فرشاد گلزاری، گروه بین الملل
شاید برای اولین بار باشد که انتخابات ریاستجمهوری در ایران زودتر از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار میشود؛ به عبارتی دیگر، ما شاهد به هم خوردن تقدم و تأخر در یک روند هستیم که شاید از حیث شکلی برای کسی اهمیت نداشته باشد اما میتواند از منظر ماهوی دارای اهمیت باشد. در گذشته و حال روند مذکور اینگونه بود که انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده در نوامبر (آبانماه) برگزار میشد و چند ماه بعد، یعنی در آوریل یا مِی (اردیبهشت – خرداد) انتخابات ریاستجمهوری کشورمان برگزار میشد و حالا این روند به هم خورده است. بدون انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده نهتنها برای ما، بلکه برای تمام دنیا اعم از رقبای اصلی آمریکا مانند چین و روسیه و همچنین متحدان آن مانند اتحادیه اروپا، کرهجنوبی، ژاپن و غیره مهم قلمداد میشود و دلیل آن هم نیاز به تنظیم همگرایی یا تقابل در سیاست خارجی و حتی راهبردهای کلان اقتصادی آنها در قبال واشنگتن است. به یاد داریم که با پیروزی دونالد ترامپ در رقابتهای سال ۲۰۱۶، اولین اقدامی که او پس از ورود به اتاق بیضی کاخسفید و نشستن بر پشت میز ریاستجمهوری انجام داد، برقراری تماس تلفنی وی با تسای اینگون، رئیسجمهوری وقت تایوان بود. این اقدام به حدی برای چینیها غیرقابل باور بود که مقامات ارشد وزارت خارجه این کشور علیه این اقدام ترامپ موضعگیری کردند اما او درحال مخابره یک پیام تقابل مشخص به پکن بود! اگر به رفتار ترامپ در قبال چین دقت کنیم به وضوح میبینیم که او در طول چهار سال ریاستجمهوری خود کار را به جایی رساند که پکن بارها و بارها به صورت آشکار و پنهان به واشنگتن پیام داد که چین خواهان «تنظیم روابط» با ایالاتمتحده است. در آن روزها جنگ تعرفهای میان دو قدرت به جایی رسید که حتی اتحادیه اروپا، کانادا و سایر متحدین آمریکا در شرق هم صدایشان درآمد و نگرانیهای خاص خود را به هر نحوی اعلام میکردند اما گوش ترامپ بدهکار نبود. اینکه ترامپ از کاخ سفید خارج شد و سپس بایدن پا به عرصه گذاشت، از این جهت حائز اهمیت بود که تنشهای دوران ترامپ میان آمریکا و اروپا و حتی چین تا حدی فروکش کرد، اما در سوی دیگر تنش میان واشنگتن و مسکو شعلهور شد که ستون فقرات آن را باید پرونده جنگ اوکراین بدانیم.
در مواجهه با ایران هم ترامپ سیاستهای رادیکال را اتخاذ کرد که مهمترین آن را باید خروج از برجام در ۸ می ۲۰۱۸ برابر با ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دانست اما شیب این مواجهه تا حدودی در زمان بایدن کاهش کرد اما در کل خبری از احیای برجام نشد. اینکه دموکراتها در کاخ سفید سرکار باشند یا جمهوریخواهان موضوعی است که از حیث تاکتیک و استراتژی میتواند حائز اهمیت باشد اما در نمای کلی سیاست خارجی ایالاتمتحده تابع مولفه تامین حداکثری منافع و امنیت ملی است و برای واشنگتن تفاوت نمیکند که چه کشوری سد راه این مولفه باشد. در این بین اما یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن موضوع مواجهه و رویارویی ایران و آمریکاست که دههها در مورد آن تحلیلها و تفاسیر مختلفی از سوی اندیشکدهها، صاحبنظران و مفسران سیاسی دو طرف منتشر شده و حتی در این خصوص دو طیف در ایران و آمریکا نظرات مختلفی دارند.
آنها و ما!
