درباره سخنان مسعود فراستی
شاید از همان روزی که مسعود فراستی اعلام کرد، «با حفظ نگاه نقادانه خود به پزشکیان رای میدهم» باید پیشبینی میکردیم، او سیاستهای دولت قبل را به راحتی به باد انتقادات تند و گلدرشت بگیرد و به یکباره چرخش آنچنانی نشان دهد. روز گذشته ویدئویی از این منتقد منتشر شد که سیاستهای دولت قبل را به حکومت استالین نسبت داده و در آن اعلام کرده، سیاست اقتصادی در این سه سال فاجعه بود اما سیاست فرهنگی یک قدم جلوتر، دردناک و ضدانسانی بوده است. فارغ از اینکه این اظهارات تا چه اندازه نزدیک به واقعیت است، اینکه منتقدی مانند فراستی که چهرهای قابل اعتماد در میان سینماگران نیست و آنها خاطرات خوبی از او به یاد ندارند، در این روزها تبدیل به مخالف سرسخت دولت قبل شده و به انتقاد از سیاستهای فرهنگی این دولت پرداخته جای سوال و تعجب بسیار دارد. این درحالی است که او در این سه سال تنها به انتقاد از فیلمها میپرداخت و به سیاستهای فرهنگی و احیاناً مدیران سینمایی توجهی نداشت.
البته فراموش نکنید که فراستی در روزی مدافع زنان سینماگر میشود که تنها یک روز به سالگرد مهسا امینی باقی مانده است و او به خوبی میداند که اگر در چنین روزی به حمایت از زنان سینماگر بپردازد، حرفهایش بیش از زمانهای دیگر شنیده و توسط رسانههای داخلی و خارجی بازتاب خواهد داشت. بنابراین درست در زمانی دست به انتشار چنین ویدئویی میزند که خوب میداند، میتواند از آب گلآلود، ماهیهای بزرگ شکار کند. او در این ویدئو میگوید: «مساله حجاب در یک سال و خردهای قبل تاثیر هولناکی بر سینما گذاشت. بازیگران زنی که مردم دوستشان داشتند و بعضی از آنها واقعاً بازیگران خوبی بودند، حبس، ممنوعالکار و خانهنشین شدند. این من را یاد دوران حکومت استالین میاندازد. در دوران حکومت او بسیاری از هنرمندان همین وضعیت را پیدا کردند یا به سیبری تبعید شدند. اگر ایرانیهای میماندند معلوم نبود، تبعیدهایی مثل سیبری نداشتند؟!»
او این اظهارات را درحالی مطرح میکند که در گذشتهای نهچندان دور انتقادات زیادی نسبت به بازیگران و کارگردانان زن داشت و بیشتر وقتها، کار و آثار آنان را سطحی و بیارزش قلمداد میکرد. البته وقتی منتقدی با شجاعت اعلام میکند که فیلمها را از روی پوستر و دیدن تیزر نقد میکند، طبیعی است که نمیتوان اظهاراتش را درباره فیلمها و کیفیت کار افراد در سینما خیلی جدی گرفت.
به تبع حالا هم نمیتواند این اظهارات تند سیاسی او که نسبت به فضای فرهنگی مطرح میکند را واقعی و تاثیرگذار دانست. زنان سینماگر، یعنی همانهایی که او در این موقعیت زمانی به دفاع از آنها پرداخته است، بارها مورد نیش و کنایه این منتقد قرار گرفتند و فیلمهایی که در آن حضور داشتند توسط فراستی تخریب و حتی تقبیح هم شده است. پس طبیعی است که آنها، فراستی را مدافع خود ندانند و چنین اظهاراتی را بیهدف و تنها از سر خیرخواهی تلقی کنند.
فراستی در دورههای مختلف رفتارهای متفاوتی از خود بروز میدهد. حالا که دولت تازه بر سر کار آمده و مدیران قبلی رفتهاند و البته در این روزها به نفعش است که دولت قبلی را به استالینی بودن متهم کند. اما همین منتقد در دورهای پس از جشنواره فجر با حضور در کمیسیون فرهنگی مجلس درباره فیلمها به نمایندگان گزارش میداد و برخی از فیلمهای جشنواره را در این کمیسیون مستهجن و مبتذل خوانده بود به طوری که برخی از نمایندگان مجلس اعلام کردند ابتدا باید به تماشای این فیلمها بنشینند وگرنه کاری خواهند کرد که مجوز اکران آن صادر نشود. این اتفاق مربوط به جشنواره سیوپنجم فیلم فجر بود به گفته نایبرئیس وقت کمیسیون فرهنگی مجلس، او در آن دوره در میان اعضای این کمیسیون گفته بود: «در این دوره کپیبرداری بیش از حدی از فیلم «ابد و یک روز» شده و این فیلمها، معضلات اجتماعی را نکنتبار و اغراقآمیز نشان دادهاند اما با این وجود از سوی مسئولان جشنواره برای حضور در بخشهای مختلف انتخاب شدند».
