همزمان با فرا رسیدن جشن مهرگان، بازسازی همبستگی ملی یک ضرورت تلقی میشود

شانزدهم مهرماه مصادف است با «مهر روز» از ماه مهر در تقویم ایران باستان؛ روزی که ایرانیان از دیرباز جشن مهرگان را برپا میکردند. این آیین ریشه در باورهای کهن مزدیسنا و اسطورههای ایرانی دارد و به ایزد مهر، خدای نور، راستی و پیمانها تعلق دارد. در تقویم مزدیسنی، هر ماه ۳۰ روز و هر روز نامی ویژه دارد. روز شانزدهم، «مهر روز» نامیده میشود و چون این روز در ماه مهر قرار میگیرد، روز و ماه همنام شده و جشن مهرگان آغاز میگردد. همزمانی این تاریخ با اعتدال پاییزی و فصل برداشت محصول، مهرگان را به «نوروز پاییزی» بدل ساخته و آن را پس از نوروز، دومین جشن بزرگ ایرانیان دانستهاند. امسال، مهرگان در شرایطی برگزار میشود که کشور چند ماه پیش دوران بحرانی جنگ ۱۲ روزه را پشت سر گذاشت؛ جنگی که از ۲۳ خردادماه آغاز و سبب تعطیلی طولانیمدت موزهها و بناهای تاریخی کشور شد. با فروکش کردن بحران، مجموعه سعدآباد از هفتم مهر بازگشایی شد و ۷ کاخموزه آن دوباره پذیرای مردم شدند. موزه ملی ایران نیز همزمان با هفته گردشگری درهای خود را گشود. در چنین فضایی، برگزاری آیینهای ملی نهتنها بازگشتی به نظم طبیعی سال بلکه گامی در بازسازی همبستگی اجتماعی و آرامش روانی جامعه است.
ریشههای اساطیری و تاریخی مهرگان
واژه «مهر» از صورت اوستایی «میثره» گرفته شده و در فارسی میانه به «میترا» و در فارسی نو به «مهر» و «میترا» بدل شده است. این واژه بهمعنای عشق، محبت، پیمان و خورشید است. در باور ایرانیان، مهر در میانه جهان نور و تاریکی ایستاده است؛ یاور راستی، داور میان نیکی و بدی و نگهبان پیمانهاست. ارابهای زرین دارد که چهار اسب سفید آن را میکشند و در سپیدهدم بر فراز البرز میدرخشد تا تاریکی را از میان بردارد و زمین را بارور کند. از اینرو، مهرگان جشن نور و زندگی و شکرگزاری برای نعمتها و برداشت محصول است.
پیوند با عدالت و پیروزی
در روایتهای تاریخی و اسطورهای، مهرگان یادآور برپایی عدالت و پیروزی نیکی بر شر است. داریوش بزرگ پس از شکست گئومات مغ در همین روز تاجگذاری کرد و فریدون و کاوه آهنگر نیز در شاهنامه در همین روز بر ضحاک چیره شدند. از اینرو مهرگان نماد رهایی از ستم و یادآور عدالت و برابری است.
رازورزی و آیین مهرپرستی
آیین مهر در ایران باستان، آیینی رازورزانه بود که پیروانش پس از بلوغ و با پذیرش آگاهانه وارد آن میشدند. در مهرابهها، که بیشتر در غارها یا زیرزمین ساخته میشد، نور خورشید از روزنهای به محراب میتابید و مراسم در سکوت و راز برگزار میگردید. این ویژگی مهرپرستی، که بر دقت و خلوص در اجرای آیینها تأکید داشت، نشانهای از نظم و انضباط روحانی در فرهنگ ایران باستان بود.
مهرگان در دوران معاصر
در آذرماه ۱۴۰۳ جشن مهرگان بهصورت رسمی در فهرست میراث ناملموس یونسکو با مشارکت ایران و تاجیکستان ثبت شد. این ثبت مشترک، مهرگان را از یک آیین محلی به سرمایهای فرهنگی و نماد همکاری میان ملتهای ایرانیتبار بدل کرد. مقامهای فرهنگی کشور این رویداد را نشانهای از بازگشت امید و گسترش دیپلماسی فرهنگی دانستند. در مهرماه ۱۴۰۴ مجموعه جهانی بیستون در کرمانشاه میزبان جشن مهرگان بود. در آنجا نمایشگاه صنایعدستی، موسیقی محلی و آیینهای سنتی اجرا شد. در تهران نیز کاخموزه سعدآباد برنامهای ویژه با عنوان «شاد باشید که مهرگان آمد» برای کودکان و خانوادهها برگزار کرد. در این رویداد، شاهنامهخوانی، بازیهای آیینی و کارگاههای خلاقیت اجرا شد تا نسل جدید با میراث کهن کشور آشنا شود. این روند نشان میدهد که جشن مهرگان از محدوده جامعه زرتشتی فراتر رفته و به آیینی ملی و مردمی بدل شده است؛ جشنی که میتواند مردم را از هر دین و قومیتی در یک حس مشترک از مهربانی و سپاسگزاری گرد هم آورد.
