سازندگی بررسی میکند: مسعود پزشکیان برای لغو و خنثیسازی تحریمها با هر یک از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا چه چالشهایی خواهد داشت؟
پرونده چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری با پیروزی مسعود پزشکیان بسته شد و حالا همگان منتظرند تا ببینند او قرار است در مدت چهار سال چه اقداماتی را در دستور کار قرار دهد. بدونشک چالش اصلی رئیسجمهوری در شرایط کنونی مساله اقتصاد و معیشت است که بخشی به ریشههای داخلی و قسمتی دیگر به حوزه سیاست خارجی مربوط است. بدونشک استفاده از ظرفیتهای داخلی برای رشد و نمو اقتصاد یکی از مولفههایی خواهد بود که باید مدنظر قرار گرفته شود اما در سوی دیگر این معادله به این مفهوم میرسیم که برای فائق آمدن بر این مشکلات باید راهی برای جذب سرمایه خارجی همچنین صادرات نفتی و غیرنفتی به صورت صحیح پیدا شود. ممکن است برخیها اعلام کنند که همین حالا و با همین وضعیتی که تحریمها علیه ایران وضع و اجرایی شده، صادرات نفت وضعیت خوبی دارد اما مساله امروز در اقتصاد بینالملل که باز هم ریشه در سیاست و امنیت بینالملل دارد، شفاف بودن مسیرهای ورود و خروج پول حاصل از هر گونه تبادل اقتصادی و تجارت پایاپای است. اینکه ما در این شرایط چند میلیون بشکه نفت صادر میکنیم یک مساله مهم است که البته برخیها صرفاً به عدد و ارقام آن توجه دارند.
اما آنچه مهمتر خواهد بود و به نوعی بحران اقتصادی، رشد نقدینگی، افزایش تورم و در نهایت عدم توسعه را تشدید میکند این است که ارز حاصل از این صادرات به دلیل وجود تحریمها نمیتواند به صورت عادی (همانند کشورهای دیگر حتی همسایگان ایران مثل امارات، عربستان، قطر و …) وارد چرخه بانکی کشورمان شود. اینکه نفت بهعنوان طلای سیاه که بهزعم برخی از استراتژیستهای غربی و شرقی همانند گذشته کالای استراتژیک محسوب نمیشود و حتی اهمیت چندانی برای ایالاتمتحده بهعنوان یک ابرقدرت اقتصادی تا چندین سال دیگر نخواهد داشت، موضوعی است که همین حالا در محافل و اتاقهای فکر نیمکره غربی و شرقی بهعنوان یک پرونده مفتوح در حال تحلیل و تفسیر است تا بتوانند جایگزینی برای آن پیدا کنند، حال آنکه در همین اتمسفر سیاسی- اقتصادی حاکم بر جامعه ملل، ما نمیتوانیم آورده مالی حاصل از فروش آن را به راحتی و قانونی وارد کشور کنیم. بر این اساس نمیتوان به صورت یکطرفه گفت که عدم ارتباط با جهان بیرون بر اقتصاد ما هیچ تاثیری نخواهد گذاشت.
آنچه در این شرایط «برای ایران» مهم خواهد بود این است که چگونه میتواند موانع سیاسی را برای رسیدن به مقصود اقتصادی از سر راه بردارد؟ اینکه دائم در محافل چپ و راست از برداشتن تحریم سخن گفته شود و به موازات آن به این موضوع اشاره کنیم که بدون مذاکره و پذیرش عضویت در بلوکهایی مانند گروه ویژه اقدام مالی (FATF) میتوان اوضاع را تصحیح کرد، یا اینکه بر مدار خنثیسازی تحریم حرکت شود، سرفصلهایی است که در گذشته هم بهنحوی از انحا اجرایی شده اما مساله اینجاست که موضوع به صورت ریشهای حلوفصل نشده است. بهعنوان مثال در سال ۲۰۱۵ زمانی که برجام مورد توافق قرار گرفت، هیچکس فکر نمیکرد با رفتن باراک اوباما از کاخ سفید و ظهور دونالد ترامپ بهعنوان یک محافظهکار دوآتیشه همه چیز به هم میریزد و توافقی که قدرتهای اروپایی و شرقی مانند چین و روسیه آن را تایید کرده بودند، ظرف چند ماه به حاشیه رانده میشود.