در آن دوره این اقدام فراستی مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت. دستاندرکاران فیلمی که او آن را مستهجن خوانده بود به شدت به این منتقد اعتراض کردند. پرویز پرستویی در همان دوره با انتشار یادداشتی، فراستی و افخمی را به شدت به باد انتقاد گرفت. سینماگران در آن زمان، حضور فراستی در کمیسیون فرهنگی مجلس و انتقاد از فیلمها را به مثابه خبرچینی و تخریب سینمای ایران قلمداد کردند. این منتقد مورد سرزنش و انتقاد بسیاری از سینماگران قرار گرفت و در نهایت روزنامهای مانند کیهان و تعدادی از رسانههای اصولگرا در مقام دفاع از او ظاهر شدند و حضورش را در این کمیسیون امری عادی و معمولی دانستند. این درحالی بود که در همان زمان از فریدون جیرانی هم برای حضور در این جلسه دعوت شده بود اما این کارگردان به بهانه سرماخوردگی از حضور در کمیسیون فرهنگی سر باز زده بود.
فراستی از چنین فعالیتهایی زیاد در گذشته خود دارد. او آن زمان که در برنامه هفت به عنوان منتقد ثابت حضور داشت تا میتوانست فیلمها را به باد انتقاد میگرفت و آنها را مبتذل و مستهجن میخواند. او در یکی از برنامههای هفت به انتقاد تند از مسعود کیمیایی پرداخت و با عبارتی ناشایست این منتقد و آثارش را مورد خطاب قرار داد و عبارتی که او در آن دوران استفاده کرد، جنجال بسیاری به وجود آورد و اهالی سینما را علیه خود بسیج کرد. این درحالی بود که همیشه منتقدان بسیاری، آثار کیمیایی را مورد انتقاد قرار میدهند و به شکلهای مختلف به آن میتازند اما هیچ یک از این نقدها نه جنجالی میآفریند و نه خارج از دایره ادب اظهار و نوشته میشود. اما فراستی که از جنجالسازی و حاشیه خوشش میآید و دوست دارد همیشه ولو به شکل منفی در مرکز توجه باشد، این اظهارات را دانسته و با علم به اینکه جنجالساز خواهد شد، مطرح میکند و مدتی از اینکه نقل محافل سینمایی باشد و در مرکز اخبار قرار گیرد، مشعوف شده و از این فضا لذت میبرد.
او سالهاست که به همین سبک و سیاق زندگی و فعالیت میکند، چه آن زمان که در حزب توده بود و به عنوان فعال سیاسی و سخنگو فعالیت میکرد، چه آن دوره که به عنوان تواب توانست از زندان رهایی یابد اما به گفته خودش بازجویش حکم آزادی به او داد و چه بعدها که به ایران بازگشت و به عنوان منتقد سینما فعالیت خود را آغاز کرد، همیشه از موجسواری بر موضوعات جنجالی لذت برده است. حالا این جنجالها را یک روز با انتقاد از فیلم و فیلمساز ایجاد میکند، روز دیگر در جمع نمایندگان مجلس به تخریب از فیلمها میپردازد، در دورهای در برنامه هفت هرچه میخواهد فیلمسازان را مورد خطاب قرار میدهد و با هر لحنی و ادبیات خارج از عرف، آنها را سرزنش میکند و در دورهای هم مانند این روزها به انتقاد از دولت قبل و سیاستهای او میپردازد و در بزنگاهی سیاسی، حرفهایی میزند که خود را مقبول گروهی از فعالان سینما کند. غافل از اینکه اهالی سینما به خوبی او را میشناسند و رفتار و منشاش را با جامعه سینمایی از یاد نبردهاند. آنها میدانند که مسعود فراستی امروز هم به دنبال موجی تازه است تا با سواری کردن بر آن به اهداف خود دست پیدا کند و از آن لذت ببرد.