“سازندگی” بررسی میکند: چه اتفاقی در مناسبات ایران و آمریکا در حال رخ دادن است و “علی لاریجانی” چه نقشی را بر عهده گرفته است؟
به قلم؛ اکبر منتجبی؛ سردبیر
سخنان علی لاریجانی در گفتوگو با سایت رهبر انقلاب درباره توافقی جدید با آمریکا و اشاره و تاکید و پیشنهاد او به دولتمردان ایالاتمتحده درباره امضای توافقی نوین و فراتر از برجام، بازتابهای بسیاری یافت تا آنجا که او خود مجدداً در شبکه ایکس بر این «توافق جدید» تاکید کرد و جملهای بر آن افزود: «دو طرف در موقعیت جدید قرار دارند. اگر مسئولان جدید آمریکا میگویند در موضوع هستهای ایران، صرفاً با سلاح هستهای مخالفاند باید در ازای این امر، شروط ایران را نیز بپذیرند و امتیاز لازم از جمله جبران خسارت ایران و نظایر آن را قبول کنند تا توافق جدید به دست آید. نه اینکه یکطرفه امریه صادر کنند. نظیر تصمیم آنان در آژانس!» توئیت جدید لاریجانی واجد سه معنا بود. اول آنکه، بر «توافق جدید» تاکید مجدد کرده بود و دوم آنکه طرفهای واسط را نیز حذف و از گفتوگوی مستقیم بین ایران و آمریکا برای رسیدن به تفاهم جدید سخن گفته بود. امری که تاکنون سابقه نداشته که دو طرف، بدون حضور کشوری ثالث یا اروپایی برای حل مشکلات خود، پشت یک میز بنشینند و سوم آنکه گفتوگوی ایران و آمریکا، اسرائیل را نیز آچمز خواهد کرد.زیرا علیه جنگطلبی نتانیاهو است. اگرچه برخی توضیح دوم لاریجانی را که در مصاحبه آمده بود یک عقبنشینی نرم تعریف و تلقی کردند اما به نظر میرسد نهتنها این توضیح و توئیت بوی عقبنشینی نمیدهد بلکه مقدمهچینی برای آغاز یک اتفاق تاریخی و جدید در مناسبات دو کشور است. گفتوگوی مستقیم و بدون پرده و واسطه با آمریکا هم موافقان و هم مخالفانی دارد. مخالفان عمدتاً به نقش استکباری آمریکا پرداخته و زیانهایی که این کشور بر ایران وارد کرده، اشاره میکنند و پیشنهاد آن این است که باید دور آمریکا را خط بکشیم و به جای آنکه نگاهی غربگرا داشته باشیم، جهتدهی سیاستهای خودمان را به سوی شرق سوق دهیم و بیش از گذشته، روابطمان را با چین و روسیه و البته هند وسعت ببخشیم. موافقان رابطه با غرب نیز از توازن سیاست خارجی یاد میکنند و البته میافزایند که هیچ دوستی و دشمنیای ابدی نیست. باید متناسب با منافع ملی خود جلو برویم و ضمن رابطه با شرق، پیمانهای خودمان را نیز با غرب مستحکم کنیم و مشخصاً با آمریکا یک بار برای همیشه گفتوگو کنیم تا مشکلات دو کشور حل شود. فارغ از این دو نظر، موضوع اصلی تحریمهای فعلی است که ممکن است در دوره جدید ریاستجمهوری ترامپ تشدید شود. در عین حال، رابطه با شرق نیازمند رفع و خنثیسازی تحریمهاست. تا زمانی که تحریمها وجود دارند، نمیتوانیم با هند و چین و کشورهای دیگر شرق رابطه اقتصادی مستحکمی برقرار کنیم. هنوز یادمان نرفته است که برای گرفتن طلب میلیارد دلاری خودمان از کرهجنوبی چقدر چرخیدیم و تازه آخرش نیز ۶ میلیارد دلار به ۵ میلیارد دلار کاهش یافت و نهایتا نیز آنچه باید به دستمان میرسید، نرسید. پس به همین دلیل است که پیشنهاد لاریجانی اهمیت پیدا میکند و به نظر میرسد، دعوت به مذاکره و توافق جدید نه تنها آگاهانه از سوی ایران و مشخصاً لاریجانی صورت گرفته، بلکه این امیدواری را بهوجود آورده است با پذیرفتن پیشنهاد ایران، مقامات دو کشور رودرو و بدون واسطه با یکدیگر برای حل مسائل گفتوگو کنند و زودتر از قبل به نتیجه برسند. زیرا ترامپ نشان داده که معطوف به نتیجه است و ایران نیز خواهان آن است که زودتر از قبل از تحریمها عبور کند و کشور را به سرعت به مدار توسعه و پیشرفت در حوزههای اقتصادی و اجتماعی بازگرداند. زیرا بخش اعظم ناترازیهایی که امروز با آنها روبهرو هستیم از عدم سرمایهگذاری در آن بخشها ناشی میشود. بخش مهمی از این مشکلات با حضور سرمایهگذاران داخلی و سرمایهگذاران خارجی و فروش بیشتر نفت ممکن میشود که فعلاً چندین سال است که از آن محروم هستیم.
