کیوان ساکت از آن نامهاست که نیاز به معرفی و تعریف ندارند. او از نسلی است که با تلاش بیوقفه، پل ارتباطی محکمی بینِ موسیقی کاملا سنتی و محفلی و مردم عادی ایجاد کردند اما ساکت یک ویژگی دیگری هم دارد؛ سختکوش است و هنوز مشغول کارِ دائم. تعهدِ انسانیِ دقیقی هم به همکاری با بانوانِ موسیقی دارد و تلاش میکند در میان چالشهایِ دائمی که بانوان در عرصههای مختلف از جمله موسیقی با آن روبهرو هستند، همراه باشد و ایدههای خود را با همکاری نوازندگانِ زن نیز پیش ببرد. او به تازگی در شهرهای مختلف ایران کنسرتهایی داشته همچنین نماهنگهایی ساخته و پرداخته که در این باره با او به گفتوگو نشستیم.
استاد به نظر میرسد هنوز برقرار هستید و جزو معدود همنسلان خود که همچنان پرکارید.
با درود به شما، من خودم را مصداق این شعر میدانم که میگوید
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
واقعاً من فقط با کار کردن میتوانم بگویم زنده هستم و وجود دارم. حالا چه نوشتن کتاب باشد جهت آموزش و کمک به دیگران، چه آهنگسازی و اجرای آنها که به دیگران انرژی یا آرامش بدهد یا آرزوهای جامعه را بیان کند. اینها موجب میشوند احساس کنم هنوز زنده هستم و تا زمانی که جان در بدن دارم از پای نخواهم نشست.
بفرمایید نماهنگ «باران» چندمین کارِ گروهِ فعلی شماست و ملاک شما جهت گزینش نوازندهها چیست و ساز و کارِ همکاری با نوازندهها به چه صورت است؟
چهارمین کار گروه است. دربارۀ انتخاب نوازندهها ملاک ما دو چیز است: نخست توانایی نوازندگان و دوم اینکه در برخی سازها مثل چنگ که ساز باستانی ایران است (یا سازهای کششی بزرگ مانند قیچکباس) ما نوازنده بانوی جوان یا نداریم یا خیلی کم داریم و از این رو ناگزیریم با ایجاد زمینه برای بانوان جوان در این سازهای گرانقیمت و غیر متداول؛ عرصه را برای آنها مهیا کنیم تا بتوانند در کارِ تخصصی خود ادامه دهند.
کمی دربارۀ دقت نظر برای حضور بانوانِ نوازنده بفرمایید.
در این گروه بانوان فعالیت میکنند. همه نوازندهها تحصیلکرده هستند که در ارکسترهای دیگر مثل ارکستر ملی و ارکستر سنفونیک و جاهای دیگر با هنرمندان سرشناس دیگری هم همکاری دارند. از طرفی چندین نوازنده از گروه بانوان در نخستین پروژه (در غار علیصدر) حاضر شدند. آن هم از ساختههای خودم بود و بیکلام بود اما اغلبِ آنها شوربختانه مهاجرت کردند به خارج از کشور … .
نوازندۀ کمانچه، سهتار، نی و تنبک در دومین نماهنگ گروه بانوان همه به خارج از کشور مهاجرت کردند. آنها چون در اینجا مجال فعالیت نداشتند، ناگزیر به کشورهایی که بتوانند فعالیت کنند، مهاجرت کردند و رفتند. در همین سالهای اخیر ۸ تن از هنرآموزان من به خارج از کشور مهاجرت کردند؛ به استرالیا، کانادا، آمریکا، آلمان، اسپانیا و ترکیه رفتند. این مایۀ ناراحتی است و ما ناگزیر جایگزین کردیم ولی بسیاری از آنهایی هم که ماندهاند، ممکن است در سالهای آینده به دلیل تنگتر شدن فضا و سختتر شدن کار، مهاجرت کنند.
با توجه به اینکه گفته شد همچنان مشغول کار هستید، بفرمایید برنامههای آینده و پیش روی شما چیست؟
من بیش از یک ماه است کنسرتهایم شروع شده است، ساری، سمنان، تور همدان، ملایر، نهاوند، اسدآباد و رزن. تا شب عید تعدادی شهر دیگر هم خواهیم رفت. تقریباً تا پایان سال در شهرهای مختلف ایران کنسرت دارم و یک کنسرت خارجی هم به همراه گروه بانوان پیش روی دارم و چند کار جدید ساختم. اینها را ضبط خواهیم کرد. ضمناً در تدارک یک نماهنگ دیگر با مضمون دیگری هستیم. همچنان مشغول کتابهای تازهام هستم و ویرایش تازۀ کتابهایم را در پیش دارم.
ویرایش تازه با نسخههای پیشین چه تفاوتی دارند؟
در این ویرایش تازه تلاش کردم علاوه بر جایگزین کردن درسهای تازه با درسهای پیشین و تجدید نظر کردن در برخی انگشتگذاریها از پرتره و چهرۀ هنرمندان معاصر و درگذشته برای احترام گذاشتن و ارج نهادن به آنها بیشتر استفاده کنم. همچنین تلاش کردم که در راستای پاس داشتن زبان پارسی تا جایی که میشود، واژههای پارسی را جایگزین واژههای دیگر مانند تازی و انگلیسی کرده باشم.
و سخن آخر؟
همیشه میشود هر کاری را بهتر انجام داد. به این موضوع واقفم و تلاش بر این است که کارهای آینده بهتر از پیش باشند. ضمناً مایلم این مطلب را یادآوری کنم که ایدۀ نخست گروه بانوان از آقای هادی پاکروان بود. هرچند که من در ارکسترهای خودم پیش از این نوازندۀ بانو داشتم ولی این ایده که ارکستری برای دادن انگیزه و ارج نهادن به زحمات بانوان از بانوان تشکیل دهیم، نخست از آقای هادی پاکروان بود و تهیهکنندگی و مدیریت این گروه و این چهار نماهنگ تولید شده همه و همه با همت و یاری ایشان بوده است که از ایشان ممنونم.