مکانیسم ماشه؛ از بیعملی اروپاییها تا تهدید و هیاهو
به قلم؛ ذبیحالله سعیدی؛ کارشناس مسائل بینالملل

اروپاییها این روزها در یک سمفونی هماهنگ و بلکه منفعلانه و به تبعیت از سیاست دنبالهروی آمریکا و صهیونیستها بیشترین تلاش خود را معطوف به فعالسازی مکانیسم موسوم به «ماشه» یا همان «اسنپبک» کردهاند و میکوشند این فرآیند را پیش از آغاز دوره ریاست روسیه بر شورای امنیت در ماه اکتبر نهایی کنند. روشن است که در این بازه زمانی از ابزارهای عملیات روانی، جنگ رسانهای و فشارهای سیاسی و دیپلماتیک حداکثری برای وادار کردن ایران به امتیازدهی استفاده خواهند کرد. این اقدام اروپاییها بیش از آنکه دستاوردی واقعی برای آنان داشته باشد، بیشتر تلاشی است برای سرپوش گذاشتن بر شکستهای چند سالهشان در مواجهه با ایران و ناتوانیشان در ایفای نقش مستقل در برابر فشارهای آمریکا به ویژه نقش و مسئولیتی که برنامه جامع اقدام مشترک بر عهده آنها نهاده بود.
نکته نخست آن است که اروپاییها عملاً هیچگاه به تعهدات برجامی خود پایبند نبودند. ایران، برخلاف روایتهای مغرضانه، حتی یک سال پس از خروج آمریکا از برجام، همچنان به تمامی تعهدات خود پایبند ماند تا فرصتی برای دیپلماسی باقی بماند. اما طرف اروپایی که مدعی دفاع از توافق هستهای بود عملاً هیچ اقدامی جز وعدههای توخالی انجام نداد و از ترس تحریمهای ثانویه آمریکا حتی در سادهترین مبادلات اقتصادی با ایران نیز قدمی برنداشت بلکه عملا تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران که خلاف برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل بود را نیز اجرا کردند. این عدم پایبندی آشکار به تعهدات، امروز بهگونهای وارونه بازنمایی میشود و همانها که تعهدات خود را زیر پا گذاشتند، در موضع طلبکارانه ظاهر شدهاند و میخواهند ایران را مقصر معرفی کنند.
نکته دوم آن است که تحریمهایی که سخن از «بازگشت» آنها میشود، در حقیقت هیچگاه لغو نشده بودند. اگرچه روی کاغذ و در بیانیهها رفع تحریمها ذکر شد اما در عمل ایران همواره با شبکه پیچیدهای از محدودیتهای مالی، بانکی و نفتی مواجه بود. حتی سازوکارهایی که اروپاییها برای تسهیل تجارت با ایران وعده دادند (نظیر اینستکس) عملاً بیاثر و بیخاصیت باقی ماند. بنابراین تهدید به بازگشت تحریمها بیشتر یک نمایش سیاسی است تا واقعیت جدید.
سوم آنکه ایران تجربه طولانی و موفقی در خنثیسازی آثار تحریمها دارد. در سالهای اخیر، نهتنها توانسته بخش مهمی از نیازهای راهبردی خود را در داخل تولید کند بلکه مسیرهای جایگزین برای تجارت و تأمین مالی را نیز ایجاد کرده است. امروز توانمندی ایران در مقابله با فشار اقتصادی به مراتب بیشتر از گذشته است و همین امر، حربه تحریم را تا حد زیادی بیاثر کرده است.
چهارم باید توجه داشت که بدترین سناریویی که ممکن است علیه ایران طراحی شود، جنگ است. اما این گزینه نیز در گذشته بدون فعالسازی مکانیسم ماشه و حتی در جریان مذاکرات هستهای بر ایران تحمیل شد. در واقع تهدید به جنگ همواره وجود داشته و اگر دشمنان ایران ارادهای برای چنین حماقتی داشته باشند، نیازی به پوشش حقوقی و سیاسی از طریق شورای امنیت نخواهند داشت. بنابراین اسنپبک نه سپری برای امنیت غرب است و نه تهدیدی تازه علیه ایران. آنچه امروز بیش از هر چیز باید برای مردم و نخبگان تبیین شود، این حقیقت است که فعالسازی مکانیسم ماشه چیزی جز یک جنگ روانی و تبلیغاتی نیست. اروپاییها که سالها از ایفای تعهدات خود شانه خالی کردند، اکنون در موضعی وارونه و غیرمنطقی، میخواهند ایران را به انفعال و امتیازدهی وادارند. اما واقعیت این است که ایران با تکیه بر تجربه سالهای گذشته، هم توان مقابله با فشار اقتصادی را دارد و هم راههای متنوعی برای بیاثر کردن این اقدامات پیدا کرده است. از این رو آنچه به نام «بازگشت تحریمها» مطرح میشود، بیشتر یک بازی سیاسی برای حفظ چهره متزلزل اروپا و جبران شکستهای دیپلماتیک آنهاست تا تهدیدی واقعی برای آینده ایران.

