“محمد عطریانفر”، رئیس شورای شهر اول تهران در نقد سخنان “مسعود پزشکیان”، میگوید: طرح انتقال پایتخت به خارج از تهران ممکن نیست و آب در هاون کوبیدن است
مسعود پزشکیان با اشاره به مشکلات تهران همچنین لزوم رقابت برای تولید محصولات، خواستار انتقال پایتخت ایران به مناطق جنوبی و «نزدیک دریا» شده است. رئیسجمهور روز شنبه ۱۷ شهریور در بازدید از قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا با اشاره به چالشهای توسعه کشور گفت: «اینکه بخواهیم همچنان منابع اولیه را از جنوب کشور و دریا به مرکز بیاوریم و تبدیل به محصول کنیم و دوباره برای صادرات به جنوب بفرستیم بهشدت توان رقابت ما را مستهلک کرده و کاهش میدهد».
او در ادامه تاکید کرد: «چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم». پزشکیان همچنین به مشکلات تهران اشاره کرد و گفت: «با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است».
رئیس دولت چهاردهم «بیآبی» را یکی از مشکلات اساسی پایتخت ایران دانست و اضافه کرد که «برای توسعه تهران هر کاری کنیم، بیخود داریم وقت تلف میکنیم».
در این سالها بارها طرح انتقال پایتخت از سوی رؤسای دولت مطرح شده است. اما از زمانی که راهکار ساماندهی به جای انتقال پایتخت از میان گزینههای روی میز انتخاب شد تا به امروز هر بار موضوع انتقال پایتخت مطرح میشود بهعنوان امری نشدنی با آن برخورد شده است. هزینههای بالای این انتقال یکی از موانعی است که مخالفان انتقال پایتخت مطرح میکنند.
آب در هاون کوبیدن است!
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران در گفتوگو با «سازندگی» ضمن اشاره به مسبوق به سابقه بودن این پیشنهاد میگوید: در سال ۱۳۶۹ انتقال مرکزیت سیاسی کشور به خارج از تهران از طریق دولت به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، حول محوریت حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ارجاع شد. آقای روحانی از همه دستگاههای نظامی و دولتی دعوت کرده و هر هفته بالغ بر یک یا دو جلسه گفتوگوهای مشورتی پیرامون موضوع ارجاعی انجام میشد. موضوع بیش از ۶ ماه در دستور کار دبیرخانه شورای امنیت ملی بود. آیتالله هاشمیرفسنجانی در ارجاع خود تاکید کرده بودند که مساله بهنحوی بررسی شود که آیا اساساً به مصلحت کشور هست یا نه؟
او ادامه داد: بنده نیز به سبب مسئولیت حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی در وزارت کشور به نمایندگی از این وزارتخانه در این جلسات شرکت میکردم. ابعاد موضوع در همه سر فصلها مورد بحث و بررسی قرار گرفت حتی درباره جانمایی نقاطی در ایران مورد شناسایی قرار گرفت. ازجمله منطقه سمیرم، اطراف سمنان و اطراف اسلامشهر. با توجه به شناخت کافی که از مناطق گسترده ایران داشتم، معتقد بودم امکان این کار وجود ندارد، مگر منوط به یک نظریه قابل دفاع باشد. عطریانفر اضافه کرد: در آن زمان چند پرسش را مطرح کردم؛ اینکه با چه هدفی قصد جابهجایی مرکز سیاسی کشور را دارید؟ آیا این اقدام مشابه رفتار پاکستانیهاست که پایتخت را از شهری فقیر به نام راولپندی به مرکزیت اسلامآباد منتقل کردند؟ آیا با هدف نجات پیدا کردن دولتمردان از ترافیک تهران است تا روابط مدیریتی اجرایی در کلونیهای بسته که نزدیک به هم تدارک دیده میشوند، عملیاتی شود؟ یا اساسا به دنبال آن بودند که مساله تهران را حل کنند؟
ذهنیت حاکم این بود که شهری با ظرفیت ۸۰ هزار نفر سوسامان بدهند که بنا بر ارزش اعتبار ریالی آن زمان، کمتر از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه داشت و این مقدار از اعتبار در توان دولت نبود. دهها برابر قدرت بودجه کشور میشد و نهایتاً این ماجرا به دلیل صورتمساله مبهم و منابع مالی بسیار سنگین، آن هم در شرایط جنگی کشور متوقف شد.
