تحلیل محتوای آثار ناصر تقوایی

درونمایه و محتوای آثار ناصر تقوایی اعم از داستان، فیلم، فیلمنامه و مستند بر مبنای چه مرزهای مشترکی قابل تحلیل است؟ آثار او که ترکیبی از واقعگرایی تلخ، طنز گزنده و کاوش روانشناختی هستند، مضامینی همچون هویت ملی، بحرانهای روانی و تضاد موقعیتی را بازنمایی کردهاند و تقوایی در این مسیر توانست، محتوایی غنی و چندلایه بیافریند که انسان ایرانی را در مواجهه با مدرنیته ناکام، استبداد و روابط پرتنش نشان میدهد. بر این اساس، تحلیل محتوای آثار تقوایی در سه محور اصلی: اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی قابل بررسی است.
۱. محور اجتماعی: یکی از بارزترین ویژگیهای آثار تقوایی، تعهد اجتماعی و نقد سیاسی است. او به مسائل طبقاتی، استثمار و ساختارهای قدرت با نگاهی تیزبین میپرداخت. مجموعه داستان تابستان همان سال (۱۳۴۸) که به دلیل محتوای انتقادی توقیف شد ۸ داستان بههمپیوسته درباره زندگی کارگران یک اسکله را تعریف میکند. به گفته جلال آلاحمد، این مجموعه اولین تصویر از زندگی کارگری صنعتی در ادبیات ایران است که استثمار کارگران را با نگاهی واقعگرایانه نشان میدهد. در این داستانها که روندشان به کودتای ۲۸ مرداد منتهی میشود، تقوایی کارگران را به عنوان قربانیان چرخههای معیوب اقتصادی و فضای بسته سیاسی مینمایاند. در سینما نیز آرامش در حضور دیگران (۱۳۴۹) فروریختن بنیانهای خانواده را زیر سایه جامعه نیمهمدرن مینگرد و با تمرکز بر تزلزل روابط خانوادگی و اجتماعی، تصویری تلخ از مدرنیته ناقص و توسعه تکجانبه ارائه میدهد. شخصیت اصلی فیلم در مواجهه با فروپاشی زندگیاش ناتوان است و نمادی از جامعهای است که در برابر تغییرات اجتماعی شکننده شده است. صادق کرده (۱۳۵۱) نیز به عصیان فردی در برابر بیعدالتی اجتماعی میپردازد و برخلاف قیصر کیمیایی که بر انتقام قهرمانانه تمرکز دارد، تقوایی عصیان درونی و روانشناختی آدم داستانش را برجسته میکند و تضاد طبقاتی را در قالب یک تراژدی شخصی به تصویر میکشد. در ناخدا خورشید (۱۳۶۵) که اقتباسی از داشتن و نداشتن ارنست همینگوی است، شخصیت ناخدا به اسطورهای از مقاومت و رهایی تبدیل میشود. این فیلم با نمایش تضاد میان قدرت سیاسی و مردم عادی، نقدی غیرمستقیم بر ساختارهای سیاسی است. ای ایران (۱۳۶۸) هم با طنزی گزنده، دیکتاتوری و تضاد میان دیدگاههای نظامی و هنری را هجو میکند. هرچند برخی منتقدان، انسجام روایی این فیلم را ضعیف میدانند اما استفاده از طنز برای نقد اقتدارگرایی، آن را به اثری جسورانه تبدیل کرده است. نماد ماسک کاغذی در این فیلم، که در آثاری چون رهایی و ناخدا خورشید هم بود، به پنهانکاری اجتماعی و ویرانی هویت اشاره دارد.
