیر زندگی فارسی در ابتدای دهه ۷۰ با شلیک سه تیر از اسلحهاش تغییر یافت و اگرچه قتل میتوانست زندگی او را به مرگ سنجاق کند اما در نهایت به پرداخت دیه محکوم شد. او در طالقان وقتی درحال شکار کبک بود با فردی به نام محمدرضا رضاخانی درگیر شد، ابتدا از اسلحه شکاریاش دو تیر به سمت پای او شلیک کرد و در نهایت با شلیک سوم به سمت او، باعث مرگش شد. فارسی که قصد فرار داشت اما برادر مقتول، او را به زور به داخل ماشین میبرد و از او میپرسد؛ چرا زدی و فرار کردی؟ جلالالدین فارسی میگوید به من فحش داد. پرونده قتل از طالقان به کرج سپس برای بررسی به تهران ارجاع میشود؛ متهم اسفند سال ۷۱ با وثیقه ۸ میلیون تومانی از زندان آزاد شده و خرداد ۷۲ نخستین جلسه محاکمهاش درحالی برگزار میشود که مردم در ورودی کاخ دادگستری تجمع کرده بودند و خواستار قصاص بودند. فارسی در دادگاه ادعا کرده بود که مقتول پیشتر طوری با بیل به صورتش ضربه زده که خون از بینی او فواره زده است و درحالی که هیچ ضربه آثار ظاهری نداشت، پزشک قانونی کرج اعلام کرد که در سوراخ بینی سمت راست جلالالدین فارسی، سه لخته کوچک مشهود بوده است که میتواند به علتهای مختلف مانند اختلال رگهای مویینه، دستکاری بینی، افزایش ناگهانی و شدید فشار خون و اصابت ضربه خفیف ایجاد شود و اصابت جسم سختی مانند دستهبیل نمیتواند عامل این نوع خونریزی باشد. پس از برگزاری چندین جلسه در نهایت او از قتل عمد تبرئه شد و به قتل شبه عمد و دیه محکوم شد. جلسات محاکمه جلالالدین فارسی روزهای بعد ادامه یافت تا اینکه شعبه ۱۴۵ کیقری یک تهران، رای خود را مبنی بر تبرئه جلالالدین فارسی از قتل عمد اعلام و وی را به قتل شبهعمد و دیه محکوم کرد. روزنامه سلام ۲۸ مرداد سال ۱۳۷۲ روایتی از تغییر حکم جلالالدین فارسی نوشت و اینکه براساس منابع خبرنگار این روزنامه در انشاء اولیه رای، جلالالدین فارسی به قصاص محکوم شده بود و فقط تایپ متن آن باقی مانده و قرار بود در روز چهارشنبه اعلان شود اما در این روز- چهارشنبه- شنیدهها حکایت از آن داشت که حکم تغییر یافته و متهم محکوم به دیه شده است.