حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بین الملل
حمله موشکی به کنسولگری ایران در دمشق در روز ۱۳ فروردین یک بار دیگر این مساله را در درجه توجه و اهمیت قرار داد. با توجه به اینکه در نتیجه این اقدام تروریستی، سردار محمدرضا زاهدی از فرماندهان ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران، معاون او و پنج نفر دیگر از مستشاران نظامی ایران در سوریه در جریان این اقدام تروریستی به شهادت رسیدند مهمترین مساله و بحث مطرح شده در رسانهها و افکار عمومی درباره واکنشهای لازم از جانب ایران به این مساله است. موضوعی که باید با چند نکته مورد ارزیابی و دقت قرار بگیرد. در یک طرف ماجرا، این سوال مطرح است که آیا ایران حق پاسخگویی به این تهاجم را دارد. تردیدی نیست که این حق برای ایران محفوظ است اما سوال اصلی این است که در شرایط فعلی منطقهای و موقعیت ایران و راهبردهای شوم اسرائیل در ۶ ماه گذشته آیا ایران باید در پاسخ این اقدام «صبر استراتژیک» را بهعنوان راهبرد همیشگی خود ادامه دهد یا آنکه در جهت پاسخگویی، ضربه و اقدام متقابل نظامی و محکم را بروز دهد؟ در روزهای اخیر برخی چهرهها در رسانهها و صداوسیما تاکید کردند که ایران باید دست از صبر استراتژیک بردارد و این بار با واکنشی قاطع در مقابل اسرائیل ظاهر شود، اگرچه اسرائیل از اساس مسئولیت موضوع را قبول نکرده اما تحلیلها به روشنی نشان میدهد که کار از جانب آنها صورت گرفته است. در یک طرف این معادله تصمیم ایران برای پاسخ متقابل و پاسخ پشیمانکننده است اما با پیگیری این راهبرد ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا این رفتار ایران میتواند نقطه آغاز و شروع جنگ جدیدی در منطقه باشد؟ تردیدی نیست که اسرائیل با این عملیات تروریستی به دنبال تعریف زمین بازی جدیدی برای ایران است. زمینی که بتواند اهداف خود را در آن تعریف کند. از این جهت است که باید این مساله را در نظر گرفت که هدف اسرائیل از این عملیات تروریستی هدایت ایران به سمت یک واکنش نظامی و بعد کشاندن ایران به میدان جنگ مستقیم با آمریکاست. با این هدف بلندمدت و میانمدت است که اسرائیل سعی دارد، در سوریه برای ایران یک میدان عمل جدید تعریف کند. سوریه از این نظر برای اسرائیل میدان عمل مطلوبی محسوب میشود که میتواند با استفاده از موقعیت و ابزارهای خود در این منطقه، نیروهای نطامی ایران را مورد هدف و ترور قرار دهد و هم با حذف نیروهای نظامی ایران به حساب خود دست برتر را داشته باشد و هم ایران را به واکنشی در راستای راهاندازی یک جنگ جدید هدایت کند. از این جهت نباید از نظر دور داشت که پاسخ ایران لزوماً به معنی پایان یافتن استفاده اسرائیل از سوریه برای ایران، راهبرد علیه ایران نخواهد بود و فارغ از اقدام متقابل تهران در قبال این عملیات تروریستی اسرائیل همچنان در صحنه سوریه و لبنان از هر فرصتی برای ضربه زدن به ایران استفاده میکند. سومین هدف اسرائیل برای استفاده از این منطقه نیز این است که در نهایت ایران را وادار به خروج نیروهای خود و مستشاران نظامی از سوریه کرده و کنترل بیشتری بر این منطقه داشته باشد. البته اسرائیل سعی دارد تا با دو مسیر یکسان در داخل و خارج از ایران اهداف خود را پیگیری کند؛ ترور نیروهای مستشاری ایران در سوریه و کشورهای دیگر منطقه و وارد کردن ضربات داخلی از طریق شبکههایی که سعی در نفوذ آنها در ایران دارد. با توجه به این برنامهریزی چندجانبه توسط اسرائیل لازم است که یاران در این بحران و حمله صورت گرفته بیش از هر چیز از تصمیمات احساسی دوری کند. در شرایط فعلی ضربه متقابل سریع مساله مطلوب اسرائیل است و نباید در زمین اسرائیل بازی کرد. اقدام بازدارنده و موثر از جانب ایران باید در شرایطی صورت بگیرد که ایران زمین بازی را تعریف کرده باشد.