بهقلم؛ کیارش اخوان؛ عضو شورای مرکزی سازمان جوانان حزب کارگزاران سازندگی
۱- جوانگرایی و بهرهمندی از توانمندیهای جوانان در سالهای اخیر بسیار مورد بحث و توجه قرار گرفته است. اعتماد به جوانان و سپردن زمام اجرایی امور به آنها از برنامههایی است که مسئولان در بزنگاههای حساس از آن دم میزنند اما با نگاهی به کارنامه عملی دستگاههای مختلف کشور میتوان دریافت که جوانگرایی در عمل اتفاق نیفتاده است.
۲- در کارنامه دولتهای روی کارآمده از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون میانگین سنی اعضای کابینه در دولت ابوالحسن بنیصدر ۴۰ سال، دولت شهید رجایی ۴۰ سال، دولتهای آیتالله خامنهای در هر دو دوره ۴۰ سال، دولتهای آیتالله هاشمی رفسنجانی (دولت سازندگی) بهترتیب ۴۱ و ۴۴ سال، دولتهای سید محمد خاتمی (اصلاحات) ۴۵ و ۴۷ سال، دولتهای محمود احمدینژاد ۴۹ و ۵۰ سال، دولتهای حسن روحانی ۵۷ و ۵۸ سال و نهایتا در دولت شهید رئیسی ۵۵ سال بوده است.
پرواضح است که هرچه از روزهای آغازین انقلاب اسلامی و دفاع مقدس فاصله گرفته ایم، رفته رفته سن اعضای هیئت دولت افزایش یافته است. آیا جوانگرایی تنها یک شعار است؟ چه عواملی مانع به کارگیری جوانان در سطوح کلان اجرایی می شوند؟
۳- مهمترین تسهیلگر و تبیینکنندهٔ جوانگرایی جا افتادن این مطلب است که جوانگرایی نفی ما عدا نمیکند و به همان اندازه که جوانگرایی برای خروج از رکود ضرورت دارد، استفاده از خردمندی و جامعنگری بزرگان و پیشکسوتان نیز نیاز است اما روی کار آمدن جوانان و اعتماد به آنها سبب رونق اشتیاق، خودباوری، اعتماد به نفس و در نهایت همدلی و وفاق ملی خواهد شد.
نیرو، انگیزه و انرژی جوانی، میل به پیشرفت، بلندپروازی، تحولخواهی و میل به تغییر، خوشبینی و تعامل بهتر با جهان اطراف، از جمله ویژگیهایی هستند که ظرفیت مدیران جوان برای دستیابی به اهداف را افزایش داده و نیز در نهایت موفقیت آنها را موجب میشوند. به بیان دیگر از این ویژگیها میتوان به عنوان علل کارآمدی مدیران جوان یاد کرد.
اگرچه شاخصهای توسعهٔ انسانی در رتبهبندی کشورها، نشان میدهند که جوان بودن کابینه الزاما به معنی تغییر و تحول عمیق و سرعت بخشیدن روند توسعه نیست اما توازن سنی، یعنی بهرهگیری همزمان از نیروهای جوان و نیروهای باتجربه و با سابقه در ارکان اجرایی کشور آنچنان که به شایسته سالاری و رسد تکنوکراسی در در بدنه اجرایی کشور کمک کند، میتواند مولفهای بسیار اثرگزار در روند توسعهٔ کشور باشد. از همین رو است که حضور جوانان در کابینه اهمیت پیدا میکند.
۴- مسئله بعدی این است که آنچه مانع جوانگرایی میشود عدم تربیت صحیح جوانان و نخبگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. به بیان دقیقتر این عدم معرفی چهرههای جوان و کارآمد از سوی احزاب است که بر این موضوع دامن میزند. جوانگرایی هنوز برای احزاب و مسئولان به خوبی تعریف نشده است و هیچگاه فرصتی پیش نیامده است که توانایی جوانان احزاب و نخبگان تشکیلاتی و متخصص به محک گذاشته شود.
همچنین عدم اتکا به دانشگاه که مهد پرورش نخبگان و راستیآزمایی مهارتها و تبحر آنهاست و نیز فاصلهٔ جدی دانشگاه با واقعیت جامعه نیز از دیگر دلایل عدم سپردن زمام امور و مشورت جستن از نخبگان جوان است.
درواقع جوانگرایی در بسیاری از موارد در کشور ما جنبهای صوری به خود میگیرد و صرفا در مناسبتهایی همچون روز جوان و دانشجو و به صورت رنگ تر در دم دم های انتخابات در حدی نازل به آن پرداخته میشود. مفاهیم انتزاعی و یادگیری تئوری، عملگرایی محدود و تدریس آرمانی که بیشتر جنبه تهییج و تشویق دانشجو را در رشته تحصیلیاش دارد و کمبود عملگرایی و تحقق یافتن آرمانها لا به لای کتابها و تکیهٔ صرف بر یادگیری تئوریک، بر عدم اعتماد مسئولان به جوانان دامن میزند.
با تمام این تفاسیر باید دید که آیا در دولت مسعود پزشکیان (دولت چهاردهم) با توجه به وعده جوانگرایی و سپردن امور به متخصصان، میانگین سنی کابینه به زیر ۵۰ سال میرسد یا خیر؟