گزارش “سازندگی” از وضعیت زندگی در تهران
گروه اجتماعی: بعد از هفتهها تهدید و خطونشان رژیم صهیونیستی بالاخره زد؟ اما کجا را؟ صدای انفجار دیشب در برخی مناطق تهران شنیده شد. گزارشهای مردمی حاکی از شنیدن صدای ۵ انفجار در غرب تهران است که در شرق تهران با صدای کمتری شنیده شد. آنطور که خبرگزاری فارس گزارش کرد، چند پایگاه نظامی در غرب و جنوبغرب تهران هدف حمله اسرائیل بوده است. منابع امدادی تهران البته اعلام کردند که هیچ حادثهای در پایتخت و اطراف آنکه نیاز به امدادرسانی داشته باشد، رخ نداده است.
خبرگزاری تسنیم نیز گزارش کرد که ضربهای به مراکز نظامی سپاه در غرب یا جنوبغرب تهران اتفاق نیفتاده و صداهای شنیده شده مربوط به درگیر شدن پدافند هوایی ارتش در ۳ نقطه اطراف تهران با اقدام نظامی اسرائیلی بوده است. فیلمها و تصاویر منتشر شده از آسمان تهران و فرودگاه امام نیز نشان داد که در وضعیت پروازها خللی ایجاد نشده است. تسنیم هم گزارشی از عادی بودن جریان زندگی در ایران اعلام کرد. بررسی از پایگاه دادهای فلایت رادار ۲۴ (سامانه رصد زنده پروازهای هوایی) نیز نشان میداد تمام پروازها در آسمان ایران درحال انجام است.
با این حال، صبح روز شنبه میتوانست یک روز متفاوت و غیرعادی باشد اما اینطور نشد. همه چیز عادی بود و زندگی مثل همه روزهای گذشته جریان داشت؛ در طبیعیترین حالت ممکن و البته با چاشنی برخی شایعات که آن هم خیلی زود فروکش کرد؛ چون نشانه چندانی برای اثبات شایعات وجود نداشت. قبل از طلوع آفتاب روز شنبه، کارگران نانوایی مثل همیشه آتش به تنورها انداختند و خمیر تغارها را ورز دادند تا مانند هر روز و به موقع نان داغ به دست مشتریها بدهند. انگارنهانگار که شب گذشته صداهایی در دوردستها بلند شده بود تا روال عادی زندگی را بر هم بزند. مشتریها هم به موقع آمدند سراغ نانهای داغ تا برای کار و زندگی در ادامه روز انرژی لازم را به دست آورند.
آنهایی که طبق یک عادت همیشگی صبحها زود بیدار میشدند تا قبل از رفتن به محل کار خود، ورزش و نرمش صبحگاهی را به موقع انجام دهند، سر وقت خود را به ایستگاههای ورزش صبحگاهی رساند و حرکات نرمشی خود را مانند هر روز انجام دادند و هوای تازه را در ریههای خود انباشتند و شادابتر از همیشه ایستگاههای ورزشی را ترک کردن. آنها هم صداهای شب قبل را جدی نگرفتند.
بازیگوشی و صداهای شاد بچهها هنگام رفتن به مدرسه به کوچهها و خیابانها ریخت و نوید یک روز عادی دیگر را داد که دانشآموزان مثل هر روز در کلاسهای درس حاضر شدند و معلمها باز هم در کنار درس و مشق بچهها به آنها از امید گفتند و تلاش برای کسب دانش و مهارت برای ساختن ایران سربلند که دشمن از آن میترسد. دانشآموزان و معلمها هم صداهای شب گذشته را جدی نگرفته بودند.
مردها و زنهای بسیاری قبل از اینکه عازم محل کار خود شوند، گوشیهای تلفن همراه خود را چک کردند و در فضای مجازی با انواع جوکها و لطیفههای بامزه از اقدام ناکام دشمن در برهم زدند وضعیت عادی زندگی در شهر مواجه و برای دقایقی سرگرم شدند. در دل، به حماقت دشمن خندیدند و توان پدافندی نیروهای مسلح کشورمان را تحسین کردند و با انرژی مضاعفی به سمت محل کار خود رفتند.
مسافران همیشگی تاکسیها، اتوبوسها و قطارهای شهری(مترو) به موقع خود را به ایستگاهها رساند تا مانند هر روز در ساعت معین همیشگی سوار وسیله نقلیه مورد نظر خود شوند و به موقع در محل کار خود حاضر شوند. شایعات پراکندهای که شب قبل و بعد از شنیدن شدن آن صداهای گنگ و نامفهوم شکل گرفته بود، حالا کمکم داشت به طعنه و متلکپرانی مسافران به اقدام ناکام و بیاثر دشمن تبدیل میشد.
درهای همه ادارهها و کارگاههای کوچک و بزرگ و کارخانه به روی کارمندان و کارگران باز بود و همه مانند هر روز دیگر کار روزانه خود را شروع کردند و صبح دلانگیز پاییزی به سمت ساعات ظهرگاهی پیش رفت و در سوی دیگر شهر، بازارها و مراکز خرید میزبان مشتریانی بودند که به قصد خریدهای عادی و روزمره از خانه خارج شده بودند و قصد داشتند به اندازه نیاز آن روز خرید کنند، نه به اندازه چند روز یا چند هفته و ماه که نشانگر وضعیت غیرعادی است اما حالا خبری از آن نبود.
با فروکش کردن شایعاتی که از بامداد شروع شده بود، حالا نوبت خبرهای خوب بود که یکی پس از دیگری از راه میرسید؛ سبز شدن بیشتر نمادهای بورس که خبر از یک روز پررونق در بازار سهامهای بورس داشت و بعد از آن خبر ریزش قیمت ارزهای خارجی که یکی پس از دیگری اتفاق میافتاد و دل ایرانیها را شاد میکرد. دیگر خبری از نگرانی و دلواپسیهای کاذب ساعات قبل نبود. زندگی بار دیگر روی خوش خود را به ایرانیها نشان داده بود.