این فعال سیاسی اضافه کرد: اما بهموازارت این ماجرا یک اتفاق خردمندانه و قابل دفاعی رخ داد. با همه اشکالات؛ مدیریت شهری در آغاز دولت آیتالله هاشمیرفسنجانی از دست نیروهای ناکارآمد خارج شد و در اختیار یک تیم موفق و مجرب که تجربه ارزشمند اداره شهری چون اصفهان با محوریت آقایان غلامحسین کرباسچی و محمدحسن ملکمدنی که شهرداران موفق و شایسته آن شهر بودند را داشتند، قرار گرفت. این تیم با پشتیبانی وزارت کشور آقای عبدالله نوری و حمایت قاطعانه رئیسجمهور وقت، ماموریت ساماندهی شهر تهران را بر عهده گرفتند و تهران را از شهری فروخورده، فقیر، ناتوان، آلوده و فاقد ساختارهای شهری تبدیل به شهری توسعه یافته کردند. در همان ایام آقای اردوغان، رئیسجمهور فعلی ترکیه و شهردار آن زمان استانبول در سفری رسمی به تهران، با چشم اعجاب به تهران نگاه میکردند و آرزو کردند که ایکاش بتوانند استانبول را به درجه توسعهیافتگی تهران ارتقا بدهند.
عطریانفر ادامه داد: موضوع انتقال مرکز سیاسی اگر با هدف حل مشکلات زیستمحیطی، ترافیک، آب، انباشت فعالیتهای اقتصادی و مسائل سر ریز حوزه صنعت، مهاجرتهای بیرویه و کنترل شهر برای ایجاد یک شهر تراز و شأن شهروندان تهرانی دنبال شود، به صرف انتقال مرکزیت سیاسی به یک نقطه دیگر، قابل حل نیست. با توجه به تجربه شخصی، توصیه خیرخواهانهای به برادر عزیزمان، آقای مسعود پزشکیان میکنم که حل مساله تهران و گرفتاریهای ناشی از آشفتگیهای موجود تنها با انتقال پایتخت و مرکزیت سیاسی ممکن نیست. با توجه به اینکه نظریه جابهجایی مرکزیت سیاسی در کشورها متعلق به نگاه قبل از دهکده جهانی است،امروز که بخش بزرگی از سرنوشت و زندگی مردم در چارچوب نظامهای مجازی و اینترنتی و در اصطلاح e-government تعریف میشود، این پینشهادها نوعی آب در هاون کوبیدن است. آن هم در کشوری که به جای سرمایهگذاری بر روی شبکههای ارتباطی، هنوز گرفتار فیلترینگ است و این مساله را حلوفصل نکرده است.
تجربه کشورهای مختلف
کشورهایی که مراکز اداری و سیاسی خود را منتقل کردهاند ۴ تجربه مشترک دارند. بخش اعظم یا تمام هزینه مورد نیاز برای انتقال مرکز سیاسی و اداری و ساخت آن سایت از محل سرمایهگذاری بخش خصوصی تامین شده است. کشورهایی مثل مالزی، قزاقستان و کرهجنوبی ازجمله این کشورها هستند.
بیشتر کشورهایی که تصمیم به انتقال مرکزیت سیاسی و اداری گرفتهاند تلاش کردهاند شهر جدیدی طراحی کنند تا بتوانند ابعاد امنیتی را در شهر جدید کنترل و با ایجاد یک طرح جامع مدرن، مشکلات شهر جدید را به حداقل برسانند. برای اولین بار موضوع انتقال پایتخت در دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی و شهرداری کرباسچی (سال ۱۳۶۸) مطرح شد و موضوع انتقال پایتخت به سمت ساماندهی تهران سوق داده شد. بعد از آن این موضوع در دوره دولت دهم مطرح شد. در این دوره، برخی از سازمانها مثل سازمان میراث فرهنگی از تهران خارج شدند و سپس دوباره به تهران بازگشتند.
همچنین طرح انتقال کارمندان به شهرستانها مطرح، ولی پس از مدتی این طرح متوقف شد. دلیل اصلی شکست این طرح، عدم انتقال نهاد و افراد موثر از تهران بوده است. در سال ۱۳۹۱، طرحی از سوی نمایندگان مجلس برای امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری به مجلس داده شد. این طرح در سال ۱۳۹۴ به تصویب رسید و مقرر شد شورای تحت عنوان شورای ساماندهی، تمرکززدایی از تهران و امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری از تهران تشکیل و ظرف دو سال تعیین تکیلف شود.
