حضور “نیلی” در تیم اقتصادی “پزشکیان” چه اثراتی بر بازآفرینی امید در جامعه و موفقیت دولت در رفع تنگناهای معیشتی مردم خواهد داشت؟
مسعود نیلی با بیش از چهار دهه تمرکز در مسائل اقتصاد ایران و نگارش موفقترین برنامه توسعه پس از انقلاب در اوج بهرهوری قرار دارد و اگر در دولت چهاردهم حضور داشته باشد، بدون شک میتواند منشأ اثر باشد. تا امروز نام مسعود نیلی به عنوان بهترین گزینه برای برخی پستهای مهم تصمیمگیری از جمله سازمان برنامهوبودجه مطرح شده اما هنوز به صورت جدی مذاکرهای صورت نگرفته است. مسعود نیلی در کوران برگزاری انتخابات دو بار با مسعود پزشکیان دیدار کرده است. دیدار اول در حضور جمعی از اعضای ستاد پزشکیان بوده اما در دیدار دوم فرد دیگری حضور نداشته است. مسعود نیلی، پزشکیان را سیاستمداری صادق میداند و دولت او را فرصتی مغتنم برای بازآفرینی امیدهای از دست رفته میشمارد. او اعلام آمادگی کرده که نتایج مطالعاتش را در اختیار دولت چهاردهم قرار دهد و باید امیدوار باشیم این اعلام آمادگی منجر به همکاری رسمی مسعود با مسعود شود.
این گزارش تلاش میکند با برشمردن برخی ویژگیهای مسعود نیلی به این پرسش پاسخ دهد که اگر سکان اقتصادی دولت به او سپرده شود، چه اتفاقی در اقتصاد ایران رخ میدهد؟
اهمیت اقتصاددان
مسعود نیلی این روزها تمرکز اصلیاش را بر اصلاح نظام حکمرانی گذاشته است. تلاشی که با وجود ۴ دهه تلاش مستمر به دلیل غلبه نگاههای آرزواندیشانه، ایدئولوژیک، امنیتی، شعارزده، سیاستزده، منفعتاندیشانه و توطئهپردازانه بر سپهر حکمرانی ناکام مانده است. نیلی در دولت اصلاحات مدت زمانی کوتاه، فرصت سیاستگذاری پیدا کرد که نتیجهاش تدوین برنامه سوم توسعه بود. در آن مقطع برنامه سوم توسعه با سبک و سیاق متفاوت نسبت به برنامههای قبل تدوین شد و به تصویب رسید. این برنامه بهترین برنامه توسعه پس از انقلاب با درخشانترین نتایج است که با تلاش مستقیم او تهیه و تدوین شد. به دنبال اجرای این برنامه، تورم تکرقمی شد و اقتصاد به میزان قابل توجهی رشد کرد. با این حال مسعود نیلی به دلیل برخی اختلاف نظرها در اجرای برنامه سوم توسعه از سازمان برنامه جدا شد اما پس از آن با همکاری علینقی مشایخی، دانشکده مدیریت و اقتصاد را در دانشگاه شریف راهاندازی کرد. نیلی همزمان با تدریس یا فعالیتهای اجرایی چند پژوهش مهم انجام داده که برخی از آنها جزو اسناد ماندگار سیاستگذاری کشور هستند؛ طراحی استراتژی توسعه صنعتی یکی از برجستهترین این اثرات است که هنوز در ایران مشابه آن تولید نشده است. با روی کار آمدن دولت روحانی، نیلی با عرضه تحلیل خود از چشمانداز میانمدت اقتصاد ایران بهعنوان مشاور اقتصادی رئیسجمهور انتخاب شد. برای ایجاد هماهنگی و همگرایی اقتصادی، تلاشهای زیادی کرد اما قدرت تصمیمگیری در بخشهایی از دولت بود که حاضر به همکاری با وی نبودند؛ همکاری با دولت را متوقف کرد و به دانشگاه برگشت. مسعود نیلی که در چهار دولت تلاشهای زیادی کرده بود تا دیدگاهی که درست میپنداشت را اجرایی کند در زمینه تغییر نگاه دولتمردان ناکام ماند و مصمم شد همه وقت و انرژی خود را صرف تربیت دانشجویانی کند که آنها را آیندهساز ایران میداند؛ از اینرو با اینکه در سال ۱۴۰۲ بازنشسته شد اما دست از تحقیق و پژوهش نکشید. او در حال حاضر یک پژوهش مبسوط درباره ناکامی ایران در توسعه صنعتی تهیه کرده است که همین روزها از آن رونمایی خواهد کرد.