دو گزینه و دو راهبرد؟
اینکه برجام چه بود و حالا در چه شرایطی قرار دارد و در این مدت چه خسارتهایی به کشورمان به دلیل خروج یک سویه آمریکا وارد شده، موضوعی است که هزاران تحلیل، تفسیر و مقاله در مورد آن نوشته شده و نیاز به اشاره مجدد بدان نیست اما در این میان باید توجه داشت، دولت سیزدهم هم که تا قبل از روی کار آمدن و همان ماههای ابتدایی شروع به کار خود فکر میکرد، نیازی به مذاکره و حتی احیای برجام وجود ندارد به این جمعبندی رسیده بود که نظام بینالملل را نمیتوان یکطرفه و صرفاً با برقراری رابطه با چند کشور منطقهای و شرقی تحلیل کرد و کار را جلو برد. اینکه در دولت سیزدهم مذاکراتی در عمان انجام شد یا اینکه پیامهایی ردوبدل شده، خود گویای آن است که باید به هر ترتیب دیپلماسی و کانالهای متعدد آن ازجمله دیپلماسی رسانهای، دیپلماسی پنهان، دیپلماسی عمومی و حتی مذاکره دوجانبه و چندجانبه را در دستور کار قرار داد؛ چراکه دهکده جهانی امروز عرصه ارتباط است و نمیتواند بار دیگر همانند نگرش ترامپ که پیرو «دکترین مونرو» بود و بر تمرکز صِرف بر داخل را توصیه میکرد، پیروی کرد. آنچه امروز باید مورد نظر باشد این است که ما و جهان روز ۵ نوامبر ۲۰۲۴ برابر با ۱۵ آبان ۱۴۰۳ باید نظارهگر آن باشیم که قرار است چه کسی از صندوق آرای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بیرون بیاید: ترامپ یا بایدن؟
بدون تردید تیم سیاست خارجی مسعود پزشکیان باید این موضوع را مدنظر قرار دهد که در صورت پیروزی هر کدام از این دو قرار است چگونه با واشنگتن (چه مستقیم و چه غیرمستقیم) رو در رو شود. در ایالاتمتحده همین حالا بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که اگر قرار باشد، جو بایدن به عنوان نامزد نهایی حزب دموکرات در کنوانسیون این حزب معرفی شود، ممکن است که ترامپ بر انباشتی از ضعفهای فعلی او و تیمش سوار شود و با هوچیگری و برجسته کردن شعارهای پوپولیستی همانند سال ۲۰۱۶ جهان را به حالت تعلیق درآورد. اینکه دیگر شخصی مانند استیو بَنِن بهعنوان مغز متفکر کمپین تبلیغاتی ۲۰۱۶ بهخصوص بخش رسانهای آن برای ترامپ ایفای نقش نمیکند، یا اینکه قرار است از او به صورت پنهان برای موجسازیهای گسترده علیه بایدن استفاده کنند چندان مهم نیست؛ بلکه آنچه اهمیت دارد این است که دنیا به وضوح ضعفهای بایدن همچنین موضع قدرتمند ترامپ را در مناظره اول انتخاباتی این دو که به میزبانی سی.ان.ان برگزار شد را مشاهده کردهاند و ما هم به عنوان ایران، این وضعیت را از نظر گذراندیم.
سوال این است که آیا اشخاصی مانند کامالا هریس، هیلاری کلینتون و حتی میشل اوباما میتوانند جایگزین بایدن شوند؟ پاسخ اصلاً مشخص نیست و بر همین اساس ممکن است، شبحِ ترامپ مجدداً بر سر جهان سایه بیندازد. بسیاری از تحلیلگران در داخل کشور اعتقاد دارند که تیم سیاست خارجی دولت چهاردهم باید حتی در صورت پیروزی ترامپ در ۵ نوامبر، مذاکره را در دستور کار قرار دهد. او بارها برای آنکه بتواند مخاطبان داخلی و خارجی خود را در اثنای انتخابات ریاستجمهوری به پایگاه اجتماعیاش جذب کند، اعلام کرده که در زمان من هیچ پولی وارد ایران نشده و تحریمها اثرگذار بودهاند. اما فارغ از این گفتهها او چندی قبل در یکی از کمپینهای تبلیغاتیاش علناً اعلام کرد که به دنبال تغییر ساختار قدرت در ایران نیستم و مجدداً به مساله عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای اشاره کرد.
