رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > جامعه و ورزشی : پایان صابر

پایان صابر

 چرا استعداد والیبال کشور ناگهان در قطر جان خود را از دست داد؟

ساعت‌های اولیه بامداد ۲۶ مهرماه، تیم الریان قطر پس از تمرین به هتل بازگشت. صابر کاظمی، ستارۀ ۲۶ سالۀ والیبال ایران که چند روزی بود به الریان پیوسته بود برای شنا به سمت استخر رفت. همراهش می‌گوید، او هنوز لباس ورزشی به تن داشت و وارد آب نشده بود که ناگهان فریاد زد «بدجوری برق منو گرفت»، روی زمین افتاد و تنفسش قطع شد. شاهدان با اورژانس تماس گرفتند و او پس از حدود ۱۰ دقیقه احیا شد اما دیگر به هوش نیامد. پزشکان قطری ابتدا گفتند هنگام ورود به استخر، سرش ضربه خورده و به‌دلیل افت اکسیژن در مغز دچار آسیب شدید شده است؛ چند ساعت بعد شایعات برق‌گرفتگی منتشر شد. با گذشت چند روز هنوز مشخص نیست در آن استخر چه رخ داده است.
در روزهای بعد، بازیکنان و رسانه‌ها، خبرهایی متناقض نقل کردند. ویتالی پاپازوف، پاسور روسی تیم الاهلی قطر این ماجرا را «عجیب» دانست و گفت «بازرسی‌های استخر هیچ نقص فنی نشان نداد و حتی دوربین‌های هتل در زمان حادثه از کار افتاده بودند». او از شایعاتی سخن گفت که سر کاظمی به دیواره استخر خورده و تلاش برای نجات او ۲۰ دقیقه به تأخیر افتاده است. این سخنان، حساسیت‌ها را بیشتر کرد زیرا اگر دوربین‌ها خاموش بوده باشد، اطلاع‌رسانی دقیق از ثانیه‌های حیاتی ممکن نیست. دکتر رضا جباری، پزشک کمیسیون پزشکی فدراسیون، چند روز بعد گفت که «تشخیص نهایی برق‌گرفتگی نیست» و آسیب ناشی از پارگی عروق مغزی علت ایست قلبی بوده است. با این وجود میلاد تقوی، رئیس فدراسیون والیبال مدعی شد یکی از همراهان شنیده است، صابر گفته است «برق مرا گرفت» و همین روایت ابهامات را افزایش داد.

جراحی و انتقال؛ جدال میان امید و ناامیدی
صابر پس از حادثه در بیمارستانی در دوحه بستری شد. پزشکان قطری به خانواده‌اش گفتند که به‌سبب پارگی یکی از شریان‌های اصلی مغز، فعالیت مغزی او متوقف شده و طی دو روز آینده، دستگاه‌ها را قطع خواهند کرد. خانواده و فدراسیون با این تصمیم مخالفت کردند و خواستند او به تهران منتقل شود. انتقال فردی با وضعیت کاظمی با دستگاه‌های احیا و حمایت قلبی– ریوی، فرآیندی بسیار پیچیده بود. تقوی می‌گوید، بیمارستان در ابتدا اجازه ترخیص نمی‌داد و انتقال تنها با دخالت وزیر بهداشت قطر و درخواست رسمی دولت ایران ممکن شد. چند روز بعد با هواپیمای اختصاصی و کابین پزشکی به تهران آمد و در بیمارستان پیامبران بستری شد. دو پزشک قطری نیز همراه او بودند تا فرآیند انتقال ایمن باشد.
در تهران، کمیسیون پزشکی شامل متخصصان مغز و اعصاب، بیهوشی و کلیه معاینات لازم را انجام داد. پروفسور مجید سمیعی، جراح مغز مشهور ایرانی مقیم آلمان پس از بررسی پرونده اعلام کرد که «به دلیل شدت آسیب مغز، امکان جراحی وجود ندارد» و امید به بازگشت او بسیار ناچیز است. پزشکان ایرانی نیز تشخیص قطری‌ها را تأیید کردند و گفتند که عملکرد مغزی او به طور غیرقابل برگشت از بین رفته است. با این حال، قلب و ریه‌اش با کمک دستگاه کار می‌کند و تنها امکان زنده‌ نگه‌ داشتن ارگان‌ها وجود دارد. دکتر برهانی از تیم معالج گفت، وضعیت او نسبت به روزهای اول پایدار است اما سطح کراتینین خون بالا رفته و باید دیالیز شود. چند روز بعد رسانه‌ها از بیمارستان پیامبران خبر دادند که با وجود دیالیز، عملکرد کلیه‌ها بهبود نیافته و او همچنان با کمک دستگاه تنفسی نفس می‌کشد.

روایت‌های متناقض؛ برق، ضربه یا سکته؟
برق‌گرفتگی: نخستین شایعه بود و به سرعت در شبکه‌های اجتماعی گسترش یافت. باشگاه الریان در روزهای اول خبر داد که او در استخر دچار برق‌گرفتگی شده و بیهوش شده است. ویتالی پاپازوف می‌گوید پس از بازرسی‌های فنی، نقصی در سیستم برق استخر مشاهده نشده و همین موضوع احتمال قصور فنی را رد می‌کند.
ضربه به سر: برخی از همبازیانش گفتند، صابر هنگام ورود به آب سرش به دیواره استخر خورد و همین ضربه موجب ایست قلبی شد. دکتر جباری این روایت را مردود دانست و گفت که شواهدی از ضربه نیست و علت اصلی پارگی عروق مغز است.
اختلال عروقی و سکته: گزارش‌های پزشکی در قطر نشان داد که پارگی یکی از شریان‌های مغز سبب خونریزی شدید و شوک به کل بدن شده است. این توضیح تا حدی با روایت تقوی مبنی بر احساس برق‌گرفتگی سازگار است؛ زیرا درد شدید ناشی از پارگی می‌تواند با شوک الکتریکی اشتباه گرفته شود. در نهایت همه پزشکان توافق کردند که هیچ مدرک فنی برای وقوع برق‌گرفتگی وجود ندارد و آسیب مغزی علت اصلی است. فارغ از علت دقیق حادثه، ابهاماتی درباره مدیریت بحران وجود دارد. چرا دوربین‌های هتل در زمان حادثه خاموش بودند؟ چرا به ‌گفته برخی شاهدان، امدادرسانی ۲۰ دقیقه به تأخیر افتاده است؟ این پرسش‌ها باعث شد، رسانه‌ها و افکار عمومی خواستار تحقیقات دقیق از سوی مسئولان ایرانی و قطری شوند تا حقیقت روشن شود. تا زمان نگارش این گزارش، هیچ‌گونه گزارش رسمی درباره خطای هتل یا قصور مسئولان منتشر نشده است.

