چرا تهران پاسخ به اسرائیل را اجرایی کرد؟
به قلم؛ عبدالرضا فرجیراد؛ سفیر پیشین و استاد ژئوپلیتیک
اسرائیل بعد از اینکه حس کرد در غزه به زعم خود توانسته امنیت مرزیاش را تضمین کند، نیروهای خود را به سمت لبنان آورد تا بتواند اقداماتی را علیه حزبالله انجام دهد و در نتیجه امنیت مرزهای شمالی را برقرار کند و در این میان ادعای اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ را مطرح کرد تا حزبالله را به پشت رودخانه لیتانی عقب بزند که در نهایت حملات تشدید شد. به موازات این روند نجیب میقاتی، نخستوزیر دولت موقت لبنان هم اعلام کرد که بیروت آماده پذیرش قطعنامه ۱۷۰۱ است که به نظر میرسد، هماهنگی با حزبالله در این خصوص شکل گرفته است. اما رخدادهای امنیتی و نظامی مانند انفجار پیجرها، شهادت فرماندهان ارشد و در نهایت ترور دبیرکل حزبالله لبنان که به صورت وحشیانه و با استفاده از بمبهای چند تُنی انجام شد، اسرائیل را به این توهم رساند که به دلیل کسب موفقیتهای متعدد، دیگر لازم نیست که قطعنامه ۱۷۰۱ را اجرایی کند. همان موقع وزیر خارجه اسرائیل در مصاحبهای اعلام کرد که حزبالله لبنان باید ۱۰ کیلومتر بالاتر از رودخانه لیتانی مستقر شود و سلاحهای خود را زمین بگذارد و حتی در این راستا مقامات اسرائیل به خصوص نتانیاهو، صحبتهایی از خاورمیانه جدید مطرح کردند و مدعی بودند که اتفاق جدیدی را رقم خواهند زد.
از سوی دیگر سوریه را هدف قرار دادند و حتی با کمک آمریکاییها، حملاتی را علیه یمن اجرا کردند و کلیت این مسائل نشان داد که استراتژی اسرائیل از امن کردن مرزهای خود به سمت تضعیف کلی مقاومت حرکت کرده است. صحبتهای نتانیاهو هم در مجمع عمومی سازمان ملل و حتی در ویدئوی اخیر خود همگی نشان میداد که اسرائیل با حمایت آمریکا صرفاً به دنبال مقابله با محور مقاومت نیست بلکه تمرکز آنها روی ایران هم معطوف شده است. این مغرور شدن اسرائیل باعث شد تا ایران به فکر بیفتد و حتی طی دو ماه اخیر هم پس از شهادت اسماعیل هنیه، بحث بر سر این بود که به اسرائیل پاسخ داده شود ولی آمریکاییها پیام دادند که به دنبال مذاکره برای تحقق آتشبس در غزه هستند که البته عملکرد اسرائیل دقیقاً خلاف این موضوع را نشان داد. حتی طرحی همانند غزه برای جنوب لبنان در نظر اسرائیل بود که بتوانند، مانع از بازگشت ساکنان به آنجا شوند.
در نهایت ایران به این نتیجه رسید که اسرائیل و آمریکا با اقداماتی که علیه لبنان انجام دادهاند، مغرور شدهاند و در این راستا حتی نتانیاهو با نمایش دو نقشه در سازمان ملل به دنبال آن بود تا بگوید، اسرائیل با حمایت آمریکا قرار است به قدرت منطقهای تبدیل شود و بحث تضعیف ژئوپلیتیک ایران به نوعی مطرح شد. بر همین اساس ایران به این نتیجه رسید که باید پاسخ اسرائیل را بدهد.
آنچه مسلم خواهد بود این است که آمریکاییها به دلیل پیشرو بودن انتخابات ریاست جمهوریشان، از روزهای اخیر مذاکرات فشردهای را با اسرائیل شروع کردهاند تا این درگیری ادامهدار نباشد و اگر اسرائیل قرار است عملیاتی را انجام دهد باید محدود باشد؛ چراکه ایران هم تهدیدات جدیتری را مطرح کردهاند و اعلام شده است که اگر قرار بر هدف قرار گرفتن زیرساختهای حیاتی باشد، پاسخ بعدی شدیدتر خواهد بود و بر همین اساس آمریکاییها مایل نیستند اسرائیل اقدام عمیق انجام دهد.
عملیاتی که ایران علیه اسرائیل انجام داد به جبهه مقاومت روحیه داد و حزبالله هم سریعتر میتواند خود را بازسازی کند. این در حالی است که اسرائیل تلاش میکند، آمریکا را وارد درگیری کند اما واشنگتن متوجه حساسیتهاست؛ به گونهای که اگر درگیری افزایش پیدا کند بدون شک این موضوع بر قیمت بنزین در آمریکا میتواند، تاثیرگذار باشد و همین موضوع احتمال دارد که بستر پیروزی ترامپ و شکست دموکراتها را فراهم کند. به این جهت آمریکاییها از این موضوع ترس دارند و در سطح منطقه هم با آمریکا در تماس هستند. به نظرم ایران هم از طریق کانالهایی که با آمریکا دارد، پیامهای خود را رد و بدل خواهد کرد. در کل باید توجه شود که ایران هزینه و فایدههای خود را که در نظر داشته، انجام داده و به نظرم آمریکا و اسرائیل پیامهای ایران را به وضوح دریافت کردهاند. حال باید دید که در روزها و هفتههای آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.