کسانی که این ادبیات او و حتی دموکراتها را میشناسند به وضوح میدانند که این مدل از سخنان وی و حتی بایدن باب میل تلآویو و نتانیاهو است. هر دو حزب، فارغ از اینکه چه کسی قرار است بهعنوان نامزد نهایی آن معرفی شود، نیاز به حمایت داخلی لابی آیپک دارند و همین حالا اگر میلیاردها دلار تسلیحات به اسرائیل برای استفاده علیه غزه ارسال میشود هم برای راضی نگه داشتن همین لابی همچنین رگوریشههای آنها در ساختار سیاسی و اقتصادی ایالاتمتحده است. بر این اساس باید دانست در زمان دولت دوازدهم، آثار مخربی بر برجام از سوی نامزد کنونی جمهوریخواهان یعنی ترامپ بار شد که البته در پشت صحنه اعمال فشار مستقیم مقامات اسرائیل را نمیتوان نادیده گرفت.
از سوی دیگر طی یک هفته گذشته واکنش مقامات ایالاتمتحده هم مهم بوده است. بهعنوان مثال جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید اواسط هفته جاری اعلام کرد، واشنگتن انتظار ندارد که با پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری در ایران، تغییری در رفتار تهران رخ دهد. او حتی صراحتاً این موضوع را مورد تاکید قرار داد که واشنگتن برای از سرگیری مذاکرات هستهای با ایران آمادگی ندارد. همچنین متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالاتمتحده (دوشنبه) در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی درخصوص واکنش آمریکا درباره لحن دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب ایران و نیز تمایل دولت بایدن برای بازگشت به برجام در ابتدای دولتش و احتمال بازگشت به برجام گفت: «ما هیچ انتظاری نداریم که این انتخابات منجر به تغییری اساسی در مسیر یا سیاستهای ایران شود. در نهایت این رئیسجمهور نیست که در مورد آینده سیاست ایران حرف نهایی را میزند بلکه رهبری ایران حرف آخر را خواهد زد». این مواضع اگرچه در سطح سخنگوها مطرح شده اما میتواند بیانگر سیاست کلی ایالاتمتحده باشد و نکته اینجاست که در تهران دولت چهاردهم قرار است بهتازگی کار خود را شروع کند و در واشنگتن دولت بایدن واپسین ماههای خود را سپری میکند و طبیعی است که مقامات آمریکا در این شرایط چنین موضعی اتخاذ کنند. به هر ترتیب تیم سیاست خارجی ایران تا حد زیادی با رفتار تیم بایدن و دموکراتها در صورت پیروزی احتمالی بایدن آشناست اما مساله اینجاست که ترامپ هم پیچیدگیهای خود را دارد ولی نمیتوان گفت که او اهل مذاکره نیست یا نمیخواهد.
اهرمسازی تهران
آنچه در پایان باید مورد نظر قرار بگیرد این است که دولت چهاردهم میتواند اتحاد منطقهای را برای نیل به اهدافش تقویت کند. بهعنوان مثال تهران میتواند همانند گذشته از عمان استفاده کند اما در این میان عربستان سعودی، ترکیه (بهعنوان تنها عضو مسلمان ناتو)، امارات، قطر و… گزینههای دیگری خواهند بود که به دلیل روابطشان با ایالاتمتحده همچنین دارا بودن لابی قدرتمند در کنگره آمریکا میتوانند ایفای نقش مثبت داشته باشند. این در حالی است که در این مدت باید موضوع دیپلماسی رسانهای و عمومی به حد زیادی پوستاندازی کند و به سطح مطلوب برسد تا بتوان از آن به عنوان اهرم برای هدایت افکار عمومی خارج از ایران و حتی تحرکات منفی علیه سیاست خارجی کشورمان استفاده کنیم. این در حالی است که باید سایر طرفهای این معادله مانند روسیه و چین را هم در نظر گرفت و حتی باید ترس اروپاییها از روی کار آمدن مجدد ترامپ هم که از همین حالا آرامآرام درحال بروز و ظهور است را در فهرست چالشها و فرصتها قرار داد.