دولت آتی چگونه باید از دگرگونی در خاورمیانه به نفع ایران استفاده کند؟
علی بیگدلی، استاد روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی
روزهای گذشته شاهد تغییر و تحولات همچنین تحرکات جدید در منطقه هستیم که نشاندهنده پوستاندازی بوده و به نوعی دگرگونیهای گستردهای درحال شکل گرفتن است. نتیجه این دگرگونیها دو مساله بوده است؛ نخست، پاسخ ایران به اسرائیل بود که باعث شد، فضای منطقهای و افکار عمومی دنیای عرب به نفع ایران تغییر کند و بهنوعی باید گفت، دلیل اصلی شوقوذوقی که در کشورهای عربی به وجود آمده همین موضوع است. دوم این است که با وجود آنکه در آستانه انتخابات آمریکا قرار داریم، واشنگتن به دنبال آن است سطح تنش را در منطقه کاهش دهد و در این راستا عربستان هم به دنبال کاهش تنشها در خاورمیانه است. به عنوان مثال، رفتاری که ریاض با تهران دارد یا اعزام اولین سفیر عربستان به سوریه بعد از گذشت بیش از یک دهه، نشان از فاز جدید مناسبات سیاسی در منطقه دارد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که اروپاییها با ۹ درصد کاهش اشتغال روبهرو بوده همچنین ۵/۳ تا ۴ درصد تورم را تجربه میکنند که به موازات آن انباشت کالا و سرمایه در این کشورها هم موضوع مهمی است. بر این اساس در نهایت خاورمیانه باید به سمت آرامش پیش برود تا فضای مطلوبی را برای سرمایهگذاری خارجی به وجود بیاورد. بهعنوان مثال، احداث شهر نئوم که ولیعهد سعودی آن را در دستور کار قرار داده، پتانسیل جذب سرمایه خارجی را نشان میدهد که حالا غرب به دنبال سرمایهگذاری در این پروژههاست. مساله سوم این است که خاورمیانه باید به سمت آرامش برود تا قیمت انرژی را برای آمریکاییها آن هم در آستانه انتخابات دستخوش تغییر نکند چراکه برای آمریکاییها اهمیت بنزین از آب بیشتر است و هر بحرانی که در منطقه به وجود بیاید منجر به تغییر قیمت نفت میشود و در نهایت روی نرخ بنزین هم تاثیر خود را میگذارد که در شرایط فعلی میتواند آرای انتخاباتی جو بایدن را دستخوش تغییر کند.
در این راستا ما هم باید رئیسجمهور و وزیر خارجهای را انتخاب کنیم که از قابلیتهای بالایی برخوردار باشند تا بتوانند فضای جدید را مدیریت کنند چراکه سیاستهای قبلی ما پاسخگو نبوده و باید یک تغییرات بنیادین در سیاستهای منطقهای و بینالمللی خود بدهیم تا بتوانیم از استقبالی که دنیای عرب از تهران به عمل آورده به نحو مطلوب استفاده کنیم. ما نباید این موقعیت استثنایی را از دست بدهیم و در مهرهچینیهایی که برای ریاستجمهوری آینده در نظر داریم باید تلاش کنیم، افرادی را انتخاب کنیم که نگاه تنفرآمیز نسبت به غرب را کنار گذاشته باشند؛ به عنوان مثال، اشخاصی مانند سعید جلیلی در این برهه زمانی به کار نمیآیند و باید به سراغ رئیسجمهوری رفت که هم قابلیتهای فردی و هم قابلیتهای تحصیلی و تخصص داشته باشد تا در نهایت بتوانیم از سفرهای که پهن شده به نفع کشور بهره ببریم.
در این مسیر باید توجه داشت که چینیها هم به هیچ وجه مایل به تنشآلود شدن اوضاع در منطقه نیستند چراکه پکن قراردادهای متنوعی حتی با اسرائیل و مصر به امضا رسانده است.
چینیها به دلیل اینکه دنبال رسیدن به منافع اقتصادی هستند به هیچ وجه خواهان تنش در منطقه نیستند و اساساً چین به دنبال کشف بازارهای جدید بهخصوص در منطقه بوده و حتی این نگاه آنها در مورد انرژی هم نافذ است و دلیل آن هم تامین ۴۰ درصد از انرژی پکن از این منطقه است. در مورد روسیه هم باید دانست که آنها سیاست دو وجهی را در دستور کار قرار دادهاند. مسکو از یکسو به دنبال آن است که با آشوب در منطقه قیمت نفت در دنیا بالا برود تا از این طریق غربیها را آزار دهد اما مساله اینجاست که تشدید تنش در منطقه بدون شک میتواند موجب آن شود که آمریکا حضور خود در منطقه را افزایش دهد که این موضوع باز هم به نفع روسها نخواهد بود. به همین جهت تولید و تشدید تنش در منطقه نه تنها به نفع آمریکا، روسیه و چین نیست بلکه به نفع ما هم نخواهد بود.
باید نوع نگاهمان را به منطقه و دنیا تغییر دهیم و در شرایط کنونی به نظرم این استقبالی که از سوی کشورهای منطقهای از ایران انجام شده تاکنون بیسابقه بوده اما باید بتوانیم این وضعیت را مدیریت کنیم. باید متوجه بود که سیاست خصمانه ما طی ۴۵ سال گذشته خروجی مثبتی برای ما نداشته و حتی مردم را در تنگنا قرار داده است و بدون شک چین و روسیه هم نمیخواهند و حتی نمیتوانند اقتصاد درحال احتضار ایران را ترمیم کنند. به همین دلیل باید به جای نگاه تنفرآمیز، یک نگاه تلطیف شده را نسبت به غرب از خود نشان دهیم. این در حالی است که انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده هم در راه بوده ولی خروجی آن به هیچ وجه مشخص نیست.
دونالد ترامپ در شرایط کنونی با مشکلات زیادی اعم از پروندههای قضایی روبهرو است که اتهامات کیفری اخیر وی هم به نوعی کار را برای او دشوار میکند اما این به معنای کاهش آرای انتخاباتی وی نیست چراکه او و حزب جمهوریخواه به صورت سنتی در جامعه آمریکا آرای خاص خود را دارند ولی هنوز نمیتوان پیشبینی کرد که چه کسی برنده انتخابات نوامبر خواهد بود. در این راستا باید توجه شود که نقطه ابهام در منطقه، ادامه حیات سیاسی نتانیاهو و تفکر راستگراهای افراطی در اسرائیل است. او به ترامپ نزدیک است و همین حالا که امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه در آلمان حضور دارد به دنبال آن است تا بتواند مقابل تفکر ترامپ و پیوند آن با اشخاصی مانند نتانیاهو بایستد. به یاد دارم که در صدمین سالگرد جنگ جهانی اول زمانی که ترامپ به پاریس سفر کرد، ماکرون بدون ذکر نام در آن سخنرانی اعلام کرد که اگر تفکر محافظهکاری رشد پیدا کند، اروپا به آتش کشیده خواهد شد که منظور این سخنان را باید ترامپ دانست.
بر این اساس به نظر میرسد که دوران حیات نتانیاهو به پایان رسیده و این از جهات مختلف بهخصوص در عرصه منطقهای میتواند به نفع ما تمام شود ولی با پیروزی احتمالی ترامپ نباید سیاست همگرایی ایران در خاورمیانه با کشورهای منطقه دچار تزلزل شود و نباید اجازه دهیم که آمدن ترامپ این سستی را به وجود بیاورد. همانگونه که گفته شده باید از حمایت کشورهای عربی که همین حالا به وجود آمده به نفع خود استفاده کنیم. نکته اینجاست که شرایط منطقه و جهان تغییر کرده است. سیاست و دیپلماسی مدرن به حدی دچار تغییر میشود که سیاستمداران باید به سرعت خود را تغییر دهند تا از قافله جا نمانند و کشورهایی که نمیتوانند در این شرایط خود را تغییر دهند بدون شک شکست را تجربه میکنند.