این راهکار در دولتهای دیگر هم تکرار شد. در دولت سیزدهم اما تقسیم تهران در دستور کار قرار گرفت. احمد وحیدی، وزیر کشور وقت با بیان اینکه انتقال پایتخت یکصد میلیارد دلار لازم دارد، گفت: موضوع تقسیم استان تهران توسط دولت در دست بررسی است و مصوبه مجلس را لازم دارد که باید توسط مجلس دوازدهم بررسی و تصویب شود. به گفته او، تهران یکپنجم جمعیت کشور را در خود جا داده و خیلی بزرگ است و کنترل آن نیز حائز اهمیت است.
وحیدی با بیان اینکه تقسیمات کشوری یک ابزار برای اداره بهتر و رسیدگی بهتر است، گفت: در استان تهران توازن خوبی نداریم، در بعضی شهرهای استان وضع خوب است و در برخی شهرها وضعیت مناسبی نداریم؛ لذا مدتی است که بحث تقسیم استان تهران مطرح شده است. او هدف از تقسیمات استان تهران را جلوگیری از تمرکززدایی، امکان رسیدگی بهتر به شهرهای کمتر توسعهیافته و اداره بهتر عنوان کرد و افزود: سیاست دولت در راستای ایجاد عدالت و بهبود رفاه برای شهروندان است و برای بهتر اداره شدن، تشکیل استانهای غربی و شرقی تهران را در برنامه داریم. انتقال پایتخت از سالیان طولانی مطرح بوده که این موضوع نیز باید به طور کارشناسی بررسی شود و نمیتوان فوری تصمیمگیری کرد، ضمن اینکه هزینه گزافی در حدود یکصد میلیارد دلار بودجه برای این کار لازم است. سالهاست که موضوع جابهجایی پایتخت به یکی از موضوعات مورد علایق رسانهها، برخی مقامات خرد و کلان و حتی مردم عادی تبدیل شده و هر بار که بهعنوان راهکار مورد بررسی قرار میگیرد پاسخ مسئولان به اینجا بهجایی منفی است.
واکنشها به پیشنهاد انتقال پایتخت
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران دیروز در حاشیه جلسه علنی شورای شهر تهران در جمع خبرنگاران درباره انتقال پایتخت، گفته که «ضرورت ندارد همه مسائل کشور در تهران متمرکز باشد. بنادر فعالی در جنوب و شمال کشور داریم که میتواند بخشهای عمدهای از اقتصاد و صنعت کشور را هدایت میکند».
او با بیان اینکه تا به حال چندین بار دولتهای مختلف این موضوع را مطرح کردهاند، اما به نتیجه مشخصی نرسید، بیان کرد: «زمانی که جهانگیری معاون اول بودند، جلساتی در این زمینه گذاشتند حتی مشاور هم گرفتند، ولی به نتیجه نرسید. به گفته چمران، چیزی که مهم است تقسیم مسائل کشور در همه استانها و شهرهاست و به نظر این کار ضرورت دارد».
رئیس شورای شهر تهران با بیان اینکه مشکلات تهران بزرگ است و یکی از آنها کمبود آب است، گفت که «البته مشکل آب در سایر استانها و شهرهای دیگر، حتی شهرهای کنار دریا هم وجود دارد و آنها مشکل آب شیرین دارند».
غلامحسین کرباسچی، شهردار اسبق تهران نیز به این موضوع واکنش نشان داده و گفته که «آقای رئیسجمهور گفتهاند: نمیشود به مردم بگوئیم بروید و خودمان اینجا بنشینیم، باید اول خودمان برویم! آقای پزشکیان باید این موضوع را مورد توجه قرار دهند که در گذشته در شهر تهران کار کارشناسی زیاد انجام شده است اما متاسفانه اداره شهر تهران در پیچوخمهای سیاسی افتاده است».
او گفته که «ساختوسازها از داخل پادگانها شروع شد اما در دوره شهرداری آقای قالیباف ساختوسازهای نیروهای نظامی و انتظامی به بیرون از پادگانها هم کشیده شد. یعنی مجموعه عظیمی از واحدهایی که به اسم مثلاً تعاونیها ساخته شدند، بعدها با قیمتهای مختلف وارد بازار مسکن شدند یا تبدیل به مجموعههای عظیم تجاری شدند».
شهردار اسبق تهران تاکید کرده که «مطالعات صورتگرفته نشان میدهد کشورهایی که انتقال پایتخت را اجرا کردهاند علاوه بر صرف هزینه زیاد با این مشکل مواجه شدهاند که شهر محل پایتخت قدیمی با همه مشکلاتش بهعنوان یک غده سرطانی در کشور باقی ماندهاند».