“آیدین آغداشلو”
هفتصدوپنجاهونهمین شب از شبهای مجلۀ «بخارا» ایرانی که به رونمایی از کتاب «کارستان هنر ایرانی» اختصاص یافته بود با همراهی مؤسسۀ کتابآرایی عصر جمعه ۵ مرداد در این مؤسسه برگزار شد و آیدین آغداشلو، حسن محمدی و علی دهباشی سخنرانان این نشست بودند. «کارستان هنر ایرانی» گزیدهای از نفایس خطی سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران است که به انتخاب و اهتمام حسن محمدی تدوین شده است. علی دهباشی ابتدا ضمن خوشامدگویی به میهمانان دربارۀ اهمیت کتاب «کارستان هنر ایرانی» گفت: «بخش خطی کتابخانۀ ملی ایران بسیار غنی از آثار قدما و به نسبت بسیار کمتر حاوی آثار معاصران ایران است که برای این کتاب با تمرکز بر آثار قدما از میان بیش از ۴۰ هزار نسخه و مرقع و قطعه، آثاری از ۵۳ نسخه نفیس، ۳۱ اثر از ۱۳ مرقع، ۵۸ قطعه، ۳ طومار، و ۱۰ سند از آرشیو ملی ایران انتخاب شده است.»
آثارمان را در پستو نگه میدارند
در ادامه حسن محمدی به مزایای انتشار نسخ قدیمی و فراز و نشیب تألیف این کتاب پرداخت و گفت: «ما مثل باقی جاهای دنیا نیستیم و آثارمان را در پستو نگه میدارند. این خوب نیست چون یک سرمایه و هویت فرهنگی و هنری است و باید پژوهشگر به آن دسترسی داشته باشد. آثاری در مخازن مجموعه ما وجود دارد که هیچکس حتی از آنها خبر ندارد و درست فهرستنویسی نشدهاند. خب وقتی اینها چاپ شوند، ارزش آن مجموعه را بیشتر نشان میدهد و اعتبار ویژهای به آن میبخشد. زمینهساز میشود تا رویدادهای فرهنگی و هنری حول و حوش آن کار اتفاق بیفتد. تک تک نسخهها، مرقعها و قطعههایی که در مجموعههای ما هست، قابلیت این را دارند که به طور جداگانه به آنها پرداخته شود. همه حسن است اگر مدیران ما راضی به همکاری شوند. ناشران بسیاری هم علیرغم سختیهایی که در حوزۀ چاپ و نشر وجود دارد این آثار را منتشر میکنند. کتابخانۀ ملی حدود چهل هزار نسخه عنوان دارد اینها به صورت ناقص فهرستنویسی شدند و خیلیها درست نیست و بسیاری هم دیده نشدهاند. برای دیدن این نسخهها خیلی به سختی برخوردیم. در برخی موارد چون تصاویر نبود ناچار بودیم اصل نسخه را ببینیم که مشکل ورود و خروج به مخزن، خود ماجرای طولانی است. از بین همۀ این چهل هزار نسخه چکیدهای را انتخاب کرده و سعی کردم، نسخههای خیلی خوب از قلم نیفتد. زیرنویسها را با وسواس انتخاب کردم. نکتۀ مهم دو زبانه بودن کتاب است و میتواند منبعی برای دانشجویان باشد.»
