قسمت چهارم پاندای کونگفوکار از قسمتهای قبلی ضعیفتر است
♦قادر دولتزاده؛ خبرنگار
انیمیشن «پاندای کونگفوکار ۴» در اولین ماه بهار امسال منتشر شد. یونیورسال پیکچرز پخشکننده این انیمیشن است. پاندای کونگفوکار جدید که از هشتم مارس در سینماهای ایالاتمتحده اکران شده، تعداد زیادی نقدهای منفی دریافت کرد و برخی از منتقدان به صراحت ساخت این قسمت را غیرضروری دانستند. امتیاز میانگین منتقدان به آن، پایینتر از قسمتهای دوم و سوم است.
در سال ۲۰۰۸ اولین قسمت «پاندای کونگفوکار» اکران شد. قسمت اول به کارگردانی مارک آزبرن و جان استیونسون تبدیل به یکی از کلیشهشکنترین آثار زمان خود و یکی از جذابترین انیمیشنهای هزاره جدید شد. داستان خاص یک پاندای چاق که آرزوی تبدیل شدن به یک افسانه و قهرمان کونگفو را در ذهن خود محبوس نگه میداشت و به دلیل شرایط جسمانی و محیطیاش از حرکت به سمت رویایش دست برداشته بود اما ناگهان تقدیر او را به راه کونگفو آورد و «پو» فرصت رسیدن به آرزوی چندین سالهاش را غنیمت شمرد. بدون هیچ تردیدی، «پو» یکی از ماندگارترین شخصیتهای انیمیشنی تاریخ سینما محسوب میشود. پاندایی دوستداشتنی که تمام عواطف مخاطب خود را برای همذاتپنداری به کار میگیرد. پس از موفقیت چشمگیر و همهجانبه «پاندای کونگفوکار» – در باکس آفیس با فروش فراتر از ۶۰۰ میلیون دلاری خود غوغا کرد و از نظر منتقدان هم اثری قابل تحسین واقع شد که در اسکار و گلدن گلوب هم به عنوان نامزد بهترین انیمیشن سال معرفی شد- سازندگان به سراغ ساخت قسمت دوم این مجموعه رفتند.
موفقیتها در قسمت دوم هم ادامه داشت و این انیمیشن حتی به فروشی فراتر از قسمت اول دست یافت و در بین نامزدهای بهترین انیمیشن اسکار هم جا پیدا کرد. بنابراین سازندگان به سراغ ساخت قسمت سوم رفتند تا به نوعی یک سهگانه را تکمیل کنند. قسمت سوم، اگرچه از خیلی جهات نسبت به ۲ قسمت ابتدایی افت داشت اما کماکان اثری جذاب، سرگرمکننده و قابل قبول بود که به موضوع خانواده پرداخت. قسمت سوم میتوانست پایان خوبی برای این انیمیشن محبوب باشد اما کمپانیها که میل زیادی برای فروش دارند به این کار رضایت نمیدهند و همینها باعث شد که قسمت چهارم این انیمیشن طوری ساخته شود که کمترین رضایت را در میان قسمتهای قبلی کسب کند.
زمانی در زندگی هر جنگجوی اژدها فرا میرسد که باید عنوان خود را به وارث جدید واگذار کند و این شخص باید از بین بهترین استادان کونگفو انتخاب شود. براساس همین سنت، پو (جنگجوی اژدها) که اصلاً آماده خداحافظی با زندگی قهرمانانه خود در دره صلح نیست باید به دنبال انتخاب یک جانشین باشد. اما نکته این است که پو احساس میکند هیچ یک از نامزدهای موجود برای نقش جانشینی او مناسب نیستند. در همین بین پاندا به لطف اخبار عجیب در مورد حمله دشمن مرده و دیرینه خود تایلانگ به معادن آهن از سرزنشهای استادش شیفو فرار میکند. پس از شنیدن این خبر پو با یک روباه به نام ژن روبهرو میشود که به تازگی به خاطر سرقت آثار باستانی از کاخ دستگیر شده است. ژن به پو توضیح میدهد که تایلانگ دیده شده یک آفتابپرست جادوگر است که خود را شبیه به افراد مختلف میکند. پس جنگجوی اژدها برای حل مسائل با ژن به عنوان راهنمای خود همراه میشود تا با آفتابپرست شرور روبهرو شود.
