رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : از سیاست دور نبود

از سیاست دور نبود

به بهانه‌ سالروز درگذشت “قمرالملوک وزیری”

 

مادربزرگش روضه‌خوان حرم زنانه بود و گاهی هم که به مسجد می‌رفت، پای منبر مادربزرگ می‌نشست و به روضه‌های او گوش می‌داد و خود نیز خواندن روضه و مرثیه را دوست داشت. ۶۵ سال از خاموشی صدای قمرالملوک‌ وزیر می‌گذرد؛ زنی آوازخوان که هرچند کسوت هنری داشت اما چندان هم با سیاست زمانه خویش، بیگانه نبود. سال ۱۳۱۰ که برای اجرای کنسرت به همدان رفته بود، دیداری هم با عارف قزوینی، شاعر انقلابی مشروطه‌خواه داشت و او را به اجرای خود دعوت کرد. گفته می‌شود مارش جمهوری، ساختۀ عارف هم آن زمان با صدای قمر ضبط شده بود. قمر در همان کنسرت متوجه شد که یکی از هوادارانش به دلیل همراه داشتن این صفحه، زندانی شده است بنابراین اجرای کنسرت را متوقف کرد تا آن مرد آزاد شود و در نهایت، شهربانی او را آزاد کرد. تصنیف‌های عارف اغلب از مسائل سیاسی آن دوران تاثیر می‌گرفت بنابراین قمرالملوک هم برخی تصنیف‌های او را هم خواند، ازجمله «گریه کن که دگر» در آواز دشتی، «ای دست حق» در آواز افشاری و «چه شورها» در دستگاه شور. وقتی هم که آواز را شروع کرده بود به پیشنهاد امیر جاهد، چند سرود میهنی خواند و بعد هم قرار شد که کمپانی «پلیفون» از صدای قمر صفحه تهیه کند. با وجود این، شانس زندگی قمر، زمانی بود که با مرتضی نی‌داود، یکی از موسیقیدان‌های مهم آن زمان آشنا شد و به مدت دو سال تحت تعلیم او قرار گرفت. در سال‌های بعد با نی‌داود چندین کنسرت برگزار کرد و به شهرت بیشتری رسید. سال ۱۳۱۳ برای نخستین بار ترانه «مرغ سحر» ساخته نی‌داود با شعر ملک‌الشعرای بهار را در کنسرتی که توسط اداره نظمیه در گراند هتل برگزار شده بود، اجرا کرد و هیچ حق‌الزحمه‌ای از این کنسرت دریافت نکرد تا تمام پول حاصل میان نوازندگان تقسیم شود. قمرالملوک وزیری یک سال پیش از صدور فرمان مشروطیت در خانواده‌ای مذهبی و متوسط به دنیا آمده بود. در ۱۸ ماهگی مادرش را از دست داد و پدر او نیز چهار ماه قبل از به دنیا آمدنش از دنیا رفته بود بنابراین تحت سرپرستی مادربزرگش قرار گرفت. اگرچه فعالیت سیاسی نداشت اما در صحنه اجتماع حضور داشت و به کارهای خیریه می‌پرداخت و شاید این جنبه از زندگی قمرالملوک و علاقه‌اش به آوازخوانی‌ به دوران کودکی او و زندگی در کنار مادربزرگش بر‌می‌گشت. او عواید نخستین کنسرت خود در سن ۱۹ سالگی را که همراه با ساز استاد مرتضی نی‌داود، در سالن «گراند هتل» لاله‌زار برگزار کرده بود به امور خیریه اختصاص داد. در سال ۱۳۰۸ هم به ‌نفع شیرخورشید سرخ، کنسرت داد و عواید آن به بچه‌های یتیم اختصاص داده شد.
جعفر شهری، نویسنده و پژوهش‌گر تاریخ ایرانی درباره او می‌گوید: قمر دختر یتیمی را به فرزندی برگزیده و به سر‌وسامان رسانده و در تدارک جشن عروسی بود که علی‌اکبر داور، وزیر مالیه (وزیر دارایی) آن زمان، کلاه خود را پر از سکه طلا کرد و برایش پیام فرستاد که به نشانی این کلاه در میهمانی خانه‌اش حضور یابد. قمر کلاه پر از سکه را وا پس فرستاد و پاسخ داد که «برو به فرستاده‌ات بگو، امشب همه طلاهای دنیا از آن من است! امشب عروسی دختر من است و می‌خواهم فقط برای دل او آواز بخوانم نه برای تو و طلای تو». او همچنین پس از کسب محبوبیت بیشتر، کنسرت‌های متعددی به ‌نفع قحطی‌زدگان، حریق‌زدگان و زلزله‌زدگان برگزار کرد.

sazandegi

پست های مرتبط

موسیقیدان دلشکسته

درباره “بابک بیات” بابک بیات، موسیقی بسیاری از فیلم‌ها و ماندگارترین ترانه‌های…

۴ آذر ۱۴۰۳

از نصر تا واله

ریاست “حسین واله” بر موسسه حکمت و فلسفه وزیر علوم، تحقیقات و…

جهانگشای ایرانی

درباره “نادرشاه افشار” نادرشاه افشار کار خود را به عنوان یک جنگاور…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید