رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سرمقاله و سیاست : هشداری برای امروز؛ چراغی برای آینده

هشداری برای امروز؛ چراغی برای آینده

مروری بر آخرین تحلیل “آیت‌الله هاشمی”

به قلم؛ محسن هاشمی‌رفسنجانی؛ رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

یکی از پرسش‌های پرتکرار در ذهن بسیاری از مردم و سیاسیون این است که برای عبور از چالش‌ها و بحران‌ها در کشور چه راهکاری وجود دارد؟ این سوال در شرایط فعلی کشور، اهمیت دوچندان پیدا می‌کند. لذا این پرسش را در خاطرات مکتوب آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به‌خصوص چند سال آخر عمرشان جست‌وجو کرده و به نتایج قابل توجهی رسیدم که با خوانندگان عزیز در میان می‌گذارم. آیت‌الله به روشنی از پنج آسیب بنیادین در سازوکار تصمیم‌گیری نظام سخن می‌گوید؛ آسیب‌هایی که به باور او، ریشه بسیاری از بحران‌های پیش‌روی کشور هستند. این پنج نکته، به گذشته مرتبط می‌شوند، بلکه امروز نیز با شدت بیشتری خودنمایی می‌کند و نیازمند توجه جدی ‌است. با تکرار بحران‌ها و بازگشت به نقاط بن‌بست، یادآوری این دیدگاه‌های کلیدی، می‌تواند چراغ راهی برای اصلاح مسیر باشد:

۱. خودسانسوری در برابر رهبری
رهبر انقلاب همچون هر مقام انسانی، تصمیمات خود را بر پایه اطلاعات ارائه ‌شده، اتخاذ می‌کنند. بنابراین اگر اطلاعات دریافتی ناقص، اغراق‌آمیز یا حتی غیرواقعی باشد، تصمیمات نیز نمی‌توانند از عمق و کارآمدی لازم برخوردار باشند؛ لذا خودسانسوری برخی مقامات در انتقال نظرات و بعضاً اطلاعات واقعی خود، به‌ویژه در پرونده‌های حساس و پرچالش، تاثیرات مخربی بر فرآیند تصمیم‌سازی داشت. در خاطرات دیده می‌شود که بعضی در دیدارهای خصوصی با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، نگرانی‌های جدی خود را نسبت به پیامدهای احتمالی مذاکرات و راهبردهای اتخاذ شده در این حوزه ابراز می‌کردند. آنها به‌ صراحت از تهدیدات پیش‌رو سخن می‌گفتند و حتی برای یافتن راه‌حل از آیت‌الله مشورت و کمک می‌خواستند، اما در جلسات فردی یا گروهی با رهبر انقلاب، رفتار متفاوتی داشتند و به ‌جای انتقال نگرانی‌های خود تلاش داشتند، تصویری خوش‌بینانه و غیرواقعی از شرایط ارائه دهند. بعضی حتی درخواست می‌کردند که نظرات واقعی‌شان را به رهبری منتقل نکند.

