رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : ناکامی آزادی‌خواهی زنان

ناکامی آزادی‌خواهی زنان

به‌ مناسبت سالگرد صدور فرمان مشروطیت

 

تنها کمی پس از امضا و صدور فرمان مشروطیت در ۱۳ و ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ توسط مظفرالدین‌شاه، زنان ایرانی برای تاسیس بانک ملی پا در میان راه گذاشتند و حضور خود در عرصه اجتماع را پررنگ‌تر کردند. آنها از عصر قاجار تا امروز پس از ۱۱۸ سال راهی پرفرازونشیب برای رسیدن به آزادی طی کرده‌اند اما هنوز سنت‌گرایان افراطی و مردسالاری را به‌عنوان موانع در مسیر خود دارند.

زنان در عصر قاجار
جنبش مشروطه به ‌عنوان یک جنبش آزادی‌خواهانه و مطالبه‌گر حاکمیت قانون از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ تحولات سیاسی ایران است که اثرات زیادی در زندگی فرهنگی و سیاسی مردم و تاریخ کشور داشته است. جنبشی که به واسطه نارضایتی از حکومت قاجار، هرج‌ومرج و فساد اداری روزبه‌روز در میان مردم، تقویت شد. ارتباط مردم در عصر قاجار با کشورهای دموکراتیک و قانون‌مدار بیشتر شده بود و همزمان تاسیس دارالفنون و توسعه مدارس جدید، ایجاد پست و تلگراف در کشور، انتشار روزنامه‌های دولتی و غیردولتی و نشر اخبار ایران و جهان در میان مردم و اطلاع آنها از انقلاب در فرانسه، آمریکا و دیگر کشورهای جهان نیز باعث تسریع در روند انقلاب مشروطه شد. اگرچه این جنبش به همه اهداف خود نرسید اما زنان در جریان جنبش و پس از آن حضوری پررنگ‌تر از قبل پیدا کردند. زنان در دوره قاجار، چندان اجازه تحصیل نداشتند، برخی از آنها از ۵ سالگی به مکتب می‌رفتند تا ۹ سالگی. زنان در واقع تحت تاثیر تبعیض سیستماتیک روزگار می‌گذراندند و حتی حق اعتراض به چندهمسری مرد خانه را نداشتند. میرزا آقاخان کرمانی در همان زمان نسبت به شرایط تاریک زنان ایرانی در عصر قاجار انتقاد کرده بود: «زنان ایرانی نه ‌تنها در نظرها خفیف و بی‌وقار و حقیر یا ذلیل، ضعیف و مانند اسیرند بلکه از دانش مهجور و از فخر بینش دور و از همه چیز عالم بی‌خبرند و از تمام هنرهای بنی‌آدم بی‌بهره و بی‌ثمر. از معاشرت دور و در زاویه‌خانه‌های خراب، عنکبوت‌وار از خیال زنانه خویش می‌زیسته و بر وفق طبیعت خود می‌بافند. شب همه شب در فکر اینکه به صد حیله از دست آن شوهر نامرد نمرودکردار شداد رفتار، گریبان خود خلاص کنند».