دنبالهسازی برای آثار پرمخاطب که طرفدارهای کمسنوسال هم دارند، کار بسیار پیچیدهای است. چون سازندگان دنبالهها میتوانند، برداشتهای سطحی از دلایل موفقیت فیلمهای قبلی داشته باشند. نشناختن درست نقاط قوت یک مجموعه بدترین بلای ممکن را سر قسمت جدید آن میآورد. در واقع در «پاندای کونگفوکار ۴» همین اتفاق رخ میدهد و سازندگان این انیمیشن تمامی امتیازات کاراکترهای این انیمیشن را از یاد بردهاند. همین نکته باعث خالی شدن دست آنها میشود و دیگر کاراکترهای جذاب و بانمک نیستند که داستان را میسازند و پیش میبرند بلکه انگار قرار است داستانی روایت شود که تنها کاراکتری با پتانسیل بالا مانند پو در آن حضور دارد و جالب اینجاست که نقش عمدهای هم به او سپرده نشده است.
«پاندای کونگفوکار ۴» دنبالهای است که فکر میکند، نمایش پو به عنوان یک خرس خپل و ترسو میتواند به اندازه کافی سرگرمکننده باشد. چون کارگردان آن درک نکرد که چرا خیلیها چند سال قبل عاشق قسمتهای اول و دوم این مجموعه شدند.
انیمیشن در بخش شخصیتپردازی اصلاً نمره قابل قبولی نمیگیرد؛ پو که زمانی شخصیتی جذاب و پویا داشت در این انیمیشن به کاراکتری تکبعدی و کلیشهای تبدیل شده است که نه تنها لبخندی کمجان هم روی لبمان نمینشاند که کسلکننده هم هست. شخصیتهای فرعی نیز صرفاً هستند که باشند. در ابتدا کمی به بابا شعلهپز و پدر اصلی پو دل میبندیم که لااقل خط داستانی آن دو هیجانی که به دنبالش بودیم را به داستان تزریق کند اما سفر مثلاً اساطیری و با چاشنی خودشناسی دو پدر حتی از خط داستانی تکراری پو و روباه جیببر همراهش هم خالیتر است. از همه بدتر شرور جدید فیلم که حتی با آن ویژگی آفتابپرستی که رویش کار گذاشتهاند هم جذاب و بهیادماندنی نیست. حداقل نه آنقدر که منتظر یا کنجکاو حضورش در صحنه نبرد نهایی با پو یا ژن باشیم!
بزرگترین مشکل سازندگان این انیمیشن همین عدم توجه به ویژگیهای شخصیت اول این فیلم است. در واقع آنها تمام تلاشهایی که در قسمتهای قبلی برای ساخته و کامل شدن پو انجام شد را کنار گذاشتند. در واقع جذابترین کاراکتر خود را تبدیل به شخصیتی خنثی و غیرجذاب کردند. انگار تمامی زحمتهای گذشته به باد رفته است. چراکه پو در این قسمت تبدیل به کاراکتری نیمهمنفعل شده که دیگر نه آنقدرها بانمک است، نه از تواناییهای خاص خود بهره میبرد و نه حتی کونگفو کمک زیادی به او میکند.
در «پاندای کونگ فوکار ۴» پنج آتشین حضور ندارند! نبود این کاراکترها حقیقتا به پیشبرد داستان و محبوبیت اثر لطمه میزند. اما اگر سازندگان کمی فرصتطلب بودند، میتوانستند از همین نقطه ضعف یک نقطه قوت بسازند و همین موضوع را تبدیل به یک نقطه تمایز با آثار قبل کنند. در حقیقت بخشی از جذابیتهای داستانی در اختیار گروه پنج آتشین بود و حالا با نبود آنها، این زمان خالی شده و سازندگان میتوانستند از آن برای شخصیتپردازی بیشتر و بهتر دو کاراکتر جدید خود (ژن: روباه/ آفتابپرست: ویلن) استفاده کنند اما شخصیتپردازیهای این دو کاراکتر به پاشنه آشیل و بزرگترین ضعف این قسمت تبدیل شده است!
فیلمنامه جاناتان آیبل، گلن برگر و دارن لِمکه لحن پویا و شوخطبعی که باعث شناخته شدن این حماسه شده بود را کنار گذاشته و با دنبال کردن یک فرمول به دنبال خلق یک کمدی اکشن معمولی سرگرمکننده است. فرمولی که در آن شخصیت پو جای خود را به نسل جدید خواهد داد. این یعنی ما باید شاهد خداحافظی عاطفی شخصیتی محبوب باشیم که دور از انتظار دوستداران «پاندای کونگفوکار» است و این انیمیشن اصلاً به خاطر این کاراکتر در همه دنیا معروف و محبوب شد.