زندگی و فراز و فرودهای یک استعداد کم‌نظیر
صابر کاظمی، متولد سوم دی ۱۳۷۷ در گنبد کاووس بود. او با قد ۲۰۷ سانتی‌متر و دست چپ قدرتمندش، پدیده‌ای کم‌نظیر در والیبال ایران شد. در ترکیب تیم ملی ایران با سرویس‌های پرشی و اسپک‌هایش به آزار بهترین دریافت‌کنندگان دنیا می‌رفت و پرش‌های عجیبش باعث می‌شد، کارشناسان بگویند «صابر پرواز می‌کند، نه می‌پرد». در سال ۱۴۰۰ همراه با تیم ملی، قهرمان آسیا شد و عنوان ارزشمندترین بازیکن مسابقات را به دست آورد. در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ نیز با تیم ملی طلای آسیا را جشن گرفت. او پس از درخشش در لیگ ایران، تجربه حضور در لیگ‌های کویت، اندونزی و ترکیه را پیدا کرد و سرانجام در تابستان ۱۴۰۴ به الریان قطر پیوست.
اما مسیر او همیشه هموار نبود. تابستان ۱۴۰۳ کمیته انضباطی فدراسیون والیبال به‌دلیل عدم حضور در اردوی تیم ملی، حکم سنگین دو سال محرومیت از حضور در همه مسابقات داخلی و خارجی برایش صادر کرد. رسانه‌ها نوشتند از او خواسته بودند یا دو سال محروم شود یا دو میلیارد تومان به توسعه والیبال گلستان بپردازد. تقوی حتی گفته بود «بودن و نبودن این بازیکن در باشگاه‌های کشورهای حاشیۀ خلیج فارس چه فایده‌ای برای والیبال ما دارد؟» به‌ دلیل همین حکم، کاظمی برای ادامه فعالیت به باشگاه‌های خارجی رفت. چند ماه بعد با وساطت فرهاد قائمی و مشارکت کاظمی در یک پروژه فرهنگی، حکم محرومیتش لغو شد. او همراه قائمی به بندرعباس سفر کرد تا زمین والیبال ساحلی بسازد و از این طریق شرایط مصالحه فراهم شد. اما خاطرات تلخ آن محرومیت و حاشیه‌های رسانه‌ای بر روحیه‌اش سایه انداخت. بسیاری از اهالی والیبال معتقدند، زنجیره‌ای از بی‌توجهی‌ها و تصمیم‌های عجولانه، استعداد او را تحت‌ فشار گذاشت؛ تا جایی که در نهایت سر از لیگ قطر درآورد و با حادثه‌ای مرموز روبه‌رو شد.
تا لحظه انتشار این گزارش، صابر کاظمی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان پیامبران بستری و تنها با کمک دستگاه نفس می‌کشد. عملکرد کلیه‌های او مختل شده و دیالیز نتیجه‌ای نداده است. تصمیم‌گیری درباره ادامه درمان بر عهده خانواده و تیم پزشکی است و همه منتظرند تا شاید معجزه‌ای رخ دهد. از نظر پزشکی، امید به بازگشت هوشیاری او نزدیک به صفر ارزیابی شده است اما قلبی که هنوز می‌تپد، هزاران دل را به تپش انداخته است.
سرنوشت غم‌انگیز صابر کاظمی یادآور این است که در پس فروغ ستاره‌ها، انسان‌های آسیب‌پذیری قرار دارند. مسیر او از پسرکی چپ‌دست و خجالتی در گنبد کاووس تا قهرمان آسیا سپس بیمار روی تخت بیمارستان، قصه‌ای از استعداد، سخت‌کوشی، بی‌مهری، خطاهای مدیریتی و در نهایت حادثه‌ای رازآلود است. امروز جامعه والیبال ایران یکدل شده و برای بازگشت او دعا می‌کند. در عین حال این تراژدی باید تلنگری باشد برای مسئولان تا امنیت ورزشکاران را جدی‌تر بگیرند، تصمیم‌های انضباطی معقول‌تر اتخاذ کنند و به‌ جای قربانی‌ کردن استعدادها از آنها حمایت کنند. اگر معجزه‌ای رخ دهد و صابر دوباره روی پا بایستد، بی‌شک این تجربه به سرمایه‌ای برای اصلاح ساختارها تبدیل خواهد شد؛ و اگر نه، یاد و نام او در خاطر ایرانیان با پروازهای بلندش بر تور و لبخندی که به دل‌ها امید می‌بخشید، زنده خواهد ماند.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

زنان بی‌دفاع تر از همیشه

درباره تصویب قانون ۱۴ سکه برای مهریه در مجلس به‌قلم؛ مریم باقی؛…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

مجلس با کاهش سقف کیفری مهریه از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه موافقت کرد

▫️مصوبه مجلس با وجود اهداف مثبت برای کاهش تعداد زندانیان با واکنش…

۱۳ آذر ۱۴۰۴

اینترنت گران شد

تقسیم کار و بازی هماهنگ اپراتورها و وزارت ارتباطات برای افزایش قیمت…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید