عبدالرضا فرجیراد استاد ژئوپلیتیک و سفیر سابق ایران در نروژ
اسرائیل یک خطای استراتژیک انجام داد و وارد بازیای شد که نباید وارد آن میشد و آن هم هدف قرار دادن کنسولگری ایران در دمشق به عنوان یک مقر دیپلماتیک بود. این اقدام که منجر به شهادت فرماندهان ارشد ما شد از حیث بینالمللی محکوم شد و علاوه بر دبیرکل سازمان ملل، بسیاری از کشورهای دیگر هم این اقدام اسرائیل را محکوم کردند و در نهایت تهران هم اعلام کرد که این اقدام را پاسخ خواهیم داد. نکته اینجاست که ایران هیچگاه نگفته در چه زمان یا مکانی این اقدام را انجام میدهیم اما در این خصوص این موضوع در شورای عالی امنیت ملی به بحث گذاشته شده و به احتمال زیاد مقامات کشورمان چندین سناریو را مدنظر دارند و هر کدام از سناریوها که اجرای آن میسر باشد را در دستور کار قرار خواهند داد که البته زمان و مکان آن را هم در نظر میگیرند.
در مورد این مسائل در داخل ایران تصمیمگیری شده اما اینگونه نیست که مسائل هیجانی باشد و بگویند که چندین موشک به سوی اسرائیل شلیک خواهیم کرد یا سفارتی را در یک کشور دیگر مورد هدف قرار دهیم بلکه جهات مختلف سناریوها و پیامدهای آن مورد نظر قرار خواهد گرفت. نکته مهم این است که ایران از ۶ ماه پیش به خصوص بعد از هفتم اکتبر تصمیم گرفت که وارد یک درگیری گسترده نشود و بارها هم مقامات ارشد کشورمان این موضوع را اعلام کردند و در مقابل واشنگتن هم این موضوع را مورد تاکید قرار دادند. ایالاتمتحده بارها اعلام کرد که نمیخواهند در خلال جنگ غزه، منطقه وارد یک بحران گسترده شود؛ لذا نه ایران و نه آمریکا مایل به گسترش جنگ نیستند. در این میان اسرائیل اگرچه به دنبال آن است که پای آمریکا را به جنگ در منطقه خصوصاً در مقابل ایران باز کند اما واقعیت این است که رئیسجمهوری ایالاتمتحده هم علاقهمند به ورود در یک جنگ جدید، آن هم در خاورمیانه نیست و بارها هم اسرائیل این موضوع را تست زده اما جواب نگرفته است. توجه داشته باشید که اسرائیل به هیچ وجه آمادگی ورود به یک درگیری جدید و گسترده را ندارد و اساساً شرایط فعلی مطلوب آنها نیست.
اینکه طی چند روز گذشته سروصداهایی مبنی بر حمله ایران به اسرائیل بلند شده، یا اینکه برای این پاسخ از زمان و تاریخ مشخص میکنند، سناریویی است که از سوی جناح تندرو در داخل آمریکا اجرایی شده و در این راستا رسانهها، روزنامهها و حتی ستوننویسان هماهنگ با آنها اقدام به فعالیت میکنند و به دنبال آن هستند که از این طریق اوضاع را آشوبزده نشان دهند.
این در حالی است که آمریکاییها عموماً براساس جابهجایی نیروهای نظامی، حدسوگمانهایی را مطرح میکنند. در این راستا، جنگ روانی حرف اصلی را میزند؛ بهگونهای که این روند اسرائیل را همچنان منتظر گذاشته که چه زمانی قرار است این پاسخ داده شود و در داخل اسرائیل هم وضعیت روانی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. به عنوان مثال، از داخل اسرائیل اخباری منتشر شده که نشان میدهد، مردم به دلیل ترس از اوضاع فعلی به سمت خرید بلیت هواپیما رفتهاند تا بتوانند از اراضی اشغالی خارج شوند و همین موضوع باعث افزایش بهای بلیتها شده است. این موضوع نشان میدهد که افکار عمومی در اسرائیل به این نتیجه رسیدهاند که ایران بالاخره پاسخ خواهد داد که این جمعبندی صحیح است اما زمان آن مشخص نیست؛ ممکن است این پاسخ یک هفته دیگر یا سه ماه و حتی ۶ ماه دیگری یا چند روز بعد باشد.
اگر قرار باشد از داخل ایران به اسرائیل پاسخ داده شود، ابزار آن موشک است و من تصور نمیکنم که تمایل بر گسترش جنگ یا کشیده شدن پای آمریکا به هر گونه درگیری باشد. در سطوح بالاتر کشور و براساس سناریوهای مختلف تصمیمگیریهایی شده و ممکن است پاسخ توسط گروههای مقاومت انجام شود اما به هر ترتیب ایران به دنبال پاسخ دادن خواهد بود. مساله دیگر این است که در رابطه با پرونده غزه و مسائل جاری در منطقه، تبادل افکار و نظر میان تهران و واشنگتن انجام شده و پیامهایی در این راستا ردوبدل شده است. باید دید متن و بطن این پیامها چه بوده اما بدونشک در این راستا، ابزار دیپلماسی هم فعال است تا جنگ در منطقه گسترش پیدا نکند. اینکه آمریکاییها به تهران پیام میدهند یا اینکه با کشورهای دیگر اعم از کشورهای عربی، غربی و… تماس برقرار میکنند و از آنها میخواهند که با ایران تماس بگیرند و بخواهید که اقدام جدی انجام ندهند، یا اینکه پیامهایی از طریق سوئیس و عمان و حتی نمایندگی ایران در سازمان ملل به تهران تحویل داده میشود، گویای این خواهد بود که همچنان ابزار و اهرم دیپلماسی فعال بوده است. این در حالی است که نمایندگی ایران در سازمان ملل هم اعلام کرده که اگر اقدام اسرائیل در دمشق توسط این نهاد محکوم میشد، کار به اینجا کشیده نمیشد که البته چنین موضعی از سوی ملل متحد اتخاذ نشد. به هر ترتیب آنچه در شرایط کنونی ملموس خواهد بود این است که اساساً جنگ روانی علیه اسرائیل تاثیرگذار بوده ولی اینکه بگوییم، پاسخ از داخل ایران انجام خواهد شد به نظرم احتمالش کم است.
در این میان چهرههایی ممکن است در داخل کشور به برخی مسائل دامن بزنند که اگر بخواهیم براساس سیاستهای واقعی تحلیل کنیم، کسی به سخنان آنها گوش نمیدهد. واقعیت این است که نظام در مورد این پرونده تاکنون عاقلانه رفتار کرده و مسائل کنترلشده جلو میرود و سعی بر این است که حتی مواضع هم حساب شده، اتخاذ شود. در این راستا ممکن است در محور دیپلماسی هم گشایشهایی حاصل شود اما در کل باید گفت که تاکنون عاقلانه رفتار شده است. نکته آخر در مورد وضعیت داخلی آمریکاست. از سخنان بایدن اینگونه میتوان درک کرد که او هم خواهان تنش نیست و حتی مستقیماً و شخصاً درخواستهایی را از ایران مطرح میکند. بایدن میداند که درگیر شدن با ایران آن هم در خاورمیانه برای آنها هزینه خواهد داشت و از سوی دیگر برای شخص بایدن هم هزینههایی را در آستانه انتخابات خواهد داشت. همین حالا در داخل و خارج از آمریکا این انتقاد به وی وارد شده که اگر واشنگتن تا به این حد از اسرائیل حمایت نمیکرد شاهد این وضعیت نبودیم. به عبارتی دیگر منتقدان اعلام میکنند، بایدن همانگونه که توانست جلوی حمله اسرائیل به رفح را بگیرد، میتوانست جلوی حمله آنها به خانیونس و غزه را هم بگیرد. به همین جهت بسیاری از منتقدان داخلی آمریکا، او را مقصر اصلی این وضعیت میدانند که این وضعیت برای وی چندان خوشایند نیست.