روز دوشنبه رضا مرادصحرایی، وزیر آموزشوپرورش در اظهارنظری عجیب اعلام کرده که باید سن دیپلم از ۱۸ سال به ۱۵ سال برسد. او گفته که؛ « اگر کاری کردیم که سن دیپلم را از ۱۸ به ۱۵ سال بیاید و به جای اینکه لیسانس در ۲۲ سالگی باشد به ۱۹ یا ۱۸ سالگی کاهش دهیم و سه سال را به قبل از دبستان الان اضافه کنیم و هزینه را آنجا انجام دهیم حتماً کشور آینده شکوهمندتری خواهد داشت». او در ادامه گفته که «ما باید آموزش را از ۴ سالگی شروع کنیم».
وزیر آموزشوپرورش به اظهارات عجیب مشهور است. او چندی پیش هم خبر از تکفیک جنسیتی کتب داده بود. به گفته او «با توجه به سند تحول بنیادین آموزشوپرورش کتب درسی باید «متناسب با جنسیت دختران و پسران متفاوت شود. باید فرهنگ حیا را در سراسر جامعه نهادینه کنیم». او بعدها به دنبال واکنشبرانگیز شدن سخنانش در مورد متفاوت کردن کتب درسی متناسب با جنسیت دختران و پسران گفته بود که «همه جای دنیا این کار را میکنند و فقط ما نیستیم».
مرادصحرایی در مقطعی معاون دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی بوده است. در آن دوره احمدینژاد به جد پیگیر تفکیک جنسیتی کلاسهای دانشگاهها بود و این تفکر بهخصوص در دانشگاه علامه زیر نظر صدرالدین شریعتی دنبال میشد. صحرایی دست راست شریعتی برای اجرای تفکیک جنسیتی در دانشگاه بود. ۷ مرداد سال جاری هم در پی افت شدید نمرات امتحان نهایی دانشآموزان در دفاع از عملکرد خود گفته بود که «اعتقاد بنده بر این است که نمره دانشآموزان در امتحانات نهایی افت نکرده بلکه واقعی شده است». صحرایی در واکنش به اخبار مربوط به فرسودگی جدی مدارس دولتی هم گفته بود که «اکنون ساختمان و فضای فیزیکی مدارس دولتی به مراتب از فیزیک و ساختمان مدارس غیردولتی بهتر است، البته موارد استثنا هم وجود دارد». اولین حضور صحرایی در نهاد ریاستجمهوری نیز همزمان با روز برگزاری مسابقه دربی تهران بود. در آن زمان خبرنگاری از رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش وپرورش میپرسد که «دربی را پیشبینی نمیکنید؟» و او در پاسخ میگوید: «من فعلاً درباره اون هم هنوز تصمیمی نگرفتهام؟»
مشخص بود که رضا مرادصحرایی متوجه سوال خبرنگار نشده است یا تا به آن روز کلمه دربی را نشنیده است. اما نکتهای که در این مصاحبه مورد توجه رسانهها و کاربران فضای مجازی قرار گرفت، عدم آشنایی وزیر آموزشوپرورش با اصطلاح دربی نبود بلکه پاسخ او که نشان میداد با وجود عدم آگاهی از معنای دربی به گونهای پاسخ میدهد که گویا از آن اطلاع دارد و خیلی ساده اعتراف نمیکند که نمیداند، حواشی بسیاری به وجود آورد. او چند روز بعد اما گفت که «ذهن من درگیر حرفی بود و آن لغزش زبانی رخ داد».
او در همان مصاحبه گفته بود که «بنده ۳۰ و چند سال سابقه معلمی دارم» درحالی که او متولد سال ۱۳۵۵ و ۴۷ ساله است! اگر فرض بگیریم او ۳۰ سال هم معلم بوده، یعنی از ۱۷ سالگی تدریس را آغاز کرده! البته که خود وزیر میگوید ۳۰ و چند سال!
حالا نیز اظهارنظر جنجالی او درباره کاهش سن دیپلم بار دیگر او را سرتیتر اخبار جنجالی رسانهها کرده است. محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشوپرورش در واکنش به اظهارات مرادصحرایی میگوید: در همه جای دنیا ازجمله در ایالتهای مختلف آمریکا، سن آموزش رسمی متناسب با سطح نظام آموزشی و چارچوبهای آن کشور برای سنین مختلف بین ۲ تا ۶ سالگی آغاز میشود و این موضوع یکسان و فراگیر نیست.
او ادامه میدهد: صرفنظر از اینکه هدف از طرح کاهش سن آموزش چیست، زیرساختها در ایران برای عملیاتی شدن چنین طرحی وجود ندارد و به نظر میرسد، مسئولان این حوزه برای جبران شکست در فرآیند آموزش ایدئولوژی به کودکان قصد دارند، سن آموزش را به سه یا چهار سالگی برسانند، غافل از اینکه کودک را گریزانتر خواهند کرد. به نظر میرسد این نظریه چیزی جز جوسازی رسانهای نیست و واقعیت این است که به لحاظ نرمافزاری و سختافزاری امکان اجرای این طرح برای نظام آموزشی ایران وجود ندارد.
این کارشناس آموزشوپرورش میگوید: نمونه اجرایی طرحهای اشتباه در دولت آقای احمدینژاد، تغییر ساختار آموزشی بدون برنامهریزی بود. به این صورت که در مدت یک سال بدون برنامهریزی، ساختار آموزشی از ۵- ۳-۴ به ۶-۳-۳ تبدیل شد آن چنانکه پس از گذشت ۱۰ سال از اجرای طرح همچنان آسیبهای آن گریبانگیر دانشآموزان، خانوادهها، معلمان و مدیران است. چراکه بدون مطالعه و کارشناسی، سرایدار را به جای معلم و معلمهای دوره متوسطه اول و دوم را به پایههای مهم دوره دبستان انتقال دادند و اینچنین آموزشوپرورش دچار بحران شد. نیکنژاد درباره کاهش سن آموزش به ۴ سالگی میگوید: کودک ۴ ساله نیازهای ویژهتری نسبت به کودک ۶ ساله دارد؛ مثلاً گاهی ممکن است، کنترل ادرار نداشته باشد بنابراین چگونه میتوان در مدارسی که هیچگونه زیرساختی ندارد و برای آموزش کودکان زیر ۶ سال متناسبسازی نشده، کودکان ۳ یا ۴ ساله را آموزش داد؟
او میگوید: به نظر میرسد این نظریه چیزی جز جوسازی رسانهای نیست و واقعیت این است که به لحاظ نرمافزاری و سختافزاری امکان اجرای این طرح برای نظام آموزشی ایران وجود ندارد.