از این گذشته باید پرسید، نقش علی لاریجانی در این میان چیست که چنین نسخه جدیدی را برای ایران و آمریکا میپیچد؟ آیا او عهدهدار سمتی شده که از آن بیخبر هستیم و قرار است در ظرفیت جدیدی، نقشآفرینی کند و به کمک نظام بیاید و بال جدیدی برای دولت باشد؟ شواهد نشاندهنده این است که لاریجانی هم چراغ سبزی گرفته و هم چراغ سبزی به آمریکا نشان میدهد تا با یک تیر، دو نشان بزند. هم اروپاییها را به خود آورد و هم اسرائیل و نتانیاهو را نقرهداغ کند.
اروپاییان در سه سال گذشته بیشتر از قبل برای ایران شاخوشانه کشیدند. در واقع پس از آنکه مذاکرات احیای برجام به بنبست رسید و برخی در ایران به یک «زمستان سخت» در اروپا دلخوش کردند و زحمات چندین ساله دیپلماتهای ایرانی را بر باد دادند، اروپا نیز که عموماً نقش میانجیگری را ایفا کرد، راه خصمانهای با ایران در پیش گرفت. سخنان اخیر لاریجانی یک خطونشان نیز برای اروپاییها بود که نشان میداد، ایران به این نتیجه رسیده است که بدون نیاز با آنها مشکل خود را مستقیم با آمریکا حل کند.
سخن دیگر لاریجانی همانطور که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد، خنثیسازی تلاشهای مذبوحانه اسرائیل است. امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که نتانیاهو به دنبال آن است که پای ایران و آمریکا را به یک جنگ بزرگ بکشاند. تمام آن آسیبهایی که بر ایران وارد کرد از این منظر بود که جنگ بزرگی را در منطقه آغاز کند تا جنگ و جنایت خود را به حاشیه ببرد.
پس هم ترامپ میداند که ایران چه پیشنهادی داده و هم ایران جسورانه و آگاهانه پا در قدم جدیدی گذاشته است تا نه تنها جنگی رخ ندهد بلکه جنگ اقتصادی به وجود آمده نیز به پایان برسد.
بدینترتیب باید چشمانتظار قدمهای جدیدی بود که در روزهای آتی برداشته میشود. علی لاریجانی در قامت «نماینده ویژه» با اختیارات مشخصی حرکت میکند و نسخه جدیدی را پیشنهاد میدهد. ما از سخنان او با بشار اسد یا مقامات لبنانی چندان چیزی نمیدانیم. آنچه از سفر او بیرون آمد، اندک بود اما اظهارات صریحش در گفتوگو با سایت رهبر انقلاب و پیشنهادش برای توافق جدید، بیانگر این است که ایران مسیر جدیدی را جدا از اروپا آغاز کرده است تا از سد تحریمها بگذرد و آنها را خنثی کند.