۲. اغراق در قدرت هسته‌ای ایران
برخلاف رویه معمول در بسیاری از کشورهای جهان که برای جلوگیری از حساسیت‌های بین‌المللی، توانایی‌های هسته‌ای خود را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند، ایران در گزارش‌ها، اظهارات و تبلیغات خود، قدرت هسته‌ای‌اش را بزرگ‌تر از واقعیت نشان می‌داد. این رویکرد اغراق‌آمیز، پیامدهای منفی در داخل و خارج کشور به همراه داشت. در سطح داخلی، چنین تبلیغاتی انتظارات غیرواقعی در جامعه ایجاد کرد و افکار عمومی را به این باور رساند که کشور از توانایی‌های فنی بی‌نظیری برخوردار است. این موضوع، فشارهای اجتماعی برای دستیابی سریع‌تر به پیشرفت‌های جدید یا اتخاذ مواضع تندتر در مواجهه با قدرت‌های جهانی را افزایش داد. در عین حال، بزرگ‌نمایی توانایی‌های هسته‌ای موجب تغییر در اولویت‌های ملی شد و منابع قابل توجهی را به این حوزه اختصاص داد. در عرصه بین‌المللی، ارائه تصویری اغراق ‌شده از توانایی‌های هسته‌ای، حساسیت‌های جهانی را تشدید کرد و برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدی جدی‌تر از آنچه بود، جلوه داد. این تصویرسازی در ایجاد اجماع بین‌المللی علیه ایران نقش داشت و زمینه‌ساز تصویب قطعنامه‌ها و اعمال تحریم‌های شدیدتر شد. ‌این روند اغراق‌آمیز، پس از دوران دولت سازندگی شدت بیشتری گرفت و تبدیل به یکی از آسیب‌های راهبردی در مدیریت پرونده هسته‌ای ایران شد. گزارش‌های رسمی و تبلیغاتی که فراتر از توان واقعی کشور بود، موجب شد تصمیمات براساس اطلاعات اغراق ‌شده، اتخاذ شوند. بدیهی است که واقع‌گرایی در توانایی‌های ملی به جای بزرگ‌نمایی و پروپاگاندا نه ‌تنها می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های دقیق‌تر کمک کند بلکه موجب افزایش اعتبار ایران در عرصه بین‌المللی شده و ایران را در مسیر پیشرفت قرار می‌دهد.

۳. عدم استفاده از کارشناسان زبده
حذف نیروهای زبده، باتجربه و متخصص از تیم‌های مذاکره‌کننده و جایگزینی آنها با افرادی کم‌تجربه و فاقد تسلط کافی بر موضوع، باعث کاهش توان حرفه‌ای و انسجام تیم‌های مذاکره‌کننده ایران شد و نتایج منفی به همراه داشت و زمینه‌ساز اشتباهاتی شد که گاه منافع رقبا را به طور ناخواسته تامین کرد. کنار گذاشتن نیروهای متخصص به ‌ویژه در میانه یک چالش حقوقی و فنی بین‌المللی، می‌تواند کشور را در موقعیت ضعف قرار دهد و امکان بهره‌برداری کامل از فرصت‌ها را کاهش دهد. بی‌توجهی به این اصل اساسی در بسیاری از موارد باعث شد که تیم‌های مذاکره‌کننده به‌ جای تمرکز بر منافع کشور، درگیر یادگیری‌های اولیه و تطبیق با شرایط جدید شوند.
۴. اعتماد افراطی به روسیه
اعتماد بیش از حد به حمایت‌های روسیه در سیاست خارجی ایران، یکی از اشتباهات استراتژیک بود که پیامدهای سنگینی به دنبال داشت. این کشور که در ظاهر به‌ عنوان متحد نزدیک ایران در مجامع بین‌المللی شناخته می‌شد، در لحظات حساس و تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب از همراهی با ایران سر باز می‌زد و حتی در برخی موارد، در اجماع جهانی علیه ایران نقش فعالی ایفا کرد. ایران نباید سیاست خارجی خود را براساس فرضیه حمایت دائم بعضی از کشورها بنا کند. روابط کشورها حتی متحدین، نه از سر همراهی راهبردی بلکه براساس منافع مقطعی و مصلحت‌گرایانه تنظیم می‌شود و این کشورها بیشتر از آنکه به ایران به‌ عنوان یک شریک استراتژیک نگاه کنند از روابط با تهران به‌ عنوان ابزاری برای چانه‌زنی استفاده می‌کنند و در بزنگاه‌های حساس، ترجیح می‌دهند منافع خود را در تعامل با دیگر کشورها قربانی نکنند. صدور قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت علیه ایران، نمونه بارزی از این رفتار مصلحت‌گرایانه است. لذا سیاست خارجی موفق براساس استقلال و تعادل در روابط بین‌المللی شکل می‌گیرد و اعتماد افراطی به هر کشوری، بدون درک درست از ماهیت منافع آنها، تنها باعث اتلاف منابع و کاهش قدرت چانه‌زنی ایران خواهد شد.‌

