باید فنسالاری در کشور حاکم شود
به قلم؛ کیارش اخوان؛ عضو شورای مرکزی سازمان جوانان حزب کارگزاران سازندگی
دولت چهاردهم در شرایطی بر سر کار آمده است که کشور از نظر سیاسی، اجتماعی بهویژه اقتصادی دستخوش چالشهای بسیاری است. بیثباتی شدید اقتصادی، بروکراسی ناکارآمد منتج از مشکلات سیاست داخلی، کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در پی نادیده گرفتن حقوق زنان و جوانان و اقلیتها، عدم پاسخگویی در قبال مردم و اصرار بر شیوههای سنتی حکمرانی که سالهاست در جهان مدرن و پسامدرن جایگاهی ندارد و … همه و همه ایران را در موقعیت تاریخی دشواری قرار داده است.
علاو هبر همه موارد فوق، تحریمهای بیسابقه و عدم کارآمدی سیاستهای خارجی که باعث کاهش سهم ایران از تجارت جهانی شده است، فشار اقتصادی زیادی را هم به دولت و هم به مردم [خاصه اقشار فرودست] تحمیل کرده است. در یک کلام کشور دچار مسائلی است که در برنامه دولت رفاه و توسعه حزب کارگزاران سازندگی ایران به تفصیل به آنها اشاره شده؛ اگر علاج نشود، صدمات جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت.
در این میان، یکی از انتقادات مهم و اساسی که منتقدان طیف اصولگرایان به کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان وارد کردهاند، عدم ارائه برنامهای مدون برای برونرفت از این بحرانهاست. پزشکیان به خوبی میداند که «چه باید بشود» اما در مورد «چگونگیاش» دستکم تاکنون برنامهای ارائه نکرده است.
ایران، ناگزیر است به قدم نهادن در مسیر جهانی شدن، کاهش فقر و حل مشکلات معیشتی مردم و در نهایت بازگشت به مسیر توسعهی پایدار. اما چگونه؟ تکنوکراسی که در زبان فارسی به فنسالاری ترجمه شده به معنای حاکمیت تکنیک و فن است. به تعبیر دقیقتر میتوان گفت، حکومت فنسالار، حکومتی است که در آن تکنوکراتها بدون توجه بر جناحبندیهای حزبی و سیاسی با تکیه بر تخصص و دانش خود، اداره امور را در دست میگیرند.
در ایران امروز پس از اجرای ۵ برنامه عمرانی پیش از انقلاب و ۶ برنامه توسعه پس از انقلاب، تنها حدود ۲۰ درصد از آنچه که برنامهریزی شده به اجرا رسیده است. بررسی تمام آنچه که در ادوار مختلف در اجرای این برنامهها گذشته میتوان گفت که یکی از مهمترین دلایل عدم موفقیت این برنامهها خلأ تکنوکراسی و عدم بهکارگیری تکنوکراتها بوده است.
پیش از انقلاب اسلامی، برنامه عمرانی چهارم (۱۳۵۱-۱۳۴۷) با نتیجه میانگین رشد اقتصادی بیش از ۱۱ درصدی که ایران را در ردیف کشورهایی همچون کرهجنوبی و سنگاپور قرار میداد. پس از انقلاب نیز برنامه سوم توسعه اقتصادی (۱۳۸۳-۱۳۷۹) که به ایجاد حساب ذخیره ارزی، رشد سرمایهگذاری خارجی، اصلاح نظام ارزی (یکسانسازی نرخ ارز و ثبات در بازار ارز)، اصلاح و آزادسازی بازار مالی کشور، اصلاح نظام بودجهریزی، میانگین رشد اقتصادی بیش از ۵ درصد، کاهش تقریبی نرخ تورم، توجه به علم و فناوری و حوزه تکنولوژی اطلاعات و اصلاحات اداری و مدیریتی منجر شد را موفقترین برنامههای توسعه در ایران میدانند.
عمده کارشناسان معتقدند که برنامههای فوقالذکر موفقیتشان را مدیون پایهریزی و مدیریت فنسالاران و تنکوکراتهایی همچون ابوالحسن ابتهاج، علینقی عالیخانی در دوران پیش از انقلاب و محمد ستاریفر، محسن نوربخش، طهماسب مظاهری، بیژن زنگنه و محمد شریعتمداری در دوره اصلاحات پس از انقلاب بودهاند.
در سالهای اخیر، دوره کوتاه دو ساله پس از برجام (۱۳۹۶-۱۳۹۴) را نیز میتوان دوران موفقی دانست. دورانی که اگرچه با محمدجواد ظریف در حوزه سیاست خارجی و علی طیبنیا در حوزه اقتصاد، دستاوردهای مثبت بسیاری داشت اما در نهایت با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالاتمتحده و خروج این کشور از توافق برجام و نیز اختلافات داخلی به سرانجام مطلوب نرسید. به نظر میرسد با تمام چالشهایی که امروز ایران با آن روبهرو است، اولین قدم پزشکیان در جهت امیدآفرینی در راه نجات ایران، احیای تکنوکراسی در کشور و انتخاب کابینهای متخصص و جوان با نگاهی بینالمللی و جهانی باشد.
درحال حاضر فرآیند معرفی و انتخاب وزرا برای اولین بار در ایران اسلامی به طور شفاف در کمیتههایی که به همت محمدجواد ظریف و دیگر مشاوران مسعود پزشکیان در جریان است. در نهایت اما باید دید با وجود اختلافات سیاسی مجلس دوازدهم با دولت پزشکیان، کابینه پیشنهادی رئیسجمهور خواهد توانست از فیلترهای جناح مخالف دولت عبور کند؟