بهانهای برای بازسازی همبستگی پس از جنگ
جشنها و آیینهای بومی نقشی مهم در حفظ هویت فرهنگی و بازسازی روح جمعی دارند. پژوهشهای اجتماعی نشان میدهد که چنین آیینهایی پس از دورههای بحران یا جنگ، توان ایجاد حس اعتماد، همدلی و همبستگی را در جامعه دارند. جشنها فرصتی برای گردهمایی مردم، بازسازی روابط اجتماعی، انتقال سنتها و ایجاد نشاط روانی فراهم میکنند. پس از جنگ ۱۲ روزه، جامعه ایران نیازمند بازآفرینی حس آرامش و تعلق است. بازگشایی موزهها و برگزاری جشن مهرگان در این فضا، معنایی فراتر از یک رویداد فرهنگی دارد: بازگشت به نور، عدالت و زندگی. دعوت از کودکان و خانوادهها به حضور در آیین مهرگان، پلی است میان گذشته و آینده؛ نسلی تازه را با میراث کهن آشنا میکند و روح جمعی را زنده نگه میدارد. بازگشت به آیینهای کهن، یادآور پیوند انسان با طبیعت و با یکدیگر است. مهرگان به ما میآموزد که بخشندگی، عدالت و دوستی بنیان جامعهای پایدار است. در این روز، مهر بر تاریکی پیروز میشود و مردم در کنار هم، شادی و صلح را جشن میگیرند؛ و این همان چیزی است که ایران امروز، پس از روزهای سخت جنگ، بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز دارد.
روز داریوش بزرگ؛ نماد خرد، نظم و ایرانگرایی
شانزدهم مهر، تنها روز جشن مهرگان نیست؛ این روز در تقویم ایرانى به عنوان روز داریوش بزرگ نیز شناخته میشود. روزی برای یادآوری پادشاهی که نه فقط امپراتوریای بنا کرد بلکه مفهوم قانون، نظم و دادگری را در سیاست و فرهنگ ایران نهادینه ساخت. داریوش در کتیبه بیستون از «راستی» و «دروغ» سخن میگوید؛ همان مفاهیمی که در آیین مهر نیز جوهره هستی به شمار میآیند. در سالهای اخیر، آیین بزرگداشت او در آرامگاه نقش رستم همچنین در مراکز فرهنگی کشور با حضور پژوهشگران و علاقهمندان تاریخ ایران برگزار میشود. بسیاری این همزمانی را تصادفی نمیدانند؛ قرار گرفتن نام داریوش در کنار مهر، پیوندی است میان خرد سیاسی و مهر انسانی، میان دولت و مردم و میان نظم و عشق. در روزگار پس از بحرانها و جنگها، یادآوری داریوش بیش از یک مراسم تاریخی است؛ دعوتی است برای بازسازی امید و اعتماد. همانگونه که داریوش پس از سالهای آشوب امپراتوری را سامان داد، امروز نیز یاد او میتواند، الهامبخش بازسازی معنوی جامعه باشد. به همین دلیل ۱۶ مهر در ایران معاصر نه تنها روزی برای بازگشت خورشید و مهر بلکه روزی برای بازگشت به خویشتن تاریخی و فرهنگی ایرانیان است.
مهرگان، روح صلح و عدالت
جشن مهرگان بیش از چهار هزار سال قدمت دارد و در ژرفای فرهنگ ایرانی ریشه دوانده است. این جشن نهتنها بازتابی از اسطوره و تاریخ کهن است بلکه تجلی فلسفهای انسانی بر پایه نور، راستی و محبت است. امروز در روزگاری که جامعه نیازمند اعتماد و آرامش است، مهرگان یادآور توانایی فرهنگ در بازسازی امید و همدلی است. گرامیداشت مهرگان، پاسداشت گذشته نیست بلکه سرمایهگذاری برای آیندهای سرشار از مهربانی و صلح است؛ آیندهای که در آن، همانگونه که خورشید مهر هر بامداد بر تاریکی غلبه میکند، مردم نیز با مهربانی و راستی، زخمهای خویش را التیام میبخشند.