۵. عدم تکثرگرایی همراه با وفاق
سیاست تک‌صدایی، باعث می‌شود تا جریان‌هایی که می‌توانند با ارائه دیدگاه‌های کارشناسی و انتقادی، مسیر کشور را به سمت مصالح ملی هدایت کنند، نه‌تنها از فرآیند تصمیم‌سازی کنار گذاشته شوند بلکه زمینه‌های همبستگی داخلی را تضعیف کرده و توان چانه‌زنی کشور را در مذاکرات کاهش ‌دهد. این رویکرد بر افکار عمومی داخلی تاثیرات منفی می‌گذارد و منجر به ایجاد شکاف میان بخش‌های مختلف جامعه می‌شود؛ ضمن اینکه اعتماد به سیاست‌گذاری‌های کلان از دست می‌رود و انسجام ملی را در پرونده‌های مهمی چون هسته‌ای، موشکی، حقوق‌ بشر، ناترازی‌ها که تاثیرات عمیق در زندگی مردم دارد، تضعیف می‌کند. در سطح بین‌المللی نیز این تک‌صدایی پیامدهای منفی دارد. دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی، ایران را کشوری می‌بینند که از درون فاقد اجماع و پشتیبانی عمومی است. این تصویر، موضع ایران را در مذاکرات تضعیف می‌کند. بدیهی است که برای مواجهه با چالش‌هایی به این بزرگی باید اجماعی واقعی از دل تکثر و تنوع به دست آید. ایشان همواره تاکید داشتند که حتی نظرات مخالف نیز می‌تواند برای تصمیم‌سازی‌های کلان، مفید و سازنده باشد. وحدت و وفاق، زمانی شکل می‌گیرد که همه اقشار جامعه احساس کنند، صدایشان شنیده می‌شود و سهمی در تصمیم‌گیری‌های کلان دارند.‌

هشداری روشن برای آینده
آسیب‌های مطرح ‌شده در خاطرات و سخنرانی‌های آیت‌الله هاشمی، نه ‌تنها مروری بر چالش‌های گذشته بلکه هشداری روشن برای آینده است. این نکات نشان می‌دهند که کشور نیاز حیاتی به اصلاح بنیادین در مکانیسم تصمیم‌گیری خود دارد. شفافیت در ارائه اطلاعات، پذیرش مسئولیت‌ها و صراحت در بیان واقعیت‌ها از پایه‌های اساسی برای اتخاذ تصمیمات درست و مبتنی بر منافع ملی است. بدون شفافیت، اعتماد عمومی تضعیف می‌شود و امکان اصلاح واقعی از بین می‌رود. این تجربیات، گواه روشنی بر ضرورت بازنگری در روش‌ها و سیاست‌ها برای حفاظت از منافع ملی است. ایران با تاریخ و ظرفیت‌های عظیم خود، نیازمند سازوکارهایی است که از اشتباهات گذشته درس بگیرند و با نگاهی به آینده، مسیری پایدار و مبتنی بر شایسته‌سالاری و شفافیت را ترسیم کنند. بازگشت به اصولی که اعتماد عمومی را بازسازی کند و توان ملی را در مسیر درست هدایت نماید، تنها راه عبور از بن‌بست‌های کنونی است.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

از فاتحان خرمشهر

به مناسبت سالروز شهادت “حاج‌‌احمد کاظمی” دی ‌ماه سال ۱۳۸۴ زمانی که…

۱۹ دی ۱۴۰۳

برای تنظیم مناسبات

“قاسم محبعلی” موضوع اصلی سفر نخست‌وزیر عراق به تهران براساس گزارش‌ها و…

۱۹ دی ۱۴۰۳

پایان ترودو پس از ۹ سال

“جاستین ترودو” علاوه بر کناره‌گیری از نخست‌وزیری کانادا، از رهبری حزب لیبرال…

۱۹ دی ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید