در روزی که نهادها و مراکز دولتی مشهد به دلیل بارش برف با دو ساعت تأخیر فعالیت خودشان را آغاز کردند، مراسم رونمایی یک کتاب در ساعت تعطیلی مشهد شروع شد. کتاب «افغانستان به روایت روزنامه اطلاعات» که روز شنبه با حضور چهرهها و علاقهمندان فرهنگ ایران و افغانستان در مشهد رونمایی شد. این کتاب به کوشش بصیر احمد حسینزاده در ۵۹۱ صفحه توسط موسسة اطلاعات به چاپ رسیده و روایتی از سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۳۳ (ه. ش) افغانستان است.
سیدحمید سیدی، مدیر انتشارات موسسة اطلاعات در مراسم رونمایی این کتاب که به ابتکار سرپرستی روزنامة اطلاعات در خراسان رضوی برگزار شد با یادآوری نقش مرحوم دعایی در اطلاعات گفت: «موسسه اطلاعات با قدمت یک قرن از معدود مراکزی است که در ۱۰۰ سال گذشته در مسیر دشوار توانسته، فعالیت خود را حفظ کند. روزنامة اطلاعات در برخی مقاطع به دلیل دسترسی به منابع خبری و ارتباط مدیران آن با مدیران سیاسی، منبع منحصر بفرد برای تک نگاری شخصیتها، رویدادها، وقایع و بررسی ارتباط ایران با کشورهای مختلف به ویژه همسایه است. ارائه تصویر در یک قرن گذشته از جمله اهداف ماست، اثر ارزشمند «افغانستان به روایت روزنامه اطلاعات» میتواند الگوی موفق و راهبر برای پرداختن به موضوعات مشابه باشد.»
تاریخی که ثبت نشده
بصیر احمد حسینزاده، نویسنده این کتاب نیز گفت: «از نام کتاب پیداست، آنچه روزنامه اطلاعات از افغانستان از ۱۳۰۷ دوره امانالله خان تا ۱۳۳۳ منتشر کرده در این کتاب گنجانده شده است و در هیچ کتب تاریخی این مطالب را ندیدهام. در نمایشگاه کتاب تهران این ایده را با مشاهده خبرهای مربوط به افغانستان در آرشیو مدنظرم قرار گرفت و چند سال گذشت تا توفیق گردآوری این مجموعه فراهم شد، آن زمان با همکاری مدیرمسئول روزنامه «جامعه باز» کابل در ۲۹۰ شماره این مطالب منتشر شد.» او در پایان ضمن تشکر از مدیران موسسه اطلاعات ابراز خرسندی کرد که کتاب در جایی که باید منتشر شد و از زحمات پدر و همسرش و همکاری دوستانش محمدکاظم کاظمی و مظفری تشکر همچنین از مدیران روزنامه اطلاعات که در جمعآوری و ویراستاری کتاب او را یاری کردند، قدردانی کرد.
بهانهای برای پرداختن به اشتراکات
محمدکاظم کاظمی که ویراستاری این کتاب را انجام داده در این مراسم بیان کرد: «خوشحالم که رونمایی کتابی دربارة افغانستان تبدیل به رویداد فرهنگی در مشهد میشود و این در زمانهای که تلاش برای فاصله دو ملت میشود، مغتنم است. ما در این رویداد علاوه بر پرداختن به کتاب به تاریخ و تمدن مشترک دو کشور میپردازیم و دربارة مسیرهایی که با هم میپیماییم».
عضو گروه علمی برونمرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به موضوع کتاب پرداخت و گفت: «این پروژه شخصی بوده و نگارنده زحمات زیادی برای تدوین آن کشیده است. در این کتاب به روایت افغانستان در یک روزنامه قدیمی پرداخته شده که ۱۰۰ سال پیش با امکانات آن زمان منتشر شده و حتی گاهی خواندن آن دشوار است؛ بسیاری از کلمات، اصطلاحات، مکانها، اشخاص در گذر تاریخ تغییر و به شکل دیگری درآمده و این کار را دشوار کرده است. برای تدوین کتاب تفحص شده و بسیار دشواری در خواندن و پیدا کردن مکانها و روایتها وجود داشته تا به نتیجه رسیده است.» کاظمی در ادامه به کتابهای تاریخی که ویراستاریشان را انجام داده، پرداخت و تأکید کرد که تجربه ویرایش این کتابها در ویراستاری این کتاب و تسلط بر صحت واژهها تأثیر داشته و از زحمات دکتر عباسی تقدیر کرد و گفت: «دکتر عباسی تمام صفحات را با صفحات روزنامه مقابله کردند و صفحه به صفحه دقیق بررسی شد.»
آرشیوی چون اقیانوس
فتحالله جوادیآملی، مدیرمسئول و سردبیر اطلاعات هفتگی در مراسم رونمایی از کتاب «افغانستان به روایت روزنامه اطلاعات» ضمن تقدیر از نویسنده کتاب، گفت: «آرشیو روزنامه اطلاعات مثل اقیانوس است که بستگی دارد شما چگونه صیادی باشید تا مرواریدهای درشتتری صید کنید. «افغانستان به روایت روزنامه اطلاعات» از مقطع جالب توجهی در تاریخ معاصر آغاز میشود که در ایران حکومت رضاخان و در افغانستان حکومت امانالله مسقر بود. این دو نفر پیوند فرهنگی داشتند و هر دو میخواستند تحولاتی در این بخش خاورمیانه ایجاد، تجددی بنا بگذارند و نوعی وحدت فرهنگی بین کشورهای همسایه ایجاد کنند.» او به اثر تحولات منطقهای در اتفاقات تاریخی این دوره در خاورمیانه پرداخت و گفت: «این سالها همزمان است با بحران اروپا و بهوجود آمدن و گسترش قدرت سیاسی حزب نازی در آلمان و این مقطع همزمان میشود با بحران اقتصادی غرب لذا تحولات جهانی در این بازة زمانی بسیار تعیین کننده است. شاید تعجب کنید، بیش از ۲۰۰ صفحه مربوط به همان سالهاست (۱۳۰۷-۱۳۰۸) خبرهای این دوران خبرهای وسیعتر و گستردهتری است. با خواندن کتاب متوجه میشوید که قرابت بین فرهنگ دو کشور و نگاهشان به هم چگونه بوده و مطالبی در روزنامه میبینید که نقد اباحهگری هم بوده است و سرعت و شتاب گرفتن تحولات در این دوره باعث شورش ۱۰ ماهه در افغانستان و استعفای امانالله میشود. در این کتاب به دورة ثبات امانالله خان و دوره شکوفایی روابط ایران و افغانستان هم پرداخته شده است هر چند به مباحث از نگاه حاکمیتی پرداخته شده اما جستوجوگر باهوش میتواند از بین اینها بخش مهمی از تاریخ را بهدست بیاورد.»
قصه همسایگی
دکتر هادی خانیکی، استاد برجسته علوم ارتباطات در این مراسم از حاضران در جلسه پرسید: «چرا به رغم مشترکات در این حوزه به «مااندیشی» نرسیدیم؟ چرا هنوز آنها هستند چون مرزکشی جغرافیایی ما از سوی استعمار تعریف شده و باید پرسید، چرا مرزکشیها موفق بوده است؟ چرا خطی که چند ژنرال انگلیسی کشیدند و مثلاً هرات را به آنطرف پرتاب کردند، کارآمد بوده است، این کتاب میتواند پاسخی بر این سوالات باشد.» به عقیده خانیکی خطوط اجتماعی از مرزها نمیگذرند اما عادیسازی شده است به طوری که نمیشود، فریمان را یکی از شهرهای آنها و هرات را از ما دانست: «این مرز میان زبان، مذهب و سیاست کشیده شده و مداخلات سیاسی بین ما فاصله انداخته و جدایی به حدی رسیده که تصورمان از خودمان، کوچکتر از زمان نوشتن سفرنامه ناصرخسرو یا مولوی در بلخ رسیده است. سیاست باعث شده «آنها»- ملت افغانستان- را همسایهای که در آیین تمدن و سنت ماست نبینیم و همسایهای که حقی بر گردن ما دارد نبینیم بلکه همسایه را به شیوه ناسیونالیسم افراطی میبینیم که تکیه میکند از همسایهات فاصله بگیر!»
او در ادامه به کتاب «افغانستان به روایت روزنامه اطلاعات» پرداخت و گفت: «این بازنمایی از افغانستان در این کتاب، بازنمایی مناسبات حاکمیتی و دولتی در گذشته دو کشور است، اینکه چطور افغانستیزی ایجاد شد به خصوص در اخبار حوادث بهتر دیده میشود. تلاشهای فرهنگی مانند تدوین کتاب برای همدلی دو کشور قابل تقدیر است اما نباید در همین حد متوقف شویم؛ وقتی تاریخ دو کشور را مدنظر قرار میدهیم، کشورهایی با یک رنج مشترک و با فرهنگ و تمدن مشترک به این نتیجه میرسیم که نوع مهاجرت، نوع سیاستگذاری این دوپارگی را شکل داده است.»
خانیکی به سابقه تاریخی دامن زدن به بیاعتمادی میان دو کشور اشاره کرد و گفت: «سالهای گذشته زمانی که وزارت علوم بودم، وقتی قتلهای سریالی زنان شکل گرفت، شایعه شد قاتل افغانستانی بوده که بعدها متوجه شدیم که افغانستانی نیست اما این تصویر در ذهنها از مهاجران افغانستان به اشتباه شکل گرفته بود. برای تغییر این تصویر چه کنیم؟ تا هر وقت جرم بهوجود میآید، یاد افغانستان نیفتیم بلکه یاد مولوی، مکتب هرات، رشد زبان فارسی هم بیفتیم، باید نشان دهیم افغانستانیها در ایران شخصیتهای بزرگ، ادیب، محقق، شاعر، فیلمساز، فیلسوف و پزشک دارند. سخن من با اهالی فرهنگ و ادب این است که از گذشته سرمشق بگیریم برای امروز؛ سرمشقی که سرمشق گفتوگوست که صرفاً بر اساس شباهت نیست بلکه تفاوت را به رسمیت میشناسد و حتی یکی نبودن را توجه دارد.» او به اشعاری از مولانا در این زمینه اشاره کرد و از منظر کنشگری مولانا بیان کرد: «در کنشگری مولانا اصل بر موافقت است و این همان میراث حوزه تمدنی است که باید به تفاوتها و تعارضها پرداخت؛ موافقت به قصد ساختن افق مشترک، نوعی آستانهنشینی است. با وجود مخالفتها باید صبر کرد و برای اینکه ما و افغانستانیها بتوانیم در این مکان و زمان کاری برای انجام داشته باشیم باید ضلع اجتماع را تقویت کنیم و بدانیم کنشهای کوچک و متکثر بر پایه حرمت و نهادمندی میتواند موثر باشد. از رمان، سینما و شعر کمتر استفاده شده و اینها زمینههایی برای تقویت همسایگی هستند تا افراطیها بر ایران فرهنگی و افغانستان فرهنگی سایه نیندازند. ممکن است سیاست این فاصله را تقویت کرده باشد و برداشتهای عامیانه همسایگی را تقویت نکند اما با شکل دادن نهادهای گفتوگویی، گذشته را با سویه موافقت و همگرایی بازخوانی کنیم و در «جهان زیستهای مشترک» بدانیم ایرانی و افغانستانی، حلقه پازل معمای بزرگترند و میتوانند حرفی برای گفتن در این دنیا داشته باشند.»
به تصحیح دیدگاهها نیازمندیم
دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد برجسته ادبیات فارسی و رئیس موسسه خردسرای فردوسی از برگزاری این مراسم ابراز خرسندی کرد و گفت: «خاطره خوش این کتاب را به خاطراتم میافزایم. نگارش این کتابها در رفع سوءتفاهمها و ناآشناییهای دو ملت موثر است. خوب است این اطلاعات در اختیار عموم قرار بگیرد. به شدت به تصحیح دیدگاهها میان دو ملت نیازمندیم و تدوین این کتابها کمک کننده است؛ در سالهای اخیر متأسفانه افتراق و بیگانگی بین ایران و افغانستان بیشتر بود؛ بکوشیم، مرزها برداشته شود و همدیگر را دوست داشته باشیم که دنیا دنیای دوست داشتن است.»