حضور پیدا و پنهان در عرصه‌های سیاسی
طلسم گوشه‌نشینی هرازگاهی با مشارکت پنهان زنان می‌شکست؛ زنان حرمسرای ناصرالدین‌شاه در نهضت تنباکو، مشارکتی فعال داشتند. نقش آنها در بست‌نشینی مردم در سفارت انگلستان در زمان مظفرالدین‌شاه قاجار، چندان کم و بی‌تاثیر نبود و در زمان استبداد صغیر محمد‌علی‌شاه و محاصره ۱۱ ماهه تبریز پشت جبهه بودند. زن حیدرخان ازجمله زنان مشروطه‌خواه با کمک دیگر زنان برای ایجاد هماهنگی جهت آوردن علما به مسجد تلاش کرد و در واقع بازگشت علما از مهاجرت صغری، بستن بازار و حضور در ارگ برای گفت‌وگو با مظفرالدین‌شاه شاید اصلاً بی‌حضور زنانی چون او ممکن نبود. در آن زمان، عمه میرزا جهانگیرخان صور‌اسرافیل هم ماموریت داشت تا نامه انجمن ملی را به شاه تحویل دهد. ربابه سیف‌السادات از دیگر زنان مشروطه‌خواه تبریزی بود که با وجود مخالفت برادرانش، جمعی از مبارزان مشروطه‌خواه را در منزل خود پناه داد. در قیام ستارخان و باقرخان برخی از زنان اسلحه به دست گرفتند و بعد با تشکیل انجمن‌ها و مدارس دخترانه و انتشار روزنامه به فعالیت سیاسی و اجتماعی پرداختند تا زنان بیشتری به آگاهی برسند. انجمن‌ها و تشکل‌های آنها که تا پیش از انقلاب مشروطه پنهانی بود با تشکیل مجلس از پستو بیرون آمد و در همان ابتدای راه، انجمن آزادی زنان را راه انداختند. وقتی منحل شد، انجمن مخدرات وطن را تاسیس کردند و پیگیر مسیر تجددخواهی شدند. همزمان با اولتیماتوم روسیه برای اخراج مورگان شوستر، گروهی از زنان از شهرهای اصفهان، قزوین و تبریز به سمت تهران حرکت کرده و با تظاهرات و صدور بیانیه، زنان ایرانی را به مقاومت در برابر اولتیماتوم فراخواندند. برخی در آستین سلاح گرم یا سرد داشتند و اخراج از خانه و حرمسرا هم آنها را از ادامه مسیر ناامید نکرد.

تلاش زنان برای تاسیس بانکی مستقل
زنان پس از صدور فرمان مشروطیت در روزنامه‌ها از لزوم تاسیس بانکی مستقل نوشتند و هر چه داشتند را به ‌عنوان سرمایه در صندوق بانک گذاشتند. این نخستین حضور زنان در جریان آزادی‌خواهی و جنبش مشروطیت نبود، آنها پیش‌تر سهم خود را هرچند اندک و به قدر بضاعت آزادی و آگاهی آن زمان زنان، عهده‌دار شده بودند. دریافته بودند که مشروطیت، زنان را یک قدم به تحقق حقوق سیاسی و اجتماعی‌شان نزدیک‌تر خواهد کرد بنابراین با مشارکت در تاسیس بانک، جا پای خود را محکم‌تر کردند. زنان در جنبش مشروطه سهم داشتند و از مشروطیت سهم خود را طلب می‌کردند. احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران به صدور فرمان مشروطه اشاره کرده که زنان برای حمایت از تاسیس بانک ملی و جلوگیری دولت از اقدام به اخذ وام از روسیه و انگلستان به یاری مجلس رفتند تا کشور در دام وابستگی به قدرت‌های خارجی نیفتد: «زنان گفت‌وگو از فروش گوشواره و گردنبند به میان آوردند. روزی پای منبر سیدجمال واعظ در مسجد میرزا موسی، زنی به پاخاسته چنین گفت: دولت ایران چرا از خارجه قرض مى‌کند؟ مگر ما مرده‌ایم؟ من یک زن رختشوی هستم. به سهم خود یک تومان مى‌دهم. دیگر زن‌ها نیز حاضرند‌» مورگان شوستر هم در اختناق در ایران آورده است: «زنان همه روزه پول‌های خود را برای اعانه مملکت خود مى‌دادند و خدام وطن را تشویق کرده و در هر لحظه به چشم حسرت، مادرانه بر آنها می‌نگریستند. در آن موقع و آن ساعت وحشتناک حزن‌افزا که دل‌های مردان ضعیف شده و خوف حبس و زجر و دار و گلوله‌ریز شدن بر شجاع‌ترین اهل مملکت راه یافته و باعث خفقان قلب‌شان شده بود، زن‌ها کوتاهی نکرده و از دیگران عقب نماندند».

