چرا باید مواضع ایران در حوزه سیاستخارجی شفافتر باشد؟
به قلم؛ فریدون مجلسی؛ تحلیلگر مسائل بینالملل
مهمترین مساله در شرایط کنونی برای حاکمیت، دولت و مردم ایران، خارج شدن از بنبست فعلی است که بنبست تورم و مسائلی از این دست را میتوان در زمره همین موضوع دانست. در شرایط فعلی که ترامپ در میانه حیرت بسیاری از ایرانیان و حتی تحلیلگران به پیروزی رسید، مساله غیرقابل پیشبینی بودن وی مجدداً بر سر زبانها افتاده است. اینکه ترامپ نمیتواند خارج از ساختار کلی ایالاتمتحده اقدام کند یا تصمیم بگیرد یک موضوع است اما براساس سوابق باید متوجه بود که او در دوره اول ریاستجمهوری خود بالاترین حد حمایت از اسرائیل را به نمایش گذاشت و تا جایی دست نتانیاهو را باز گذاشت که مورد تنفر و انتقاد مردم خاورمیانه قرار گرفت که در نهایت باعث شد تا نخستوزیر اسرائیل، نقشههای منطقه را با درج مسیرهای مورد نظر خود در مجامع بینالمللی سر دست بگیرد و فکر کند که با دیوار کشیدن، ارباب منطقه شده است. این درحالی است که در شرایط کنونی، نتانیاهو با تمام فشارهایی که روی خود حس میکند باز هم به حملات خود در غزه علیه مردم بیپناه آنجا ادامه میدهد اما ما هنوز هم یک حمایت مشخص از سوی اروپا و کشورهای عربی به صورت عملی نمیبینیم چراکه آنها به دنبال تعامل با اسرائیل هستند. این شرایط به نوعی آینده روابط آمریکا و ایران و حتی مذاکره ایران با اروپا را رقم میزند. در این راستا، مقامات ارشد دستگاه سیاست خارجی کشورمان هم بهرغم مواضع خود، سعی در کلیگویی دارند. بهعنوان مثال در مورد FATF میگویند که موضوع در دست بررسی است اما واقعیت این است که بسیاری از کشورهای دنیا FATF را پذیرفتهاند و مشکلی هم با آن ندارند و حالا ما و کرهشمالی در این مقوله ماندهایم؛ در صورتی که ایران به هیچوجه و از هیچ منظری قابل قیاس با کرهشمالی نیست. اینکه به صراحت سخن و مواضع اشاره میکنم به این دلیل است که موضع ترامپ کاملاً مشخص است و نیازی هم به روشن شدن آن نیست. بهعنوان مثال، ایران تقابل با اسرائیل را مدنظر دارد اما در مقابل وظیفه ایالاتمتحده، تضمین نظامی برای بقای اسرائیل است. اینکه اسرائیل و مشروعیت آن را همانند بسیاری از کشورهای دیگر قبول نداریم، یک موضوع است اما بحث آمریکا و اصولاً جنگ و صلح با این کشور مساله دیگری است. دولت ایران تا دیر نشده و تا زمانی که میتواند امتیازاتی را بگیرد باید به هر ترتیب منافع خود را تامین کند. امتیاز اصلی برای ایران، مشارکت در یک فرآیند مشخص برای اتمام تنشها در منطقه است و باید بتوانیم پس از آن به فکر توسعه و سرعت بخشیدن به آن باشیم. این درحالی است که ترامپ به حمایت از اسرائیل که در دولت بایدن شاهد آن بودیم، ادامه خواهد داد و در این راستا، حالا بحث مذاکره با اروپا مطرح شده است. واقعیتی که نباید از آن چشمپوشی کرد این است تا وقتی که ایران موضع خود را به صورت علنی تصحیح نکند و آن را اعلام ننماید، غرب به همین روال با ما ادامه خواهد داد. هم آمریکا و هم اروپا مشتاق به تجارت با ایران هستند و آنها میخواهند در این فرآیند هم برخوردار شوند و هم برخوردار کنند و اصولاً یک نیاز دوجانبه در این راستا وجود دارد. اینکه هواپیمایی و کشتیرانی ما را تحریم میکنند در همین راستا باید مورد اشاره قرار بگیرد. این یک قدم اول به حساب میآید و حتی ممکن است همانند آنچه علیه لیبی اتفاق افتاد، باعث منع ترافیک هوایی به ایران شوند. موضوع اصلی که باید بدان اندیشید این است که چگونه میتوان امتیاز گرفت و مسائل را از طریق آبرومندانه پیگیری کرد؟ مساله این است که چگونه میتوان این روند را از رنگوبوی نظامی انداخت و به سمتوسوی سیاسی و اقتصادی متمایل کرد. چراکه منازعه و مخاصمه میتواند اقتصاد را مورد هدف قرار دهد. این به معنای مصالحه نیست بلکه به معنای ترک مخاصمه است و ایران باید بتواند امتیاز حضور اقتصادی و جذب سرمایهگذاری خارجی را برای خود حفظ کند.