چرا سهم کارگران غیررسمی در اقتصاد ایران رو به افزایش است؟
سعید خوشبین، خبرنگار سازندگی
وقتی نیاز به کار داشته باشی و در بازار رسمی کار، کسی سراغت نیاید، حاضر میشوی با قیمت پایینتر کار کنی و برای اینکه شرایط سختی داری حتی حاضر میشوی بیمهات نکنند و حقوقت را کاهش دهند اما بروی و کار کنی تا لقمه نانی به دست آوری. این شرایطی است که دستکم ۱۴ میلیون کارگر غیررسمی در آن گرفتار هستند. این روزها افراد زیادی از طریق مشاغل غیررسمی زندگی خود را میگذرانند به گونهای که از ۲۴ میلیون جمعیت شاغل کشور ۱۴ میلیون اشتغال غیررسمی دارند که عدد بسیار بزرگی است.
کاملاً واضح است که جمعیت کارگران غیررسمی در ایران عدد بالایی است. این افراد از طریق مشاغلی مانند دستفروشی خیابانی، کشاورزی یا جمعآوری و بازیافت زبالههای پلاستیکی، کسب درآمد میکنند و کارگران غیررسمی محسوب میشوند. بسیاری از آنها به صورت روزانه درآمد دارند و فاقد پسانداز، مراقبتهای بهداشتی یا سایر حمایتهای اجتماعی هستند. کارگران غیررسمی اغلب در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند، جایی که مسکن با کیفیت پایین و خطرات محل کار، طیفی از خطرات سلامتی را برای این گروه ایجاد میکند. از آنجا که کارگران غیررسمی ثبتنام نشدهاند، اغلب در دادههای رسمی نادیده گرفته میشوند و در سیاستگذاری هم مورد غفلت قرار میگیرند. بسیاری از کارگران غیررسمی با مسائل بهداشتی پیچیده مرتبط با آب ناکافی، بهداشت، انرژی ناپاک و خطرات شغلی مانند جراحات و کارگاههای ناایمن مواجه هستند.
در مشاغل غیررسمی افراد بدون داشتن قرارداد رسمی و بدون برخورداری از حمایتهای اجتماعی و بیمهای با دستمزدی کمتر از مزد قانونی به کار اشتغال دارند. پیش از این کارهایی نظیر مسافرکشی، پیک موتوری و کولبری جزو مشاغل غیررسمی به حساب میآمدند اما این روزها حتی بنگاههای رسمی، کارگر غیررسمی استخدام میکنند که این روند، شمار کارگران غیررسمی را افزایش داده است.
اخیراً قاسم رستمپور، مدیرکل نظارت و هماهنگی طرحهای کارآفرینی و اشتغال وزارت کار گفته: «جمعیت در سن کار، یعنی از ۱۵ سال به بیشتر به دو قسمت تقسیم میشوند، یکی غیرفعال اقتصادی که حدود ۵/۵۸ درصد جمعیت کشور ما را شامل میشوند و یک قسمت جمعیت فعال اقتصادی که ۵/۴۱ درصد جمعیت کشور هستند. خود جمعیت فعال نیز به دو قسمت تقسیم میشوند؛ یکی بیکاران و دیگری شاغلان و حدود ۹۲ درصد جمعیت فعال، شاغلین هستند و ۶/۷ درصد جمیعت، بیکارند و نرخ بیکاری از جمیعت بیکار به فعال محاسبه میشود که نرخ بیکاری در پاییز سال ۱۴۰۲ عدد ۶/۷ درصد بوده است».
آقای رستمپور همچنین گفته: «در بحث افزایش جمعیت فعال یک عده از مشاغل رسمی و یک عده غیررسمی هستند که حدوداً نیمی از جمعیت شاغلین، مشاغل غیررسمی را دارند. اگر شاخص بیمه تامیناجتماعی را در نظر بگیریم، خود شاخص تامیناجتماعی نیمی از جمعیت فعال را نشان میدهد، مابقی افراد ممکن است در مشاغلی باشند که درآمد و پایداری شغلی بالایی داشته باشند اما سراغ بیمه تامیناجتماعی نروند و برای آتیه خود برنامه دیگری داشته باشند».
از کارگران شاغل در بخش غیررسمی اقتصاد، آمار دقیقی وجود ندارد و حتی آماری که مرکز آمار به عنوان نهاد رسمی داده در حوزه اشتغال ارائه میکند، بیانگر وضعیت واقعی اقتصاد نیروی کار کشور است. نرخ بیکاری در ایران در پایان زمستان سال گذشته ۶/۸ درصد بوده. این را مرکز آمار میگوید و تعریفش از این نرخ هم نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال است. براساس آمار همین مرجع، جمعیت فعال کشور در پایان سال ۱۴۰۲ حدود ۲۶ میلیون و ۴۶۲ هزار نفر بوده است یعنی چیزی حدود ۸/۴۰ درصد کل جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر کشور. در واقع بیش از ۳۸ میلیون نفر از جمعیت در سن کار کشور در پاسخ به طرحهای آمارگیری، خود را شاغل نمیدانند. اگر کاری به این بخش از نیروی کار نداشته باشیم و تنها به بخش فعال اقتصاد کشور بپردازیم باز هم به اطلاعات جالبی برمیخوریم. (تجارت فردا)
براساس آخرین آمار سازمان تامیناجتماعی، کل بیمهشدگان اجباری این سازمان در سال ۱۴۰۲ حدود ۱۶ میلیون نفر بوده است؛ اگر این را در کنار جمعیت فعال کشور قرار دهیم، یعنی حدود ۱۰ میلیون از جمعیت فعال کشور تحت پوشش سازمان تامیناجتماعی نیستند. از آنجا که تحت پوشش بیمه قرار گرفتن برای کارهای رسمی اجباری است، این جمعیت یا به خوداشتغالی با درآمد پایدار مشغولاند و ترجیح دادهاند به سراغ بیمه تامیناجتماعی نروند، یا اینکه اصلاً شغل و درآمد ثابتی ندارند و در بخش غیررسمی اقتصاد مشغول فعالیتاند. (دنیای اقتصاد)
قاسم رستمپور، مدیرکل نظارت و هماهنگی طرحهای کارآفرینی و اشتغال وزارت کار نیز همین موضوع را تایید میکند: «در بحث افزایش جمعیت فعال یک عده از مشاغل رسمی و یک عده غیررسمی هستند که حدود نیمی از جمعیت شاغلان، مشاغل غیررسمی دارند. اگر شاخص بیمه تامیناجتماعی را در نظر بگیریم، خود شاخص تامیناجتماعی نیمی از جمعیت فعال را نشان میدهد، مابقی افراد ممکن است در مشاغلی باشند که درآمد و پایداری شغلی بالایی داشته باشند اما سراغ بیمه تامیناجتماعی نروند و برای آتیه خود برنامه دیگری داشته باشند» (خبرگزاری تسنیم).
اگر به دور و اطراف خود نگاهی بیندازیم، تایید این ادعای مقامات رسمی، کار سختی نیست و میتوان گفت که جمعیت کارگران غیررسمی در ایران عدد بالایی است. دستفروشان، کشاورزان، کارگران بنگاههای کوچک، تولیدکنندگان محتوا در فضای مجازی و حتی افرادی که از طریق جمعآوری و بازیافت زباله کسب درآمد میکنند، کارگران غیررسمی محسوب میشوند. اگرچه برخی از این کارگران غیررسمی درآمدهای بالا و وضعیت مالی و رفاهی خوبی دارند و خودخواسته به کار غیررسمی روی آوردهاند اما بخش بزرگی از فعالان این بخش به صورت روزانه درآمد دارند و فاقد پسانداز، مراقبتهای بهداشتی یا سایر حمایتهای اجتماعی هستند. کارگران غیررسمی اغلب در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند، جایی که مسکن با کیفیت پایین و خطرات محل کار، طیفی از خطرات سلامتی را برای این گروه ایجاد میکند. از آنجا که کارگران غیررسمی ثبتنام نشدهاند، اغلب در دادههای رسمی نادیده گرفته میشوند و در سیاستگذاری هم مورد غفلت قرار میگیرند. بسیاری از کارگران غیررسمی با مسائل بهداشتی پیچیده مرتبط با آب ناکافی، بهداشت، انرژی ناپاک و خطرات شغلی مانند جراحات و کارگاههای ناایمن مواجه هستند.