ناکامی در راه‌اندازی مدرسه
بی‌بی خانم استرآبادی از زنان تاثیرگذار مشروطه‌خواه، مدرسه دوشیزگان را به‌عنوان نخستین مدرسه زنان به راه انداخت اما سنت‌گرایان افراطی آن را تحمل نکردند و سرانجام باعث تعطیلی مدرسه شدند. سرنوشت مدرسه‌ای که «طوبی رشدیه» به راه انداخت هم به سرنوشت دوشیزگان دچار شد و تنها چهار روز پس از تاسیس، تعطیل شد. خانم دکتر کحال، نشریه دانش را در حوزه تخصصی زنان و آگاه‌سازی آنها منتشر کرد. روزنامه شکوفه به مدیریت خانم مزین‌السلطنه منتشر شد و صدیقه دولت‌آبادی، روزنامه‌ زبان زنان را در اصفهان به چاپ رساند. دختر میرزاحسن رشدیه پس از تعطیلی مدرسه‌اش روزنامه بانوان را به دست گرفت تا به جنگ جهل برود. باجی خانم، خانم نواب سمیعی، منیره خانم، گلین خانم موافق، شمس‌الملوک جواهرکلام، فخر‌الملوک، خانم دکتر ایوب و نیز افتخارالسلطنه و تاج‌السلطنه، دختران ناصرالدین‌شاه ازجمله دیگر زنانی هستند که نام‌شان با تجددخواهی در عصر مشروطه گره خورده است.

بزرگ‌ترین مانع همچنان پابرجاست
با وجود تلاش زنان تجددخواه اما همواره چوب سنت‌گرایی افراطی و فرهنگ مردسالار به‌ عنوان بزرگ‌ترین مانع، بالای سر آنان بود بنابراین تا همین امروز زمان و انرژی زیادی صرف شد تا جامعه زنان به حقوق خود به معنای خاص کلمه آشنا شوند. عصر مشروطه، بیشتر زمینه‌های آگاهی زنان را فراهم کرد و آنها تا امروز رشد کردند. توانستند حق سواد و تحصیل را بگیرند و با بالا رفتن سطح سواد و آگاهی به ‌ویژه در دهه‌های اخیر، معنای حضور و مشارکت فعال در جنبش‌های اجتماعی و سیاسی را بیشتر دریافتند. هنوز البته همان موانع را؛ اگرچه کم‌رنگ‌تر در مقابل خود دارند اما قوی‌تر و آگاه‌تر از گذشته به میدان آمده‌اند و حتی خود را در عرصه‌های جهانی مطرح کرده‌اند. زنان ایرانی در کشورهای دیگر توانستند مانند یاسمن مقبلی به فضا بروند یا مثل مریم میرزاخانی، ریاضی‌دان شوند و جایزه‌های جهانی ببرند؛ به پست‌های بالای مدیریتی از شهرداری تا وزارت برسند اما هنوز در اداره کشور خود چندان سهمی ندارند و حتی مبارزه آنان برای تغییر برخی قوانین خانواده ناکام مانده‌ است، با این حال به مطالبه‌گری ادامه می‌دهند.

sazandegi

پست های مرتبط

مردی برای تمام فصول

سالگرد درگذشت “محمدعلی فروغی” تنها تاسف محمدعلی فروغی، سیاستمدار ایرانی از مردن…

۴ آذر ۱۴۰۳

کابوس ظریف

جدل “قالیباف” و “رسایی” در مجلس بر سر اصلاح قانون انتصاب اشخاص…

۴ آذر ۱۴۰۳

علیه سیاست‌های دفعی

درباره غافلگیری شهروندان با گران‌‌شدن یک‌شبه خودرو به قلم؛ صالح نقره‌کار؛ حقوقدان…

۴ آذر ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید