وزیر امورخارجه دولت پزشکیان چه چالشهایی پیش رو دارد؟
به قلم؛ عبدالرضا فرجیراد؛ دیپلمات پیشین و استاد ژئوپلیتیک
آقای دکتر سیدعباس عراقچی سابقه زیادی در وزارت خارجه دارد و کار دیپلماتیک را با تحصیل در دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه شروع کرد که در آن زمان دانشجویان برای آنکه تجربیات عملی خوبی را در حوزه دیپلماتیک کسب کنند به سفرهای خارج از کشور اعزام میشدند و شبیهسازیهایی انجام میگرفت که پختهتر شوند و البته که در آن دورهها، تدریس و فراگیری زبان خارجی از سوی دانشکده خیلی جدیتر پیگیری میشد. زمانی که ایشان فارغالتحصیل شد، وارد کار سیاسی شده همچنین تا مقطع دکتری ادامه تحصیل داد و به تدریج سیر پیشرفت را مانند سایر دیپلماتها طی کرد. اولین دوره سفارت ایشان در فنلاند بود و پس از بازگشت به تهران، رئیس اداره اروپای غربی و بعد هم معاونت آسیا را به عهده گرفت سپس به عنوان سفیر ایران در ژاپن خدمت کرد. تجربیاتی هم در معاونت بینالملل داشت و در آنجا با آقای دکتر ظریف آشنا شد و در نهایت در دولت حسن روحانی وارد تیم مذاکرهکننده در مورد برجام شد. ایشان وزارت خارجه را به خوبی میشناسد و اگر بخواهیم از حیث تجربه ایشان را مورد ارزیابی قرار دهیم باید بگوییم که آقای عراقچی انتخاب خوبی برای وزارت خارجه است. این در حالی است که بحث دیپلماسی اقتصادی یکی از اولویتهای ایشان در وزارت خارجه خواهد بود.
مساله اصلی این است که آقای پزشکیان در شعارهای انتخاباتی و وعدههایی که به مردم ارائه کردند، رفع تحریمها در چارچوب سیاست خارجی را برجسته کردند و اعلام شد تا زمانی که تحریمها از میان برداشته نشود، نمیتوان مشکلات اقتصادی را در داخل بهبود بخشید که اتفاقاً حرف درستی به حساب میآید. به همین سبب آقای عراقچی به دلیل آشنایی که با مذاکرات مذکور (چه در مورد آمریکا و چه در مورد اروپا) دارند، طبیعتاً فرد مناسبی برای اداره وزارت خارجه به حساب میآید. البته افراد دیگری مانند دکتر سیدمحمد صدر و علیاکبر صالحی هم در این میان مطرح بودند اما چون دستور کار اصلی وزارت خارجه طی حداقل دو سال آینده موضوع مذاکرات خواهد بود، به نظرم گزینه مناسبی برای وزارت خارجه برای کمک کردن به رئیسجمهور برای رسیدن به اهدافشان انتخاب شده است.
آنچه مسلم است این خواهد بود که اگر رئیسجمهور بخواهد، شعارهایی که ارائه داده را محقق کند بدونشک آقای عراقچی آنها را دنبال میکند و بحثهای دیگر که مطرح شده به نظرم پرداختن به حاشیه از سوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس است. به عنوان مثال از عبارت «باند نیویورکیها» در این میان استفاده شده و حتی در این کمیسیون از ایشان در این خصوص سوال پرسیده شده که اساساً استفاده از واژه «باند» برای هیچ طیف و جریانی در کشور صحیح نیست. واقعیت این است که برخی از کارشناسان کشور ما مانند آقای دکتر ظریف یا آقای دکتر روانچی و چندی دیگر که در وزارت خارجه پست گرفتند و بعداً هم در معاونت بینالملل مشغول به کار شدند از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان در سازمان ملل ماموریت داشتند و به دلیل اینکه تجربه بینالمللی پیدا کرده بودند، وارد معاونت بینالملل شدند. اتفاقاً آقای دکتر عراقچی ازجمله مسئولینی بودند که ماموریتی به نیویورک نداشتند و عملاً از درون وزارت خارجه رشد کردند و بالا رفتند ولی ایشان بالاخره با کسانی که در معاونت بینالملل حضور داشتند، آشنا شدند که این هم یک امر طبیعی است. به همین جهت اساساً این سوال که برخیها مطرح کردهاند که آیا ایشان جزو باند نیویورکیها بوده، نه تنها از لحاظ استفاده واژهها ناصحیح است بلکه به هیچ وجه در مورد آقای عراقچی صدق نمیکند و ماموریتهای ایشان عموماً حوزه اروپا (نوردیک) و آسیا بوده که سوابقشان هم موجود است.
واقعیت این است که اگر به تفاهم و توافق در چارچوب برجام نرسیم، آقای دکتر پزشکیان نمیتواند توفیقی در قالب شعارهایی که ارائه کرده داشته باشد؛ چراکه کشور ما همین حالا نیاز به سرمایهگذاری خارجی دارد و تا زمانی که روند تحریمها ادامه داشته باشد این مهم محقق نخواهد شد. به عنوان مثال در مورد اروپا باید اطمینانسازی متقابل انجام شود و باید متوجه باشیم که نمیتوانیم صرفاً با یک بلوک از دنیا روابط داشته باشیم. همین حالا روابطی با چین و روسیه داریم اما واقعیت این است که موفقیتی در این راستا نداشتهایم و دلیل آن هم تحریم است. زمانی روابط ما با شرق موفق عمل میکند و خروجی مثبت دارد که در روابط با غرب به موفقیت برسیم. وقتی ما در تحریم کامل به سر میبریم، نمیتوانیم با کشوری مانند چین به صورت مشخص کار کنیم؛ چراکه ما با وجود اینکه توافق ۲۵ ساله با پکن داریم اما شرکتهای چینی به دلیل اینکه ممکن است از سوی آمریکا تحریم شوند با ایران کار نمیکنند. لذا ابتدا باید با اروپا سپس آمریکا به توافق برسیم و تحریمها برداشته شود و رقابتی میان شرق و غرب به وجود بیاید و در نهایت دو طرف برای سرمایهگذاری در زیرساختها، بخش نفت و… کشورمان به میدان بیایند.
اینکه دائم فریاد بزنیم که اولویت ما چین و روسیه هستند، درست نیست. همین حالا رابطه اقتصادی ما با افغانستان چیزی حدود ۲ تا ۵/۲ میلیارد دلار است اما با روسیه اینگونه نیست. اینکه میگویند تبادلات تجاری ما با روسها ۴ میلیارد دلار ارزیابی میشود، درست است اما بخش اعظمی از آن مربوط به مسائل نظامی است. طبق توافق ۲۵ ساله ما با چین، آنها باید ۴۰۰ میلیارد دلار در کشورمان سرمایهگذاری میکردند اما با گذشت ۴ سال هنوز حتی یک دلار هم در ایران از سوی پکن سرمایهگذاری صورت نگرفته است چراکه نقل و انتقال بانکی به دلیل تحریمها نمیتواند صورت بگیرد. همین شرکتهای چینی که نمیتوانند به سبب تحریم با ایران کار کنند با اروپا و آمریکا رابطه اقتصادی چند صد میلیاردی دارند و حتی در کشورهای حاشیه خلیجفارس هم شاهد سرمایهگذاری کلان آنها هستیم که اگر همین شرکتها با ایران وارد مناسبات اقتصادی شوند، بدونشک از سوی غرب تحریم میشوند.
بنابراین اینکه مدام فریاد بزنیم اولویت ما روسیه و چین است نیازمند آن است که تحریمها برداشته شود و در غیر این صورت نمیتوان به آنچه مورد نظر است دست پیدا کنیم؛ چراکه ۴۵ سال است، راههای مختلف را برای گسترش روابط اقتصادی با روسیه امتحان کردهایم اما خروجی آن مثبت نبوده است. باید توجه کنیم که اقتصاد ما و روسیه با یکدیگر همپوشانی ندارد و اساساً تهران و مسکو در حوزه اقتصاد با یکدیگر رقابت دارند. روسیه صادرکننده بزرگ انرژی در دنیاست و ما هم صادرکننده مطرح انرژی در جهان هستیم و به این دلیل به نفع مسکو نیست که ایران انرژی خود را صادر کند و عملاً آنها به ما به چشم رقیب نگاه میکنند. لذا اقتصاد ما و روسیه مکمل یکدیگر نیست و باید این موضوع را درک کنیم. زمانی که روسیه ۱۰ میلیون بشکه نفت و یا مقادیر زیادی گاز به یک کشور صادر میکند، طبیعی است که روابط اقتصادی مسکو با آن کشور بیشتر باشد؛ چراکه پول ما بین این دو کشور و در آن فضا گردش دارد.
کسی مدعی این نیست که نباید با روسیه یا چین روابط داشته باشیم اما مساله اینجاست که باید تحریمها برداشته شود تا پول و ارز وارد کشور شود و سرمایهگذاریها به صورت صحیح و کامل انجام شود. این موضوعات دقیقاً همان نکاتی است که آقای عراقچی و پزشکیان بدان واقف هستند و میدانند که چگونه باید با آنها برخورد شود. در حوزه منطقه هم دقیقاً همین موضوع مطرح است. دولت آقای روحانی و مرحوم رئیسی سیاست تقویت روابط با همسایگان را در دستور کار قرار دادند و اعلام کردند که میخواهیم روابط اقتصادی خود با آنها را تقویت کنیم و حتی مساله استفاده از ارزهای دو طرف را مطرح کردند و حالا سوال این است که آیا این سیاست، خروجی مثبت داشت؟ آیا از زمانی که دولت ترامپ در واشنگتن روی کار آمد و حتی پس از آن در دوران مرحوم رئیسی توانستیم، مشکلات اقتصادی را با استفاده از همسایگان مانند عراق، پاکستان، کشورهای حاشیه خلیجفارس و… حلوفصل کنیم؟ پاسخ منفی است و همان روال قبل ادامه داشت؛ چراکه آنها هم در شرایط کنونی میترسند که با ایران کار اقتصادی و تبادل تجاری داشته باشند. درست است که ما به عراق برق صادر میکنیم اما بغداد به دلیل فشارهای آمریکا اعلام میکند که ارز حاصل از صادرات برق به تهران پرداخته نمیشود و نزد آنها باقی میماند.
به همین جهت حتی در مورد روابط با کشورهای منطقه هم نیازمند رفع تحریمها هستیم. زمانی که تحریم برداشته شود و رقابت اقتصادی و سرمایهگذاری به وجود بیاید تمام دنیا اعم از منطقه و فرامنطقه به تکاپو میافتند و وارد روابط با ایران میشوند. زمانی که ما نفت را با ۳۰ درصد تخفیف میفروشیم، ارز حاصل از صادرات به صورت عادی وارد بانک مرکزی نمیشود بلکه به صورت کالا و با طی کردن فرازونشیبهای زیادی وارد کشور میشود. هیچ کدام از این مسائل حتی سرمایهگذاری چینیها در کشورمان انجام نخواهد شد جز با رفع تحریم که البته باید به سایر کشورهای شرقی مانند ژاپن، کرهجنوبی، چین و … هم فکر شود.