مسعود نیلی معتقد است از میان هزاران مساله موجود در کشور، سه دسته مساله اهمیت بیشتری دارد. به عقیده او مجموعۀ هولناکِ ناترازیهای مالی و زیست محیطی، وضعیت خطیر روابط خارجی و شکافهای عمیق اجتماعی و فرهنگی، مهمترین مسائل حال حاضر کشور هستند. از نظر مسعود نیلی، چالش ناترازیها از آنجا که به طور اجتنابناپذیر به نظام حکمرانی تحمیل خواهد شد به عنوان حیاتیترین ابرچالش شناخته میشود.
با این حال او معتقد است هر چند مهمترین مشکل کشور، ناترازیهاست اما به رغم هزینههای سنگین آن، فوریترین نیست. به عقیده او حل و فصل این مشکل بزرگ در گرو تقلیل قابل توجه التهابهای اجتماعی از طریق اصلاحات رویکردی و انجام اصلاحات راهبردی جدی در روابط خارجی است. به عقیده او تقلیل التهابهای اجتماعی با سرعت مناسبی قابل انجام است و اصلاح روابط خارجی قاعدتاً زمانبر بوده و شاید به نتیجه رسیدن آن به بیش از یک سال زمان نیاز داشته باشد. اما اعلام رسمی رویکرد جدید و متفاوت به روابط خارجی و بیان عزم و اراده نظام سیاسی برای تحقق آن، میتواند از طریق اصلاح انتظارات به کمک بیاید. در فاصله زمانی که این دو دسته اقدام به نتیجه اولیه میرسد، انجام برخی اصلاحات سیاستی و نه راهبردی اقتصادی در جهت کاهش شدت افزایش ناترازیها امکانپذیر خواهد بود.
مسعود نیلی بر این باور است که بدون اصلاحات راهبردی در روابط خارجی و بدون برخورداری از یک سرمایه سیاسی بزرگ و مطمئن داخلی برای نظام حکمرانی، بهبود پایدار وضعیت اقتصادی کشور از مسیر اصلاحات اقتصادی، ناممکن و نامطلوب خواهد بود. او معتقد است در وضعیت موجودِ روابط خارجی و داخلی، انجام اصلاحات اقتصادی، بازی با آتشی است که ممکن است خاموشیناپذیر باشد. از نظر او فشارهای خارجی، هزینه مبادله را به شدت افزایش میدهد که اصلاحات اقتصادی ناچار خواهد بود، صورتحساب آن را از جیب مردم، آن هم قشر فقیر و متوسط، پرداخت کند. به عقیده مسعود نیلی نمیتوانیم با حفظ شرایط ناترازیها و شکافهای اجتماعی، سراغ حل مساله تحریم برویم چون در شرایط ضعفِ اقتصادی و ضعف سرمایه سیاسی نباید به سراغ مذاکرات رفت چراکه نظام حکمرانی ناچار به دادن امتیازات زیادی به طرف مقابل میشود.
به عقیده مسعود نیلی با حفظ شرایط تحریم و حفظ شکافهای اجتماعی هم نمیتوانیم سراغ اصلاحات اقتصادی برویم چون به لحاظ سیاسی و اجتماعی امکانپذیر نخواهد بود.
سوال این است که از کجا باید شروع کرد؟
به عقیده دکتر نیلی اگر نظام حکمرانی با اصلاح رویکرد به سراغ ترمیم شکافهای اجتماعی حرکت کند، میتواند با هزینه کم، زمینه اجتماعی مناسب میان حکومت و مردم به وجود آورد. از نظر مسعود نیلی از هر راهی که به تحلیل شرایط موجود بپردازیم به اولویت مطلق ترمیم شرایط اجتماعی و سیاسی داخلی قبل از هر نوع اصلاح اقتصادی و هر نوع اصلاح در روابط خارجی خواهیم رسید. نیلی برخی دولتها را دولت آتشنشان مینامد که کارشان برخورد انفعالی با حوادث است. به عقیده او دولت آقای پزشکیان بر اساس ذات تشکیل خود، دولت آتشفشان نیست. دولت آتشنشان هم نباید باشد. دولت رونق و توسعه هم سازگار با شرایط و ابرچالشهای موجود نیست. پس سوال این است که او دولت پزشکیان را چگونه دولتی میداند؟ نیلی معتقد است شاید این دولت بتواند دولتِ گفتوگو به منظور اجماعسازی برای خروج از ابرچالشها باشد. دو گروه مانع بر سر راه چنین دولتی، ذینفعان رانتی وضع موجود و خشکسرانی هستند که هیچ انعطافی را برنمیتابند. همه باید این آخرین شانس را دریابند. این یک اتمام حجت تاریخی است.