اقتصاد غیررسمی به شدت با میزان توسعه اقتصادی، اجتماعی و نهادی همچنین ساختار اقتصاد و بازار کار مرتبط است. بنابراین کشورهایی که اقتصاد غیررسمی بالاتری دارند، نمره شاخص توسعه انسانی(HDI) در سطح پایینتری از سرانه تولید ناخالص داخلی(GDP) دارند. درحالی که اقتصاد غیررسمی در همه جا وجود دارد اما در کشورهای کمدرآمد، جایی که ۸۹ درصد از کل اشتغال را به خود اختصاص میدهد، شیوع بیشتری دارد، این نسبت به ترتیب در کشورهای با درآمد متوسط پایین ۸۲ درصد و برای کشورهای با درآمد متوسط و بالای ۵۰ درصد و برای کشورهای پردرآمد تنها ۱۶ درصد است. اشتغال غیررسمی بیش از ۹۰ درصد از کل اشتغال را در بیش از نیمی از کشورهای کمدرآمد تشکیل میدهد.
اشتغال غیررسمی به ویژه در کشورهای درحال توسعه آفریقا و آسیا و حوزه پاسیفیک رایج است. در سطح جهانی، اشتغال غیررسمی منبع شغلی بیشتری برای مردان (۶۰ درصد) نسبت به زنان (۵۵ درصد) است. با این حال، برآوردهای جهانی منعکسکننده نفوذ کشورهای بزرگ و پرجمعیتی مانند چین و روسیه است که در آن مردان بیشتر در معرض اشتغال غیررسمی قرار دارند. در واقع این نتیجه جهانی وضعیت اکثر کشورها را منعکس نمیکند زیرا سهم زنان در اشتغال غیررسمی از مردان در ۵۶ درصد کشورها، بهویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط پایین، بیشتر است.
میزان رواج اشتغال غیررسمی همچنین ویژگیهای آن در یک کشور تا حدی از طریق سطح توسعه و عوامل ساختاری تعیینکننده بازار کار یک کشور به ویژه میزان موقعیتهای شغلی آسیبپذیر و مشاغل و شرکتهایی که در معرض خطر غیررسمی شدن قرار دارند، تعریف میشود. علاوه بر این تعدادی از ویژگیهای شغلی فردی مانند استخدام تماموقت یا پارهوقت و دائمی یا موقت که بیشتر در بخشهای خاصی یافت میشوند نیز بر احتمال غیررسمی بودن یک شغل تاثیر میگذارند. به غیر از مشاغل خانوادگی، که همه آنها طبق تعریف مشاغل غیررسمی محسوب میشوند، کارگران خویشفرما بیشترین خطر را برای داشتن مشاغل غیررسمی دارند. ۸۷ درصد از کارگران خویشفرما صاحب و مدیر یک واحد اقتصادی غیررسمی هستند. برخلاف تصور تنها ۴۰ درصد از کارمندان در سطح جهان در بخش رسمی فعالیت میکنند که در گروههای درآمدی گستردهای قرار دارند. کارمندان در کشورهای کمدرآمد ۷ برابر بیشتر از کارمندان در کشورهای پردرآمد در خطر قرار گرفتن در مشاغل غیررسمی قرار دارند. کارگرانی که در شرکتهای رسمی کار کرده اما از مزایای اجتماعی و حمایتهای سازمانهای کار برخوردار نیستند، یکسوم از کل شاغلان غیررسمی را تشکیل میدهند. این نسبت در کشورهای پردرآمد ۵۰ درصد است.
در سطح جهان کارگران خویشفرما تقریباً بیشترین سهم اشتغال ناقص را به خود اختصاص میدهند؛ ۴۷ درصد از بخش غیررسمی اشتغال به این افراد تعلق دارد. این نسبت برای کارکنانی که در شرکتهای رسمی حضور داشته و تحت پوشش بیمه نیستند ۳۵ درصد، برای کارگران خانوادگی ۱۶ درصد و برای کارفرمایان کمتر از سه درصد است.
در کشورهای کمدرآمد، کارگران با وضعیت اشتغال آسیبپذیر تقریباً ۸۰ درصد از کارگران غیررسمی را تشکیل میدهند. برخلاف آن در کشورهای پردرآمد، کارمندان بدون بیمه اکثریت مشاغل غیررسمی را تشکیل میدهند. زنان شاغل در مشاغل غیررسمی بیشتر از مردان در مشاغل خانوادگی حضور دارند. ساختار اقتصاد ایران به گونهای است که سهم اقتصاد غیررسمی به نسبت اقتصاد رسمی درحال افزایش است و به تبع آن سهم کارگران غیررسمی به نسبت کارگران رسمی افزایش پیدا میکند. تداوم این روند یعنی فقر بیشتر جامعه ایران.