عصر زرین کتابآرایی
سپس آیدین آغداشلو دربارۀ اهمیت مجموعهداری گفت: «صدها قطعه خط، مرقع و… در این کتاب هست و اگر کسی بخواهد، تورقی کند تا ببیند قضیه هنر کتابآرایی و به معنای کلی خوشنویسی، تذهیب و نگارگری در ایران چگونه بوده است، این کتاب یک دورۀ مهم را دارد. از نظر من مهمترین دورۀ هنر کتابآرایی ایران بین ۸۶۰ ه.ق تا ۹۶۰ ه.ق است. یعنی در این مدت عالیترین شاهکارها و زیباترین نمونهها بهوجود آمده است. بعد و قبلش هم کار کردهاند منتها قبلش در حال تکمیل و بعد هم در حال نزول است. البته ما در دوران قاجار تذهیبگران فوقالعادهای داریم که کارهایشان شاید با سلیقۀ من خیلی جور نباشد ولی نکتۀ جالب این است که درست در لحظۀ نزول این هنر، خوشنویسی ایران به تعالی مجددش میرسد. این کتاب از هر نظر کتاب باسلیقهای است و چاپ خیلی عالی دارد. خاطرم هست، استاد یدالله کابلی میگفت: من برای اینکه بدانم خط شکسته نستعلیق چطور است، هیچ منبعی نداشتم و اصلاً در آن زمان منبعی وجود نداشت. فقر منبع وجود داشت حتی برای من. در نتیجه این کتاب فرصت و غنیمتی است. تقسیمبندی درستی دارد. فصلها و بخشها با شعور انتخاب شدهاند. ما در دورهای زندگی میکنیم که دورۀ انحطاط سلیقۀ عمومی است. طی ۶۰ سال گذشته که من ناظرش هستم شاهد این زوال تدریجی بودم. این کجسلیقگی در همه چیز هست از معماری و فرش تا خط و تذهیبهای معاصر و… که هولناک هستند. اما خیلی راحت در این عصر زندگی میکنیم و انگار نه انگار! غذای پسمانده، بدطعم و فاسد را قورت میدهیم و با دستمال در نهایت ادب دور دهانمان را پاک میکنیم! خوبی کتاب «کارستان هنر ایرانی» این است که جزو سلیقهای که گفتم، نیست. همین که کتاب عیب ندارد خود حسن بزرگی است.» آغداشلو در بخش دیگری از سخنانش گفت: «مجموعهداری و مجموعهها عمر طولانی دارند. از مصر باستان و رم تا زمان خودمان و… . بسیاری از موزهها بر مبنای مجموعههای خصوصی شکل میگیرند. یک مجموعۀ خصوصی وجود دارد، صاحبش که در میگذرد، باقی میماند و از طریق دولت یا مردم خریداری شده و به آن اضافه میشود. خانوادۀ مدیچی در قرن پانزدهم میلادی صاحب مجموعهای فوقالعاده از هنر ماقبل خود بودند. نکتهای که برای من جالب بوده این است که اگر این مجموعه نبود شاید میکل آنژ هم نمیبود. چون او به عنوان یک پسر جوان در این مجموعه میگشت و این مجسمهها را میدید و تحت تأثیر قرار میگرفت. اهمیت این مجموعهها در این است نه اینکه تعدادی اشیا در جایی تلمبار شود و باقی بماند و حفظ شود. معمولاً مجموعههایی که بر اساس سلیقه و سنت خانواده خاصی شکل میگیرند، معنای افزودهای دارند. مانند نمونههایی که فرانسوای اول جمع کرده از جمله مونالیزای داوینچی. از اینجا متوجه میشوید، سلیقهاش چطور عمل کرده است. به عنوان نمونه در ایران خانوادۀ ملک و خانواده سودآور مجموعهشان را تبدیل به موزه کردند و این موزه نمونهای از مثالی است که عرض کردم. حال اگر جایی دولتی هنرپرور بوده خب دست کسانی که متصدی بودهاند، باز گذاشته تا بتوانند این آثار را بخرند. در قدیم داشتن کتابخانه جزء ابزار سلطنت بوده یعنی پادشاه باید کتابخانه هم داشته باشد. وقتی این کتابخانهها شکل میگرفتند، تبدیل به سرمایه پادشاه میشدند که معروفترینش کتابخانۀ شاه طهماسب صفوی و کتابدارش هم کمالالدین بهزاد بود. این کتابخانهها بر حسب آدمی که متصدیاش بود، میتوانست خیلی بزرگ شود یا کوچک. نمونۀ دیگر سلطان ابراهیم میرزاست که در دورۀ قرن دهم هجری قمری زندگی میکرده است. او همه چیز را میداند؛ شناگر و چوگان باز ماهر و شاعر قابل توجهی است. خط مینوشته و اهل موسیقی بوده و کاسه ساز میساخته است. با اینکه در ۳۴ سالگی کشته میشود عمر کوتاهش را وقف نگهداری و ایجاد آثار هنری میکند. او دستور داده بود، هفت اورنگ جامی را بنویسند و نگارگری شود. چند سال پیش این نسخه از کتابخانۀ او در آمریکا چاپ شد. معروف است خط میرعلی هروی را دوست داشته و میخریده است. بعد از کشته شدن ابراهیم میرزا فاجعۀ عظیم فرهنگی اتفاق میافتد که نسخههای خطی از بین میروند. همسر او از شدت ناراحتی که شوهرش کشته شده بسیاری از نسخههای خطی را در حوض میریزد. حالا این هفت اورنگ چگونه باقی میماند، نمیدانم! ولی قسمت عمدهای از نسخ خطی او در حوض آب از بین میروند. همین کار را بعدها در دوره مظفرالدین شاه، رئیس کتابخانۀ سلطنتی میکند. او کتابها را میدزدیده و میفروخته. وقتی او را میگیرند برای اینکه این اتفاق را به گردن نگیرد کتابها را در حوض آب میریزد.»