چرا به توصیههای نیلی توجه نمیشود؟
در جامعه ایران، توجه عموم مردم، تاریخنگاران و رسانهها به سیاستمداران و اهالی قدرت و فعالان عرصه سیاست است. همه انتظار دارند، بهبود سریع و شدید از سوی سیاستمداران رخ دهد؛ اما کمتر کسی به این امر توجه دارد که بهبودها اول، تدریجی رخ میدهد و دوم، این بهبودها محصول تصمیمسازیها و سیاستپژوهیهایی است که به وسیله اقتصاددانان و تکنوکراتها انجام میشود و نهایتاً از سوی بروکراتها به اجرا درمیآید. در واقع همانگونه که میگویند پشت سر هر مرد موفقی، زنی کاردان قرار دارد، به همان قیاس پشت سر هر سیاستمدار موفقی، انبوهی از فنسالاران و دیوانسالاران کارآمد و زحمتکش حضور دارند؛ اما به هر صورت تلاشهای پشت پرده این لشکر از عوامل فکری و اجرایی در بدنه حاکمیت دیده نمیشود و هر موفقیتی بروز میکند همه به پای سیاستمداران نوشته میشود.
از سوی دیگر عرصه سیاست (polity) در ایران از ابتدای قرن تاکنون بر اساس تقابل میان نیروهای سیاسی و فکری جامعه از یکسو و صاحبان قدرت در سوی دیگر تعریف شده است. همواره تصویر سیاه و سفیدی از این دو سو تعریف شده است. اهل قلم و بیان معمولاً صاحبان قدرت را خائن، ناکارا، فاسد و بدخواه برای ملت معرفی کردهاند و وظیفه نیروهای سیاسی را تلاش برای براندازی و وظیفه نیروهای فکری جامعه را تلاش برای نقد حکومت تعریف کردهاند. از دید حاکمان نیز نیروهای سیاسی و فکری در توهماتی غیراجرایی و غیرواقعبینانه قرار دارند که اگر زمام کشور را به دست گیرند، ایران را به باد میدهند.
سیاستمداران با اتکا به پول نفت و با نگاههای کوتاهمدت در تصور همهچیز پنداری خود گرفتار بودند و هستند و قدر خیرخواهیهای نخبگان نظام کارشناسی را نمیدانند. این افراد کسانی هستند که اگر کسبوکار شخصی خود را دنبال کنند به مراتب موفق هستند اما عمر و جوانی خود را به امید بهبود زندگی توده مردم و تاثیرگذاری بر سیاستها در نظام حکمرانی صرف کردهاند. حاکمان ما قدردان این خیرخواهیها نبودند اما اگر فقط این بود ناراحتی ما کم بود. در مسیر چنین اصلاح گریهایی، ملامتهای دیگری از سوی سیاستبازان، روشنفکران و همصنفهای اقتصادی نثار آنها شد. بخشی از براندازان افرادی مثل مسعود نیلی را به دلیل همکاری با حاکمیت متهم به مزدوری میکنند و آماج تیرهای کینه خود قرار میدهند. بسیاری از روشنفکران و جامعهشناسان برچسبهای نئولیبرال به چنین افرادی میزنند و آنها را آلت دست استعمار جهانی یا سرمایهداری داخلی میدانند. چند دهه پیش دانش اقتصاد در ایران پاسخگوی مسائل کشور نبود. اما امروز اقتصاددانان ایرانی با دانش روز آشنایی دارند. شماری از آنها از بهترین دانشگاههای جهان فارغالتحصیل شدهاند و شماری دیگر در بهترین دانشگاهها تدریس میکنند. جز این، دانشکدههای اقتصادی در داخل کشور اقتصاددانان جوانی تحویل جامعه داده که قادر به ارائه راهحل برای مشکلات اقتصاد کشور هستند. شاید یادتان باشد که چطور ۱۱۸ اقتصاددان چند جلد کتاب نوشتند و ابرچالشهای اقتصاد ایران را برشمردند و راهحل هم ارائه دادند اما مطابق معمول از سوی سیاستمداران نادیده گرفته شد. بنابراین دنبال دستورالعمل تولید یک اقتصاددان محبوب نگردید اما اگر مسعود پزشکیان دنبال اقتصاددانی است که شبها کابوس نقدینگی میبیند و روزها نگران حمله هیولای تورم است، سراغ اقتصاددانی را بگیرد که در اولین دیدار به صراحت درباره ابرچالشهای اقتصاد ایران سخن گفت.