۲. محور روانشناختی: تقوایی استاد به تصویر کشیدن بحرانهای روانی و روابط انسانی بود. او در آثارش به وهم، اضطراب و تنشهای درونی شخصیتها میپرداخت و آنها را در بستری از واقعیتهای اجتماعی قرار میداد. نفرین (۱۳۵۲) که اقتباسی از رمان باتلاق میکا والتاری است، داستان مردی را روایت میکند که وهم و بحران روحی، او را به سوی فاجعه عاطفی سوق میدهد. این فیلم ضمن تمرکز بر تلاطمات درونی و روابط عاشقانه پرتنش، نوعی روانشناسی شخصیت هم هست و تقوایی در آن با استفاده از فضاسازی تاریک و سکوتهای معنادار، حس اضطراب و فروپاشی را به مخاطب منتقل میکند. سریال داییجان ناپلئون (۱۳۵۵) با اقتباس از رمان معروف ایرج پزشکزاد، نمونهای درخشان از توانایی تقوایی در ترکیب طنز و روانشناسی است. این سریال به عنوان یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی ایران با طنزی ظریف به توهمات خانوادگی در میانه سوءتفاهمها و روابط پرتنش میپردازد. شخصیت داییجان، با توهم توطئههای انگلیسی، نمادی از ذهنیت پارانوئید جامعهای است که در گذشته تاریخی خود گرفتار شده. کاغذ بیخط (۱۳۸۰) نیز راوی بحران هویتی یک زن خانهدار است. در این فیلم که تلاش یک زن برای یافتن هویت خود در میان نقشهای سنتی و آرزوهای شخصی مرور میشود، تقوایی به مسائل جنسیتی و محدودیتهای اجتماعی زنان میپردازد. البته او در مستندهایش هم به روانشناسی جمعی توجه دارد. مثلاً باد جن (۱۳۴۹) که درباره مراسم زار در جنوب ایران است، اضطراب جمعی و باورهای محلی را با نگاهی شاعرانه ثبت میکند. این مستند، با صدای احمد شاملو، از گزارشگری صرف فراتر میرود و به تجربهای عمیق از مواجهه انسان با ترسها و باورهای ماوراییاش بدل میشود.
۳. محور فرهنگی: تقوایی، زاده آبادان بود و جنوب ایران را به عنصری کلیدی در آثارش تبدیل کرد. او با نگاهی مردمشناسانه، فرهنگ، آیینها و زندگی بومی جنوب را ثبت کرد و آن را به جهانی فراتر از جغرافیا ارتقا داد. مستندهایی چون اربعین (۱۳۴۹) که آیین سوگواری حسینی مردم بوشهر را بازمینمایاند از همین قبیل است و مستند نخل (۱۳۴۸) نیز فضای زیست مردم روستاهای اطراف آبادان را ترسیم میکند. ناخدا خورشید، نمونهای درخشان از استفاده تقوایی از جغرافیای جنوب است. فضای بندری، لهجههای محلی و نخلستانهای گرم به این فیلم کیفیتی اسطورهای میبخشند. اما نگاه بومی تقوایی صرفاً محدود به جنوب ایران نبود و مثلاً در مشهد قالی (۱۳۵۰) باز هم سراغ مراسم سوگواری محرم ولی این بار در مشهد اردهال رفت. فیلمنامههای ناتمام تقوایی مانند چای تلخ که به جنگ ایران و عراق میپردازد و نیز کوچک جنگلی(فیلمنامه منتشرشده) که مسائل مبارزاتی جنبش جنگل را روایت میکند، ریشه در همین گرایش همدلانه او به هویت ایرانی و فرهنگ بومی دارند.
آثار ناصر تقوایی، میراثی عمیق از تعهد به حقیقت، فرهنگ و انسانیت هستند. او انسانی را به تصویر میکشد که در چنگال سانسور، مدرنیته و سنت گرفتار است و در عین حال برای رهایی میجنگد. محتوای آثار تقوایی از نقد استبداد و تضاد طبقاتی تا کاوش بحرانهای روانی و ثبت فرهنگ بومی، تصویری چندوجهی از جامعه ایرانی ارائه میدهد. میراث او، در عمق نگاهش به انسان و جامعه، همچنان زنده و اثرگذار است.