بدونشک همین حالا نهتنها ایالاتمتحده، بلکه اروپا و دولتهای شرقی درحال رصد متن و حاشیه انتخابات ریاستجمهوری کشورمان هستند، چراکه برای آنها و بهخصوص کشورهای منطقه مهم است که چه طیفی بر سر کار میآید؛ اما این اهمیت برای آمریکا دوچندان است. آمریکاییها به دلیل تحولات اخیر در منطقه، خصوصاً پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و همچنین پس از گسترده شدن جنگ اوکراین و تیزتر شدن لبه تقابل با پکن، به دنبال آن هستند تا ببینند نتایج انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری ایران چگونه رقم میخورد و باید در مواجهه با ما چگونه برنامهریزی کنند. اینکه رویکرد تقابلی با تهران را شدت بدهند، یا اینکه آن را به سمت شیب نزولی هدایت کنند یک تحلیل کلان است، اما در این میان اسرائیل بهعنوان عامل تحریککننده منطقه و ایالاتمتحده سعی میکند تا به هر ترتیب شرایط را بهنفع خود به هم بریزد.
آنچه در این راستا میتواند مدنظر قرار بگیرد، سخنان اخیر ترامپ در مورد ایران است. او گفته است: «ما دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم. همین رهبری سیاسی فعلی بماند، ما حتماً با آنها توافق میکنیم، ایران پتانسیل اقتصادی زیادی دارد اما نباید بمب هستهای داشته باشد». این سخنان رئیسجمهوری پیشین آمریکا درحالی مطرح شده که اولین مناظره بایدن و ترامپ به میزبانی سی.ان.ان قرار است شامگاه پنجشنبه به وقت آمریکا برگزار شود که باید آن را شروع درگیریهای حزبی و انتخاباتی در ایالاتمتحده دانست. اینکه در مناظره نخست چه اتفاقی خواهد افتاد و اینکه آیا به ایران هم اشاره خواهد شد یا خیر، مشخص نیست اما بدونشک نگاه آنها به انتخابات ایران را باید مهم دانست.
سخنان کنونی ترامپ در قبال ایران، اگرچه با مواضع رادیکال وی در زمان ریاستجمهوریاش تفاوت دارد، اما باید توجه داشت که این سخنان یک مخاطب دارد و آن هم «تهران» است. مساله مذاکره و اساساً تنظیم نوع مناسبات میان ایران با تمام دنیا براساس راهبردهای کلی سیاست خارجی تنظیم شده اما موضوع این است که در تهران چگونه قرار است این سیاستها پیگیری، هدفگذاری و اجرایی شود. اینکه پس از انتخابات هشتم تیرماه چه شخصی پیروز میشود یا اینکه کدام تفکر در این راستا قوه مجریه را در دست خواهند گرفت، بیشک امری است که مهم تلقی میشود. اگر مجدداً این تفکر پیگیری شود که صرفاً سیاست خارجی ما باید شرقمحور باشد، بدونشک مدل برخورد دولت بعدی آمریکا با تهران هم متفاوت خواهد بود که در میتوان به چند سال گذشته رجوع کرد. اگر هم طیفی پیروز شوند که همکاری با شرق و غرب و ایجاد یک توازن مشخص در سیاست خارجی را در دستور کار قرار دهند، آنگاه میتوان با تمام اهرمها و ظرفیتهای موجود برای تامین منافع ملی با طرفهای مختلف وارد مذاکره و مناسبات شد. این روند درحالی رخ میدهد که اتحادیه اروپا هم بهعنوان شریک ایالاتمتحده، درحال رصد انتخابات ما خواهند بود، چراکه آنها هم دنبالهروی واشنگتن خواهند بود و پرونده اوکراین به انضمام برجام این موضوع را کاملاً برای ما روشن کرده است. بر همین اساس نگاه دوسویه به انتخابات ریاستجمهوری ایران و سپس آمریکا در شرایط کنونی منطقه و همچنین فرامنطقه، اگرچه میتواند مختص به تهران و واشنگتن ارزیابی شود، اما تماشاچیانی به وسعت جهان خواهد داشت.